نرخ دلار افسار پاره کرده و میتازد! چیرگی اقتصادی یعنی همین!
تمام معاملات مهم بینالمللی از تجارت کالا تا نفت و سرمایهگذاری با دلار صورت میگیرند. این تسلط، دلار را تبدیل به ابزار قدرت جهانی کرده است.
شایانیوز- دلار امریکا از میانه قرن بیستم تاکنون به عنوان ستون اصلی نظام مالی و تجاری جهان تثبیت شده است. پس از جنگ جهانی دوم و برپایی نظام «برِتون وودز»، دلار به ارز غالب ذخیره ارزی و واحد اصلی تجارت بینالملل بدل شد؛ امتیازی که در دهههای بعد با قدرت اقتصادی، عمق بازار سرمایه، نقدشوندگی گسترده و ساختار بانکی و مالی ایالات متحده تقویت گردید.
حتی در سالهای اخیر که بحث درباره کاهش سلطه دلار مطرح است، دادهها نشان میدهند که این ارز هنوز در حدود ۵۷–۵۸ درصد ذخایر ارزی رسمی جهان سهم دارد. شرایطی که عمق و گستردگی چیرگی دلار را، حتی در میان تغییرات ساختاری بینالمللی، نمایان میکند.
به همین دلیل، کشورها، بنگاهها و بازارها تقریباً در تمام معاملات مهم بینالمللی، از تجارت کالا تا تجارت نفت، سرمایهگذاری و مالیه عمومی، ناگزیر به «معامله به دلار» هستند. این تسلط ساختاری، دلار را فراتر از یک ارز ملی صِرف برده و آن را تبدیل به ابزار قدرت، سیاست و اثرگذاری جهانی کرده است.
![]()
چگونه این هژمونی اقتصاد ایران را به سراشیبی برده است؟
برای کشوری مانند ایران که پول ملیاش در برابر دلار بسیار آسیبپذیر است، این چیرگی دلار به معنای وابستگی ساختاری، بیثباتی دائمی و آسیبپذیری گسترده است. چند عامل کلیدی در این آسیبپذیری نقش دارند:
تحریمها و محدودیت تعامل با نظام مالی بینالمللی:
تحریمهای بانکی باعث شدند ایران نتواند به منابع ارزی بینالمللی معتبر دسترسی مستمر داشته باشد؛ این امر به تضعیف مداوم ریال انجامید. مطالعات نشان دادهاند که در دوره تحریم، نوسانات شدید نرخ ارز، افت تولید، کاهش رشد اقتصادی و فشار بر اشتغال و تورم را تشدید کردهاند.
وابستگی بودجه و صادرات به درآمد دلاری نفت و گاز:
وقتی بخش بزرگی از درآمد ارزی کشور بر پایه دلار است، هر نوسان در نرخ این ارز، ناشی از تحریم، بازار جهانی یا سیاستهای امریکا، مستقیماً به اقتصاد داخلی منتقل میشود.
![]()
تورم داخلی، افزایش نقدینگی و ضعف ساختار بانکی و بودجهای:
این عوامل ترکیب میشوند تا ریال آشکارا قدرت خرید خود را از دست بدهد و نرخ تبدیل به دلار دائما افزایش یابد.
اتکای واردات به ارز خارجی:
بسیاری از کالاهای اساسی، تکنولوژی، تجهیزات و مواد اولیه با دلار وارد میشوند؛ بنابراین نوسان دلار یعنی افزایش هزینه واردات و گرانی برای مصرف کننده ایرانی.
در چنین شرایطی، ریال تبدیل به «متغیری شکننده و واکنشپذیر» نسبت به دلار شده است.
![]()
چیرگی دلار؛ ابزار قدرت سیاسی و اقتصادی
دلار صرفاً وسیله مبادله یا ذخیره نیست؛ بلکه ابزار قدرت و نفوذ ایالات متحده در سیاست جهانی است. کشورها ناچارند برای تجارت، جذب سرمایه یا بدهی خارجی، با دلار تعامل کنند؛ این یعنی امریکا میتواند با سیاست پولی و مالی خود، اقتصاد جهانی و به ویژه کشورهای ضعیفتر را تحت فشار بگذارد.
علاوه بر این، طراحی نظام مالی بینالمللی ساختار ذخیره ارزی، موسسات بینالمللی، بازارهای بینالمللی بدهی و تجارت کالا به گونهای است که خروج از این سیستم (یا کاهش وابستگی) بسیار دشوار و هزینهبر است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند حتی با رشد ارزهای رقیب، دلار همچنان به دلیل نقدشوندگی، زیرساخت مالی و اعتمادی که برای بانکها و بازارها ساخته، رقیب جدی ندارد.
در عین حال، کشورهایی که تلاش کردهاند دلارزدایی کنند یعنی معاملات تجاری یا بخشی از ذخایر ارزیشان را به ارزهای دیگر یا پول ملی خود منتقل کنند با هزینه بالا، مشکلات انتقال و کاهش تحرک ارزی مواجه شدهاند.
