مسیر پرفراز و نشیب از قابلگی تا تخصص مامایی
سوار ماشین زمان بشوید؛ وقتی به کمر زن باردار طلسم می بستند و با ضربه به بشکه میترساندنش
برخی اوقات، خرافه چنان پایش را به این پروسه باز میکرد که با شنیدن حکایت های مربوطه، هیچ بعید نیست که انگشت به دهان بمانید!
شایانیوز- تولد نوزاد، همیشه و در میان اغلب مردم جهان، علاوه بر اینکه نشانی از میل به بقا و زندگی بوده، یاد آور زلالی و پاکی انسان، در اولین روزهای زندگی است. کودکی که با ضمیری پاک، پا به جهان هستی می گذارد تا بعد ببیند که سرنوشت در آینده گل وجودش را چگونه شکل می دهد.
تولد نیز درست به مانند مرگ، از همان آغاز خلقت انسان با او بوده است اما گاها همراه با دشواری های مرگبار. شاید همین موضوع بهانه ای شد که حرفه ای به نامه قابله گری روی کار بیاید. با خود گفتیم شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید این روند، چه بالا و پایین و قصه هایی را در خود جای داده است، لذا به ارائه ی این مطلب روی آوردیم.
آناهیتا ایزد بانوی باروری
حتما با نام آناهیتا آشنایی دارید. نام ایرانی و اصیلی که در بردارنده معانی مرتبط با مطلب ماست. قصه از این قرار است که در ایران باستان و براساس روایت ها ی زرتشتی، آناهیتا ایزد بانوی باروری و نمادی از کمال زن تلقی می شده است. به باور تاریخی مردمان آن زمان، وی به امر گله داری و سهل شدن فرایند زایمان در زنان می پرداخته. اما با وجود داشتن این باور باز هم برای تولد نوزاد، نیاز به حضور واقعی یک شخص کاربلد احساس می شده است. قدما آنقدر حضور قابله را مهم می دانستند که می گفتند اگر بچه ای راحت و با تحمل کمترین حد درد در مادر به دنیا بیاید، نشان از دست سبک و دل پاک قابله ای دارد که در محل حاضر بوده است! لذا از همان اول، هر خانواده ای برای انتخاب یک قابله ی با تجربه و ماهر برای تولد نوزاد خود،سنگ تمام می گذاشته. حتی از جایی به بعد نقش این افراد تا به حدی پر رنگ می شود که فقط برای تسهیل امر زایمان روی آنها حساب نمی کردند. بلکه پس از تولد نیز مادر به صورت مستمر، به قابله ی خود مراجعه کرده و از او مشاوره می گرفته است.
اوج شکوفایی قابله گری در زمان صفویه بود
همانگونه که گفتیم حضور قابله ها در زندگی مردم، عمری به درازای تاریخ بشر دارد. اما دوره ی اوج و شکوفایی حرفه ی قابله گری در ایران، به دوران صفویه باز می گردد. قابله های این دوران را عموما زنان یهودی یا پیر زنان سالخورده تشکیل می دادند و همواره عمید و مورد اعتماد بودند. چرا که در آن دوره و با توجه به شرایط فرهنگی و وجود برخی نگاه های اعتقادی، زنان تمایل چندانی به معاینه ی خود توسط طبیبان مرد نشان نمی دادند. لذا همین امر بازار کار قابله ها را همیشه پر رونق کرده بود.این موضوع تا حدی پیش رفت که حتی دستمزد یک قابله تقریبا با پزشکان مرد برابر بود. البته پر هم بیراه نبوده است چرا که اگر نیک بنگریم آنها سواد تجربی داشتند و بعضا کارهایی نظیر جراحی مربوط به زنان را هرچند در موارد جزئی، انجام می دادند. مگر اینکه ماجرا بیخ پیدا می کرد، بیماری و زایمان از روال طبیعی خود خارج میشد و یا جنین در شکم مادر می میرد. در چنین مواقعی، دیگر چاره ای جز کمک گرفتن از طبیب مرد برای جراحی باقی نمی ماند.
آویزان کردن قفل و طلسم به زن باردار
شاید برایتان سوال شده باشد که بدانید قابله دقیقا از چه زمانی کارش را شروع می کرد. در این خصوص باید گفت از زمانی که زن باردار وارد 4 ماهگی خود می شد، به قابله مراجعه می کرد تا مشاوره و امور خدماتی زائو را آغاز کند. اما خیال نکنید که این خدمات همگی جنبه ی علمی داشتند. چراکه برخی اوقات، خرافه چنان پایش را به این پروسه باز میکرد که با شنیدن قصه ها و حکایت های مربوط به آن، هیچ بعید نیست که انگشت به دهان بمانید! به عنوان مثال در این زمینه می توان به نخستین اقدام قابله بعد از مراجعه زن باردار اشاره کرد که همانا قفل کردن کمر زن باردار بوده است! این قفل ها که برای دور کردن چشم بد تهیه می شدند، تقریبا بر کمر همه زنان باردار آن دوران بسته میشد.
