|

ظل السلطان در استبداد احتمالا به جدش آقامحمد خان قاجار کشیده بود

سوار ماشین زمان بشوید / شاهزاده قجری که چشم گنجشک‌ ها را با میخ و چاقو در می‌ آورد

shayanews

ظل السلطان دقیقا در 11 سالگی به حکومت مازندران و استرآباد و.. منصوب شد. در 13 سالگی حاکم فارس بود و در 17 سالگی حکومت اصفهان را به دست گرفت

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- وقتی به جهان تاریخی شاهان و سلاطین گذشته سر میزنیم، هم آنانی را در می یابیم که با مهر و عطوفت با زیر دست خود مدارا می کردند، هم آنان که تیزی خشمشان روح هرکس که می شناخت یا نمیشناخت را زخمی ساخته بود. 

در میان حاکمانی که خشم تا مغز استخوانشان پیش رفته بود، می توان به ظل السلطان اشاره کرد. در ارتباط با بی رحمی ظل السلطان همین بس که مظفرالدین شاه قاجار برادر وی، هر زمان که می خواست به سرحد قساوت در وجود کسی اشاره کند می گفت: این آقا مثل ظل السلطان است.

ظل السلطان پسری که بخاطر مادرش شاه نشد

ظل السلطان که نام اصلی اش مسعود میرزا بود، شنبه بیستم ماه صفر سال 1266 قمری چشم به جهان گشود. وی پسر دوم ناصرالدین شاه محسوب می شد و مادرش عفت السلطنه بود. از آنجایی که در میان لشکر عظیم حرمسرای ناصری، مادر ظل السلطان جزو زنانی محسوب می شد که توفیق نیافته بود به عقد شاه قاجار در آید،  پسرش نیز با اینکه سه سال از ولیعهد و شاه بعدی ایران مظفرالدین شاه بزرگ تر بود، نتوانست بعد از پدر بر تخت بنشیند. لذا او را در مناطق مختلف به حکومت می نشاندند. او از همان سن کم در مناطق مختلفی مشغول حکومت شد.

حاکم یازده ساده ی قجری

حال آنکه وقتی می گوییم سن کم، اگر شما کمترین حد تصور را هم در نظر بگیرید، مطمئنا حدس نخواهید زد که به 11 سالگی وی برگردد. اما باید گفت که ظل السلطان دقیقا در یازده سالگی به حکومت مازندران و استرآباد و … منصوب شد. در سیزده سالگی حاکم فارس بود، در 17 سالگی حکومت اصفهان را به دست گرفت و سپس بخش های زیادی از جنوب و غرب ایران را عهده دار شد. لذا در نهایت و از سال 1291 بالاخره یک جا ساکن شد و حدود و 34 سال و تقریبا تا اوایل دوران مشروطیت حاکم مطلق و بسیار مسلط و مسلم اصفهان و توابع آن گردید.

همدم دختر امیرکبیر زن ظل السلطان شد

زمانی که ظل السلطان حاکم مازندران بود بعد از چهار سال و دو ماه به تهران احضار شد و پس از ورود به پایتخت با همدم الملوک که بعد ها همدم السلطنه نام گرفت ازدواج کرد. ازدواجی که حکم آن توسط مهدعلیا که در خود رای بودن از ظل السلطان و امثال او فرسنگ ها جلو زده بود، صادر شد. لازم به ذکر است که همدم، خود دختر امیر کبیر بود که قبلا مزد آن همه درایت در وزارتش را با رقصاندن تیغ روی دستش در حمام فین داده بودند. همدم با شوهرش به اصفهان رفت و بعد ها هم بر سر زا از دنیا رفت.