![]()
نتیجه برای ایران: بحران کلان مالی، اقتصادی و سیاسی
با چنان وابستگی عمیق، هر تلاطم جهانی در بازار دلار، ناشی از سیاستهای پولی امریکا، بدهی، کسری بودجه یا تغییر در ساختار تجارت جهانی، به سرعت در ایران بازتاب مییابد. نتیجه اش:
تورم مزمن و افزایش شدید قیمت کالاها و خدمات
افت قدرت خرید مردم و فشار بر طبقات متوسط و ضعیف
بیثباتی برای سرمایهگذاری و تولید داخلی
وابستگی به درآمد نفتی و واردات با دلار و رکود بلندمدت در تولید پایدار
تضعیف استقلال اقتصادی و سیاسی؛ هر تصمیم داخلی تحت تأثیر دلار و سیاستهای امریکا
بنابراین، سقوط ارزش ریال و چیرگی دلار نه مقطعی، بلکه ساختاری و ریشهدار و نتیجهٔ ترکیب سیاست خارجی، تحریم، مدل اقتصادی وابسته و فقدان استقلال مالی.
![]()
آیا سلطه دلار مطلق است؟ شواهدی از ترک خوردن زنجیر
در سالهای اخیر نشانههایی از تغییر تدریجی در ساختار مالی جهانی دیده میشود. برخی کشورهای بزرگ و اقتصادهای نوظهور، به دنبال کاهش سهم دلار در ذخایر ارزی و تجارت بینالمللی هستند؛ روندی که به «دلارزدایی» مشهور شده است.
گزارشها نشان میدهند سهم دلار از ذخایر ارزی رسمی جهان در حال کاهش است (هرچند هنوز غالب است)؛ و برخی کشورها، برای معاملات نفت یا تجارت دوجانبه، به یورو یا ارز محلی روی آوردهاند.
اما این فرآیند تدریجی است، و هنوز هیچ ارز جایگزینی وجود ندارد که از نظر نقدشوندگی، اعتماد بینالمللی و زیرساخت مالی، بتواند جایگزین دلار شود. این یعنی حتی با تلاش برای کاهش وابستگی، خروج سریع یا ضربتی از سلطه دلار برای ایران تقریباً محال است.
![]()
چشمانداز: آیا ایران میتواند از دام چیرگی اقتصادی رهایی یابد؟
رهایی از این وضعیت به چند پیششرط بزرگ نیاز دارد:
1. اصلاح ساختار اقتصادی و متنوعسازی اقتصاد؛ یعنی کاهش وابستگی به درآمد نفت و واردات دلاری، تقویت تولید داخل، توسعه صادرات غیرنفتی به ارزهای غیر دلاری یا ارزی ثابت.
2. شفافیت مالی، مدیریت منابع ارزی و کنترل نقدینگی، سیاستهای پولی و مالی حساب شده، دوری از چاپ پول بدون پشتوانه و تنظیم بودجه برای کاهش فشار بر ارز.
3. تقویت همکاریهای منطقهای و بینالمللی با ارزهای جایگزین؛ تنظیم قراردادها، تجارت و سرمایهگذاری با یورو و ارز محلی کشورهای همجوار یا ارزهایی مثل یوآن (در صورت امکان) به کاهش وابستگی ارزی کمک میکند.
4. بهرهگیری از نظام مالی محیطی نوظهور، استفاده از سازوکارهای مالی جایگزین، ابزارهای پرداخت بینالمللی غیر دلارمحور، و پوشش ریسک ارزی با سیاستهای هوشمند.
بدون این تغییرات، هر تلاش کوتاهمدت برای کنترل قیمت دلار یا تثبیت ریال، صرفاً جراحی سطحی است، نه درمان ریشهای.
![]()
چیرگی دلار، واقعیت ورای نرخ ارز
هرگاه دلار بالا میرود و ریال سقوط میکند، نباید آن را فقط یک «نوسان ارزی» دید. این واقعه، نماد چیرگی ساختاری دلار بر اقتصاد کشورهای ضعیفتر است؛ سیستمی که با سیاست، قدرت مالی و زیرساخت جهانی شکل گرفته و به سادگی خنثی نمیشود.
برای ایران، این چیرگی یعنی وابستگی دائمی، آسیبپذیری مستمر و از دست رفتن اقتدار مالی. رهایی از این تله، نه از طریق شعار یا سیاستهای کوتاه مدت که با اصلاحات ساختاری، شفافیت، تنوع اقتصادی و بازتعریف روابط مالی بینالمللی ممکن است. تنها در این صورت است که ریال میتواند به جای نوسانگر دلار، ابزار ثبات و استقلال اقتصادی ملی شود؛ که آن هم با توجه به سیاستهای چهار دهه اخیر، بعید و بلکه محال به نظر میرسد....