افزایش قیمت دلار و گرانی بنزین،دو یاری که به هم رسیدند و از پیوندشان فقر مطلق زاده شد
اوج بحران اقتصادی در چند روز اخیر همزمانی سقوط بیسابقۀ ارزش ریال با گرانی بنزین است که پیامدهای ویرانگری بر زندگی روزمره مردم دارد.
شایانیوز- یکی از مرکز ثقلهای بحران اقتصادی ایران که در چند روز اخیر به اوج خود رسیده، همزمانی سقوط بیسابقۀ ارزش ریال با تغییرات ساختاری در قیمت سوخت است؛ ترکیبی که نه فقط نشان دهندۀ بحران پولی و البته بحران بیپولی کشور است، بلکه پیامدهای تورمی، هزینهمحور و روانی عمیقی بر زندگی روزمره مردم تنها برجای گذاشته است.
بر اساس دادههای رسمی بازار آزاد ارز در ایران، ارزش ریال در مقابل دلار امریکا در بازار آزاد به طور قابل تأملی به حدود ۱,۳۱۶,۰۰۰ ریال برای هر دلار امریکا رسیده است رقمی که به عنوان پایینترین سطح تاریخی ثبت شده است و بیانگر تداوم روند کاهش ارزش پول ملی است.
در چنین فضایی، دولت ایران در روزهای اخیر برای نخستین بار از سال 1398 تاکنون سقف قیمت بنزین را بازنگری کرده است؛ اقدامی که تحلیلگران آن را نه فقط اصلاح بخشی از نظام قیمتگذاری، بلکه گامی تأثیرگذار در فشار اقتصادی بر خانوارها و بازارها تلقی میکنند. بر اساس سیاست جدید قیمتگذاری سوخت، سهمیههای رایج همچنان وجود دارند؛ مانند ۶۰ لیتر بنزین با قیمت یارانهای حدود ۱۵,۰۰۰ ریال به ازای هر لیتر و ۱۰۰ لیتر بعدی با نرخ حدود ۳۰,۰۰۰ ریال؛ اما مصرف فراتر از این سهمیهها اکنون با قیمتی بیش از سه برابر نرخ پایه (حدود ۵۰,۰۰۰ ریال برای هر لیتر) محاسبه میشود، هرچند این قیمت نیز در سطح جهانی بسیار پایین تلقی میشود.
![]()
شتاب تورم
اقتصاددانان برجستهٔ جهانی و تحلیلگران بازارهای نوظهور به این نکتهٔ کلیدی اشاره میکنند که تغییر در قیمت سوخت در شرایطی که ریال در حال سقوط آزاد ارزش است، میتواند به عنوان یک شتاب دهندۀ تورم عمل کند. این تحلیل چندلایه بر چند محور اصلی بنا شده است:
۱. فشار هزینهای بر تولید و حمل و نقل
وقتی ارزش ریال کاهش مییابد، هزینهٔ واردات کالاهای واسطهای، از قطعات یدکی گرفته تا مواد غذایی، به شدت افزایش مییابد؛ و از سوی دیگر، افزایش قیمت سوخت به صورت مستقیم هزینهٔ حمل و نقل و توزیع کالاها را بالا میبرد. در کنار کاهش قدرت خرید ریال، این افزایش در هزینههای تولید و خدمات میتواند موج بزرگتری از افزایش قیمتها (تورم احتکاری) ایجاد کند که به مراتب سریعتر از کاهش ارزش پول ملی خود را در سبد مصرفی خانوارها نشان میدهد.
تحلیلگران مؤسسات بینالمللی اذعان دارند که در چنین شرایطی، بنزین نه فقط یک کالای مصرفی، بلکه یک عامل مولد هزینههای مرتبط با کل زنجیرهٔ اقتصادی است؛ از کشاورزی گرفته تا حمل و نقل عمومی و کالاهای بستهبندی شده و وقتی این هزینهها همراه با افت ارزش پول ملی تجمع پیدا میکند، تورم خروجی به شکل سیستماتیک افزایش مییابد (بدون اینکه تنها با یک ابزار پولی قابل کنترل باشد)؛ پدیدهای که صندوق بینالمللی پول در تحلیلهای اخیرش درباره اقتصاد ایران بر آن تأکید کرده است.
