|

ضرب المثل ها

داستان شب؛ شنیدی میگن پنبه رو از گوشت درار؟ حالا بیا تا بگم داستان از کجا آب میخوره

اگر دوست داری که معنی دقیق هر ضرب المثلی رو بدونی باید اینم بدونی که ریشه اون چیه و از کجا شکل گرفته.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- تا حالا شده با خودتون فکر کنید این ضرب المثل های شیرین و جذابی که ما در فرهنگ و زبانمون داریم از کجا اومدند و چطور شکل گرفتند؟! خیلی از این ضرب المثل ها داستان دارند، قصه هایی جذاب که وقتی می شنویم یا میخونیمشون اون ضرب المثل برامون دو چندان معنا و مفهوم پیدا می کنه و بهتر درکش می کنیم مثل ضرب المثل پنبه رو از گوش بیرون آورد؛ حالا در ادامه داستان این ضرب المثل زیبا و دوست داشتنی رو با هم می خونیم.

Fantasy-Arabic-Wallpaper

یکی بود یکی نبود. در روزگار های قدیم زمانی که حضرت محمد (ص) تصمیم گرفت تا به فرمان خداوند آشکارا مردن را به دین اسلام دعوت کند، روز ها در گوشه ای از کعبه که خانه ی خدا بود اما بت پرستان آن را پر از بت و مجسمه کرده بودند می نشست و با صوتی زیبا قرآن می خواند و مردمی که برای پرستیدن بت ها به کعبه می آمدند با شنیدن کلام زیبای خداوند آن ها با صوت دلنشین پیامبر مسلمان می شدند. بزرگان قریش که حسابی از این اتفاق هراسان شده بودند به مردم و پیروان خود می گفتند که محمد یک جادوگر است و اگر کسی صوت او را بشنود سحر می شود بنابراین هرکس به زیارت کعبه می رود باید پنبه در گوش خود گذارد تا از جادوی محمد در امان باشد.

در یکی از روز ها مردی از شهر یثرب به مکه آمد و چون در رابطه با حضرت محمد و جادوی او شنیده بود وقتی که تصمیم گرفت به زیارت کعبه برود دو پنبه در گوش هایش گذاشت. همین طور که طواف میکرد مردی را دید که مردم به دور او حلقه زده بودند پس متوجه شد که بی شک او همان محمدی است که راجع به آن شنیده پس خوایت تا با سرعت از آن جا دور شود اما ناگهان با خودش گفت: چرا باید انقدر خودم را اذیت کنم! این بار که به او نزدیک شدم پنبه ها را از گوشم در می آورم اگر احساس کردم که سخنان او جادویی است پنبه ها را دوباره داخل گوشم میگذارم اگر هم نه که راحت می شوم و دیگر نیازی به آن ها نخواهم داشت.

مرد این قرار را با خودش گذاشت بار دیگر که به نزدیکی های حضرت محمد رسید پنبه ها را از گوش خود در آورد و پیامبر نیز در آن زمان در حال تلاوت آیات مقدس قرآن بود و همین که مرد آن ها را شنید به دلش نشستند و چون قلبش برای پذیرفتن حرف حق آماده بود به اسلام روی آورد.

به گزارش شایانیوز، اگر کسی نخواهد حرف حقی را بپذیرد و خود را به نشنیدن بزند این ضرب المثل حکایت حال او می شود.

اگر دوست دارید هر شب یه داستان قشنگ و کوتاه بخونید صفحه داستان شب ما رو دنبال کنید و از داستان ها و قصه های جذاب ما لذت ببرید.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها

عصر تکنولوژی

نیازمندی‌ها