قابله با یک نگاه به چشم زن زمان زایمان را تشخیص می داد!
مورد دیگر اینکه امروزه برای تعیین تاریخ تولد یک نوزاد، نیاز به تجویز آزمایش های فراوان است، اما این نباید باعث شود که فکر کنید در گذشته نیز چنین بوده. در آن زمان قابله ها تنها با یک نگاه به زن باردار و با توجه به حالت چشمش قادر بودند زمان تولد نوزاد وی را اعلام کنند. لذا با ظاهر شدن نخستین درد زایمان، قابله در کوتاه ترین زمان ممکن بالای سر وی حاضر می شد و در بعضی مواقع هم که کار گره میخورد و تلاشها بی ثمر می ماند، روی پشت بام اذان می گفتند تا بچه سالم به دنیا بیاید.
تسهیل زایمان با ایجاد رعب و وحشت
یکی از دیگر اقدامات عجیب برای کمک به زایمان در آن زمان، ایجاد رعب و وحشت برای مادر و ضربه به بشکه های بزرگ بوده است. در نهایت پس از تولد نوزاد و انجام کارها ی لازم، قابله نوزاد را می شسته و سپس دهان او را با خاک یا عسلی که به انگشتش مالیده بود باز می کرده است.
این موضوع ادامه داشت تا زمانی که با توجه به پیشرفت علم، افزایش مرگ و میر مادر و کودک در حین زایمان و شیوع بیماری های مربوط به زنان که علل اصلی آن تجویز نسخه های سنتی بوده است. دولت را به این فکر انداخت که برای سامان دادن به مقوله زایمان و مامایی، کاری انجام بدهد.
رونق گرفتن مامایی بعد از قاجار
لذا بعد از پایان حکومت قاجار که تقریبا اوضاع مامایی به همان سبک و سیاق پیشین بود، به یکباره تشویق دختران و زنان برای یادگیری این علوم در جامعه به امری فراگیر تبدیل شد. لذا بر اساس اطلاعیه وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در روزنامه ایران به تاریخ ۲۷ مرداد سال ۱۳۰۳، دولت به قابله های سنتی اخطار داد: کسانی که اجازه قابلگی دارند، حق دخالت در عملیات جراحی نداشته و در مواقع لزوم بایستی به اطبا و جراحان متخصص رجوع کنند.
ماتیلد درمپس بانوی پزشک و مدیر مدرسه ی مامایی
البته کمی پیش، برای ساماندهی اوضاع زاد و ولد، به همت میرزا احمدخان نصیرالدوله، وزیر معارف، در سال ۱۲۹۸ شمسی، مدرسه متوسطه دختران فرانسوی به دارالمعلومات تبدیل شد. ۱۰ نفر از دانش آموزان این مدرسه، هفته ای ۳ روز، راهی مریضخانه نسوان می شدند و درباره قابلگی و امراض و بیماری های مربوط به زنان، تحصیل می کردند. مدرسه ای که مدیریت آن برعهده بانوی پزشکی به نام ماتیلد درمپس بود. بر همین اساس می توان گفت که این مدرسه نخستین مدرسه قابلگی در ایران به حساب می آمده است. همین مدرسه باعث شد که قابله های سنتی نیز برای ادامه ی کار، موظف به گذراندن امتحان شوند.
اکنون دست در دست ما بدهید تا سوار بر ماشین زمان، به دل آن دورانی برویم که قابله ها پای نسل آینده را به زندگی باز می کردند و زنان و دختران، در دانشگاه ها و مدرسه های مامایی، برای کسب این علم، پویا و سرزنده بودند.
شستن نوزاد در زمان قدیم
قابله بعد از تولد نوزاد او را شست و شو میداد
زنان کودک به بغل
زنان در زمان گذشته
فارغالتحصیلان آموزشگاه عالی پرستاری شرکت نفت آبادان، سال ۱۳۳۰
فارغالتحصیلان آموزشگاه عالی پرستاری شرکت نفت آبادان، سال ۱۳۳۰
برای سوار شدن به ماشین زمان و گشتن در کوچه پس کوچه های گذشته، مهمان تاریخانه ما باشید.
دیدگاه تان را بنویسید