![]()
۲. اثر روانی و انتظارات تورمی
نکتهٔ مهم دیگر که تحلیلگران اقتصادی جهان دربارهٔ تغییر قیمت بنزین در شرایط سقوط ریال برجسته کردهاند، اثر روانی بر انتظارات تورمی است:
زمانی که مردم میبینند ارزش پول ملی کاهش مییابد و هزینهٔ سوخت نیز افزایش مییابد، نه فقط قدرت خرید واقعی آنها کاهش مییابد، بلکه انتظار میشود که قیمتها در آینده نیز افزایش یابد. انتظاری که خود میتواند موجب شتاب در تقاضا برای تبدیل داراییها به ارز خارجی، طلا یا کالاهای بادوام شود. این نوع رفتار، که در اقتصادهای دارای تورم بالا بارها مشاهده شده، میتواند یک چرخهٔ معیوب تورمی ایجاد کند: انتظارات تورمی افزایش مییابد، که منجر به تقاضای بیشتر برای داراییهای امن و کمتر برای ریال میشود، که این نیز ارزش ریال را بیشتر تضعیف میکند.
این چرخه را تحلیلگران به طور مفصل در بحرانهای ارزی کشورهای دیگر بررسی کردهاند و نقطهٔ اشتراک آنها این است که اعتماد عمومی به ثبات پول ملی و سیاستهای اقتصادی عنصر تعیینکنندهای است؛ عنصری که در ایران امروز به وضوح در حال تخریب است، نه فقط به دلیل اعداد و ارقام بلکه به دلیل احساس عدم قطعیت دربارهٔ آیندهٔ مالی؛ و همین موجب هجوم برای خرید دلار و حفظ داراییها در این وانفسای اقتصادی میشود؛ و همین امر نیز به نوبه خود به بازار ارز فشار میآورد و ذخایر ارزی را کاهش میدهد.
![]()
۳. سیاست بنزین به مثابه فشار بر بودجه و ذخایر ارزی
از سوی دیگر، دولت با افزایش تدریجی قیمت سوخت و وضع ساختار ثابتتر قیمتگذاری، در واقع در تلاش است تا یارانههای بسیار سنگین انرژی را کاهش دهد. منبعی که سالها بخش قابل توجهی از بودجهٔ دولت را به خود اختصاص داده است. اگرچه در نگاه اولیه این امر ممکن است به عنوان یک اصلاح ساختاری مثبت تلقی شود، تحلیلگران هشدار میدهند که در شرایطی که اقتصاد در حال تضعیف ارزش پول است، چنین اصلاحاتی باید با ابزارهای کنترلی تورم، حمایت از دهکهای کمدرآمد و مدیریت انتظارات همزمان باشد.
در غیر این صورت، همانگونه که در تحلیلهای منتشر شده در رسانههایی مانند رویترز و فایننشال تایمز نیز اشاره شده، تلاش برای کاهش یارانههای انرژی بدون بستهٔ حمایتی میتواند فشار بر تراز پرداختها را تشدید کند و ذخایر ارزی را برای واردات کالاهای ضروری کاهش دهد؛ چالشی که خود بر نوسانات نرخ ارز و ارزش پول ملی اثرگذار است.
![]()
گرانی بنزین به عنوان عامل تسریع سقوط ریال
به طور خلاصه، ارتباط میان سقوط ریال و افزایش قیمت بنزین را نمیتوان یک همزمانی ساده تلقی کرد؛ این دو پدیده در واقع دو بخش از یک فرایند بزرگتر بحران اقتصادی هستند که در آن:
1. سقوط ارزش پول ملی، هزینههای واردات را افزایش میدهد،
2. افزایش قیمت انرژی هزینههای حمل و نقل و تولید را بیشتر میکند،
3. انتظارات تورمی را تحریک میکند، و
4. اعتماد عمومی به ثبات اقتصادی را تضعیف میکند.
مجموع این حقایق نشان میدهد چرا این افزایش در شرایط امروز ایران میتواند به یک بحران ساختاری تبدیل شود؛ بحرانی که محصولش فقط فشار کمرشکن بر مردم بی دفاع است؛ وگرنه آقایان و آقازادگان که با باد این گرانیها نمیلرزند! اما این ناکارآمدیها و سیاستهای نخنما و تصمیمهای یک شبه، عاقبت کمر آنان را نیز خواهد شکست. وعده الهی حق است....