جنون تعرض به زنان/ قاتل وحشی که از خون قربانیان کیک و از گوشتشان صابون ساخت
لئوناردا سیانچیولی، سه زن را در یکی از شهرهای ایتالیا به قتل رساند و بدن آنها را به صابون تبدیل کرد.
شایانیور- تصور کنید که برای چای و کیک دعوت شده اید. فقط بعداً متوجه شوید که با بقایای انسان تغذیه شده اید؛ این تنها یک داستان نیست بلکه واقعیتی هولناک است. درواقع نمونهای از هولناکترین قتلهای تاریخ بشر که میتوان آن را به قاتل سریالی ایتالیایی نسبت داد؛ زنی که با عنوان «صابون ساز» شناخته میشود چراکه سال های 1939 و 1940 سه زن را در یکی از شهرهای ایتالیا به قتل رساند و بدن آنها را به صابون تبدیل کرد.
محبوبیتی که ادامهدار نبود
لئوناردا سیانچیولی در حالی که هنوز یک دختر جوان بود، دو بار اقدام به خودکشی کرد. او در سال 1914 با یک کارمند اداره ثبت احوال ازدواج کرد که والدینش این ازدواج را تایید نکردند، زیرا قصد داشتند او با مرد دیگری ازدواج کند. لئوناردا ادعا کرد که در این مناسبت مادرش آنها را نفرین کرده است. خانه آنها در سال 1930 در اثر زلزله ویران شد و پس از نقل مکان به خانهای دیگر لئوناردا یک مغازه کوچک باز کرد و به عنوان یک زن خوب، مهربان، یک مادر دلسوز و یک همسایه خوب بسیار محبوب شد.
سیانچیولی در طول ازدواجش هفده بار باردار شد، اما سه فرزندش را به دلیل سقط جنین از دست داد. ده نفر دیگر در جوانی مردند. در نتیجه او به شدت از چهار کودک بازمانده محافظت می کرد. ترس او با اخطاری که مدتی قبل از یک فالگیر دریافت کرده بود، تقویت شد که گفته بود ازدواج خواهد کرد و بچه دار خواهد شد، اما همه بچه ها خواهند مرد. بر اساس گزارش ها، سیانچیولی همچنین از کولی دیگری دیدن کرد که نخل خوانی می کرد و به او گفت: "در دست راست تو زندان و در سمت چپ تو پناهگاه جنایتکاران." سیانچیولی یک زن خرافاتی بود و به نظر میرسد که این هشدارها را بسیار جدی گرفته است.
رمالی برای قتل با تبر
او قربانیان خود را در سه زن میانسال که همسایه بودند، پیدا کرد. برخی منابع گزارش می دهند که سیانچیولی خودش یک فالگیر بود و این زنان همگی برای کمک به او مراجعه کردند. برخی دیگر صرفاً می گویند که آنها دوستان او بودند و به دنبال مشاوره بودند. دلیل هر چه بود، سیانچیولی شروع به برنامه ریزی برای مرگ این سه زن کرد.
خونهای دلمه بسته کیک میهمانی شدند
اولین قربانی سیانچیولی، «ستی» بود که برای یافتن شوهر نزد او آمده بود. سیانچیولی به او از یک همسر مناسب در پولا گفت، اما او را متقاعد کرد که اخبار را به کسی نگوید. همچنین او را متقاعد کرد که برای اقوام و دوستان خود نامه و کارت پستال بنویسد. در روز عزیمت، ستی برای آخرین بار به دیدار سیانچیولی آمد. سیانچیولی به او یک لیوان شراب دارویی تعارف کرد، سپس او را با تبر کشت و جسد را به داخل کمد کشاند.
در آنجا آن را به 9 قسمت تقسیم کرد و خون را در یک لگن جمع کرد. سیانچیولی در خاطرات خود (با عنوان اعترافات یک روح تلخ ) توضیح داد: تکه ها را داخل یک قابلمه ریختم، هفت کیلو سود سوزآور که برای درست کردن صابون خریده بودم، اضافه کردم و کل مخلوط را هم زدم تا تکه ها در یک ماست غلیظ و تیره حل شوند که در چند سطل ریختم و در یک لنگن مجاور خالی کردم. در مورد خون داخل لگن صبر کردم تا منعقد شد و در فر خشک کردم و آسیاب کردم و با آرد و شکر و شکلات و شیر و تخم مرغ و مقداری مارگارین مخلوط کردم و همه مواد را با هم ورز دادم. تعداد زیادی کیک چای ترد درست کردم و برای خانم هایی که برای بازدید آمده بودند سرو کردم.
گوشتی مثله شده که بدل به صابون شد
فرانچسکا سووی دومین قربانیش بود. سیانچیولی ادعا کرد که برای او شغلی در مدرسه ای برای دختران در پیاچنزا پیدا کرده است. سواوی نیز مانند ستی متقاعد شد که کارت پستالهایی بنویسد تا برای دوستانش ارسال شود. سواوی نیز مانند ستی، قبل از عزیمت به دیدار او آمد. به او نیز شراب دارو داده شده و سپس با تبر کشته شد. این قتل در 5 سپتامبر 1940 رخ داد. جسد سووی مانند ستی تحت درمان قرار گرفت و گفته می شود که سیانچیولی از دومین قربانی خود 3000 لیره دریافت کرده است.
قربانی نهایی او ویرجینیا کاچیوپو بود. سیانچیولی ادعا کرد که برای او به عنوان منشی برای یک امپرساریو مرموز در فلورانس کار پیدا کرده است. مانند دو زن دیگر، به او گفته شد که به کسی نگوید کجا میرود. ویرجینیا موافقت کرد و در 30 سپتامبر 1940 برای آخرین دیدار با سیانچیولی آمد. الگوی قتل دقیقاً مانند دو مورد اول بود. از گوشت سفید این زن صابون خامهای تولید کرد و به آشنایان فروخت؛ خون او نیز به کیک بدل شد و این قاتل زنجیرهای ادعا کرد: آن زن واقعاً شیرین بود.
30 سال حبس برای جنایات وحشیانه
خواهر شوهر کاچیوپو به ناپدید شدن ناگهانی او مشکوک شد و آخرین بار او را در حال ورود به خانه سیانچیولی دیده بود. او ترس های خود را به سرپرست پلیس گزارش داد که تحقیقاتی را آغاز و به زودی سیانچیولی را دستگیر کردند. سیانچیولی بلافاصله به قتلها اعتراف کرد و گزارشهای دقیقی از آنچه انجام داده بود ارائه کرد. دادگاه او را در این جنایات وحشیانه مجرم شناخته و او را به سی سال زندان و سه سال در پناهندگی جنایی محکوم کرد. او در 15 اکتبر 1970 در پناهگاه جنایی زنان در پوتزوولی در اثر آپوپلکسی مغزی درگذشت.
دیدگاه تان را بنویسید