مال و اموال ظل السلطان ته نداشت

ظل السلطان این حاکم از سلطنت جا مانده اما از همان جوانی روحیه ای سرسخت و مستبد داشت که مدام به دنبال کسب جاه و مال و مقام به اینطرف و آنطرف می دوید. الحق هم که در این امر از مهارت بالایی برخوردار بود. چنانچه از نقدینگی، جواهرات، املاک و پیشکشی هایی که برای پدر تاجدارش ناصر می فرستاد نمونه های تاریخی فراوانی برای نام بردن وجود دارد. نکته جالب آنجاست که هرچی عمر ظل السلطان پیش می رفت، بیشتر نیز به این املاک و اموال اضافه می شد. از جمله انبوه آنها می توان به پارک مسعودیه تهران، باغ نو، باغ حاجی آباد، باغ ابریشم، باغ اکبرآباد، شکارگاه اصفهان و … اشاره کرد که همه نشان از جاه طلبی افراطی و علاقه شدید به مال اندوزی این شاهزاده قاجاری دارند.

شاهزاده ای که چشم پرنده ها را در می آورد

می‌ گویند قساوت و بی‌رحمی ظل‌ السلطان به اندازه‌ ای بود که مظفرالدین شاه، هر وقت می‌ خواست کسی را به قساوت و بی رحمی مثال بزند، می‌ گفت: شما این آقا (ظل السلطان) را نمی‌ شناسید، این آقا عینا مثل «ظل‌السلطان» است. در ایام طفولیت که با هم درس می‌ خواندیم، طرف عصر که به اندرون می‌رفتیم، ظل‌ السلطان با میخ و چاقو، چشم گنجشک‌ هایی را که غلام بچه‌ ها برای او می‌ آوردند، درآورده و گنجشک‌ها را در هوا رها می‌ کرد و می‌گفت: داداش، حالا ببین چطور پرواز می‌کنند. یک مرتبه شاه رسید و کتک مفصلی به ظل‌ السلطان زد و گوش مرا هم کشید و گفت: بعدها با این پسره راه نرو.‎ 

چه بسا که اگر نیک بنگریم می توان حتی اینگونه گفت گویی ظل السلطان در استبداد و خصوصا مهارت چشم در آوردن به جد بزرگش آقا محمد خان کشیده بود!

سوار بر ماشین زمان با ما حرکت کنید

اکنون با ما سوار بر ماشین زمان بشیوید تا با یکدیگر به صفحه دیگری از تاریخ قاجار سفر کنیم. دوران یکه ظل السلطان، شاهزاده ی قاجاری مستبدانه بر منسب قدرت می تازید. در این صفر به صورت ظل السلطان و شکار هایش نیک بنگرید. حتی تصویر کودک خردسال و را در نظر مجسم کنید. نیک پیداست که از همان کودکی اخم را از پدرش به ارث برده و با چاشنی بچگانه سعی در این دارد که بگوید: من پسر ظل السلطان حاکم مستبدی هستم که اگر سرتاسر تاریخ را بگردید نیز نظیرش را کمتر خواهید یافت.

10

پسر خردسال ظل السلطان در کنار شکار

9

انگار تمام نوه و نتیجه های ظل السلطان واجب بوده که حتما کنار لاشه شکار عکسی داشته باشند! در این عکس نوه وی را مشاهده می کنید که با چند وجب قد اخمش هنوانه قاج می زند!

8

فرزند دیگر ظل السلطان که انگار شمایل پدر بر صورتش حلول کرده!

7وی دارای اقتدار بسیار و دارای قشون زیاد با تجهیزات و منظم بود

6

ظل السلطان با فیگور شکار 

5

تاسیس روزنامه فرهنگ اصفهان، افتتاح مدرسه همایونی جدید و مدرسه نظامی از اقدامات موثر و خدمات وی می‌توان برشمرد.

4

عمارت کاخ آیینه‌ خانه و هفت دست و عمارت نمکدان، عمارت کشکول و کاخ سعادت‌آباد و برخی دیگر از بناها که شاهزاده در تغییر و تعمیر و تخریب آن‌ها ملاحظه‌ای نداشت مردم اصفهان را عصبانی می کرد

3

ظل السلطان با همان شمایل همیشگی!

1

برای سوار شدن به ماشین زمان و گشتن در کوچه پس کوچه های گذشته، مهمان تاریخانه ما باشید.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها

عصر تکنولوژی

نیازمندی‌ها