تشبیه یک جناح به قوم بنی اسرائیل زیادی افراطی است!
آقای جلیلی تند میروی برادر! ماجرای توییت «گوساله پرستی» سعید جلیلی چه بود؟
توییت اخیر سعید جلیلی و نسبت دادن تمایل به مذاکرات با گوساله پرستی بنی اسرائیل، لزوم شناخت ریشههای این تشبیه و آن داستان را نشان میدهد.
شایانیوز- در روزهای گذشته سعید جلیلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و چهره برجسته جناح اصولگرا، در توییتی پرحاشیه با اشاره به داستان تاریخی «گوسالهپرستی» بنیاسرائیل، بار دیگر مخالفت خود با مذاکرات هستهای و تعامل با غرب را اعلام کرد. او با این کنایه صریح خواستار عدم اعتماد به طرفهای مذاکرهکننده شد و هشدار داد که ورود به مذاکره میتواند سرنوشتی شبیه آن واقعه تاریخی برای کشور رقم بزند.
این واکنش تند سیاسی، به سرعت در رسانهها و شبکههای اجتماعی بازتاب یافت و بحث گستردهای درباره استدلال پشت پرده آن و پیامدهای احتمالی آن برای سیاست خارجی ایران و مردم این کشور به راه انداخت.
![]()
«گوسالهپرستی» قوم بنیاسرائیل؛ داستانی از تاریخ ادیان ابراهیمی
داستان گوساله پرستی (گوساله سامری) به یکی از وقایع مهم در سِفر خروج کتاب مقدس یهودیان (عهد عتیق) اشاره میکند. در قرآن نیز به این واقعه اشاره شده است. این اتفاق به دوران خروج بنی اسرائیل از مصر بازمیگردد. پس از رهایی بنی اسرائیل از اسارت فرعون، حضرت موسی برای دریافت الواح سنگی ده فرمان الهی به کوه طور میرود. قوم او در مدت غیبت پیامبرشان، دچار تزلزل ایمان شده و به جای پیروی از یکتاپرستی از هارون سامری خواستند تا برایشان خدایی بسازد. هارون با جمعآوری طلاهایشان، گوسالهای طلایی ساخت و بنیاسرائیل شروع به پرستش آن کردند.
در تورات، علت گوساله پرستی، ناتوانی بنیاسرائیل از درک غیبت طولانی حضرت موسی و نیاز به یک نماد برای خدا عنوان شده است. در قرآن، سامری با استفاده از فریب و نیرنگ، بنیاسرائیل را به گوساله پرستی سوق میدهد.
این عمل، نمادی از بیوفایی، بیفکری و تسلیم شدن در برابر فشارها و وسوسههای لحظهای بود. گوسالهپرستی به معنای پشت کردن به حقیقت، و گرفتار شدن در بتپرستی و آیینهای ناصحیح است؛ و به همین دلیل در متون دینی به عنوان یک خطای تاریخی و اخلاقی بزرگ مورد نکوهش قرار گرفته است.
این داستان به مرور تبدیل به مثالی فرهنگی و سیاسی شد برای نقد رفتارهایی که بر پایه تعصب کورکورانه، بدون تحلیل و فکر صورت میگیرند؛ به عبارتی کسانی که بدون توجه به واقعیتها، صرفاً از یک نفر یا ایدهای حمایت میکنند، حتی اگر آن حمایت به ضررشان تمام شود.
![]()
نگاهی به معنای سیاسی تشبیه
سعید جلیلی با بازخوانی این داستان تاریخی، طرفداران مذاکره با غرب را متهم به «گوسالهپرستی» و اعتماد بیچون و چرا به دشمنان کشور کرد. او هشدار داد که رفتن به پای میز مذاکره و امید به تغییر رفتار طرف مقابل، اشتباهی است که مانند قوم بنیاسرائیل سرنوشت ناخوشایندی خواهد داشت.
