دنیا "مهراد و ننشو" ترکوند؛ آرتامم دماغش گندس ولی شاخ همتون میشه!
دنیا در استوری جدید اینستاگرامی اش حسابی از خجالت مادر مهراد درآمد و او را سنگدل و بی عاطفه خواند
دنیا جهانبخت با تولد نوزادش دوباره به یکی از چهرههای جنجالی فضای مجازی تبدیل شد. او بعد از اینکه آرتام به دنیا آمد هیچ عکسی ازش منتشر نکرده بود و به قولی چند روزی فالوورهایش را در خماری گذاشت اما بلاخره دنیا خانم جهانبخت تصویر تمام رخ این کوچولو را که به دنیا آمدنش حدود یک و نیم میلیارد هزینه رو دست دنیا خانم گذاشته بود را منتشر کرد.
به گزارش «شایانیوز» دنیا از قبل در چند پیج اعلام کرده بود می خواهد لایو و لحظه شیردهی و ...نشان کاربران دهد به یک باره پیج مادرش و پسرش و یوتیوب خود با حجم عظیمی کاربر مواجه شد که البته خواسته دنیا هم دقیقا همین بود.
الان پیج کودکِ چند روزه 1.8 میلیون دنبال کننده دارد که در نوع خود قابل تامل است.
با اینکه به نظر می رسد دنیا این روزها در کنار پسرش آرتام ایام خوشی را سپری می کند اما انگار هنوز هم به مهراد فکر می کند و یا به عبارت بهتر با خود مهراد نه اما با نزدیکان او در ارتباط است.
دنیا در جدیدترین استوری که منتشر کرد پیام مادر مهراد را گذاشت که درباره شکل و شمایل نوه اش اظهار نظر کرده بود.
طبق استوری ادعایی دنیا مادر مهراد خطاب به او نوشت: آرتام اصلا شبیه بچگی های مهراد نیست و انگار به خود دنیا رفته و اصلا ابرو نداره....البته ننه مهراد به دماغ آقا آرتام هم گیر داد و گفت به نظر بینی بزرگی داره....
مهراد جم در کنار پدر و مادرش بعد بازگشت به ایران
البته اظهارنظرهای مادر مهراد درباره نوه اش به مذاق دنیا خوش نیامد و او هم در جواب نوشت: خداروشکر که بچه هیچ چیش به شما نرفته.
حالا ببینید از این بچه دماغ بزرگ و کم ابرو چی میسازم که امثال تو یه ذره خجالت بکشید
نفرین دنیا جهانبخت سر زایمان برا آقای جَم و جور
با اینکه دنیا هیچ اسمی از مهراد نبرده اما به وضوح مشخص است که روی صحبت خانم بلاگر با مهراد جم و خانواده و اطرافیان اوست.
چی شد که مهراد به یکباره دنیا را رها کرد و برگشت ایران
دنیا جهانبخت با انتشار استوری و در پاسخ به سوالی درباره اینکه چطور شد مهراد او و فرزند به دنیا نیامده اش را ترک کرد و به ایران برگشت به کنایه نوشت:
دلش برای خیابون امیری و خیابون بِرِیم و دهکده آبادان و ماهی کبابی های باباش و بچه محل هاشون و آغوش گرم خانواده و راهروهای ارشاد و صد البته گریه و زاری مسعود جهانی و عشقِ وطن و رفیقهاشو احتمالا استیج تنگ شده بود و ما هم توریست بودیم این وسط!
اسم پسرش آرتامه