اما این تشبیه که از یک سو بار معنایی تاریخی و دینی سنگینی دارد و از سوی دیگر در فضای سیاسی امروز ایران کاربرد میشود، از چند جهت قابل نقد و بررسی است:
نقد تحلیلی و استدلال جلیلی؛ قیاس نادرست و مخاطرهآمیز
چنین استدلالی و توسل به آن برای توضیح موضع حامیان مذاکره، در چند نکته اساسی دچار خطای فاحش است:
1. تشبیه نارسا و غیرمنصفانه:
نخست آنکه ربط دادن موضوع مذاکرات دیپلماتیک به داستانی که نماد انحراف و بیخردی دینی است، سادهسازی بیش از حد مسئله است. مذاکرات، چه در حوزه هستهای و چه سیاست خارجی، فرآیندی پیچیده و چند لایه است که میتواند در خدمت منافع ملی باشد یا نباشد، اما ذاتاً یک عمل هوشمندانه و در چارچوب دیپلماسی است نه تسلیم بی قید و شرط. تشبیه جلیلی بیشتر جنبه هیجانی و تبلیغاتی دارد تا استدلال منطقی و راهگشا.
![]()
2. نقش تندروها در بنبست سیاسی:
در حالی که جلیلی بر طبل «عدم مذاکره» میکوبد، تجربههای چند سال گذشته نشان داده که ممانعت و سنگاندازی جناحهای تندرو در مسیر مذاکره و تعامل، باعث تشدید تحریمها، فشار اقتصادی و انزوای بینالمللی ایران شده است. این وضعیت دقیقاً به ضرر مردم عادی و منافع ملی است، و برخلاف ادعای او، «گوسالهپرستی» واقعی، همان اصرار کورکورانه بر سیاستهای بسته و عدم انعطاف است.
3. نقد استراتژی بسته و یک جانبه:
ایران در وضعیت فعلی نیازمند دیپلماسی فعال و هوشمندانه است تا از فشارهای اقتصادی و سیاسی و تحلیلرفت زیرساختهای حیاتی بیرون بیاید. منع مذاکره و تأکید بر خط قرمزهای غیر منعطف، جز تحمیل هزینههای سنگینتر به جامعه و اقتصاد، دستاورد دیگری نداشته است. این یعنی برخلاف ادعای جلیلی، ماندن در بنبست سیاسی و تحریمی، همان راهی است که کشور را گرفتار «گوساله» ساخته است؛ گوسالهای که نه طلایی است و نه نجاتبخش، بلکه نمادی از تنگنظری و عقبماندگی است.
4. ضرر به مردم و آینده کشور:
این نوع نگاه رادیکال باعث شده که فرصتهای رفع تحریم، جذب سرمایهگذاری خارجی و بهبود معیشت مردم از دست برود. سیاستهای انفعالی، فشار روانی و اقتصادی را بر اقشار آسیبپذیر بیشتر کرده و به بیاعتمادی عمومی دامن زده است. اگر قرار باشد به دلیل ترس از «گوسالهپرستی» در تاریخ، راه تعامل را ببندیم، در واقع داریم تیشه به ریشه آینده کشور میزنیم.
![]()
تشبیه تاریخی در برابر واقعیت سیاسی و پیچیده روز
در نهایت، توییت جلیلی اگرچه از منظر فرهنگی و تاریخی بار معنایی خاصی دارد، اما به عنوان ابزاری برای رد مذاکرات و تعامل دیپلماتیک، علاوه بر اینکه منطقی نیست، میتواند به امنیت ملی و منافع مردم آسیب جدی وارد کند.
راه حل مشکلات ایران در شرایط حساس امروز، نه در مقاومت کورکورانه و انزواطلبی، بلکه در استفاده هوشمندانه از دیپلماسی و سیاستهای تعاملی است که میتواند فشارها را کاهش داده و شرایط داخلی را بهبود بخشد.
بنابراین، استدلالهایی مانند آنچه جلیلی ارائه میدهد، در نهایت باعث تداوم بحران و تشدید مشکلات مردم میشود و این نکتهای است که سیاستگذاران و مردم باید آن را به دقت مد نظر قرار دهند.
دیدگاه تان را بنویسید