صحنه حرف و حدیث داری که یکتا ناصر پخش کرد؛ شوهرش بوسی پدرانه به گونه دخترش گذاشت!
به تازگی تصویری از یکتا ناصر و منوجهر هادی و دختر 5 سالشون منتشر شد که آقای کارگردان در حال بوسیدن لب دخترش می باشد و با انتقاداتی همراه شد.
یکتا ناصر چهره معروف سینمایی که اتفاقا در دهه نود خیلی هم پر کار بود و به لطف ازدواج با آقای شوهر کارگردان این فعالیت هنری چند برابر شد و حالا دیگه لزومی نداره بدونین کارگردان فیلم چه کسی هستش، تنها اینکه ببینید یکتا ناصر بازیگر فیلمه قطعا کارگردان آقای منوچهر هادی هستند. در این حد!
به گزارش«شایانیوز» محصول جدید این زوج نیز سریال شبکه خانگی "نیسان آبی" بود که در حال پخش است و رو به اتمام. منوچهر هادی بعد از دو محصول ضعیف و آبکی دل و گیسو اینبار مخاطب رو راضی نگه داشت و تونست بخندونه.
اما از این ها که بگذریم یکتا ناصر و منوچهر هادی تصاویر خانوادگی بسیاری منتشر می کنند. آن ها دختری پنج ساله به نام سوفیا دارند که دقیقا یکسال بعد از ازدواج به دنیا آمد. اما به تازگی عکسی از این خانواده کوچولو منتشر شد که در رستورانی لاکچری حضور دارند و ستی خردلی و خوشگل هم زده اند اما نکته ای که برای کاربران هضم نشدنی بود و خیلی انتقاد کردند بوسه ای بود که منوچهر هادی به عنوان پدر به لب دخترش میکنه. این رفتار رو بسیار اشتباه دونستند و برخی هم به چهره یکتا ناصر مثل همیشه گیر دادند. در ادامه این تصویر را مشاهده می کنید.
وقتی آقای کارگردان مخ خانوم بازیگرو زد!
یکتا ناصر درست یکسال بعد از فیلم "من سالوادور نیستم" یعنی در سال 1394 با منوچهر هادی کارگردان این فیلم ازدواج کرد و سال بعد هم صاحب دختر به نام سوفیا شدند. ناگفته نماند مهریه خانم بازیگر به گفته خودشان تنها 5 سکه می باشد.
بیوگرافی یکتا ناصر
یکتا ناصر متولد آبان 1357 در تهران است پدرش افسر بازنشسته نیروی زمینی و مادرش خانه دار است. فرزند دوم خانواده است و یک خواهر بزرگتر به نام نیکتا و یک برادر کوچکتر از خود دارد.
در ادامه تصویری از نیکتا ناصر مشاهده می کنید که همراه با دخترش است و جالبت اینجاست که یکتا و نیکتا هر دو دختران 5 ساله دارند! ظاهرا هماهنگ شده بوده!!!
یکتا ناصر در دبیرستان رشته تجربی گذرانده و در دانشگاه رشته تحصیلی اش مهندسی محیط زیست بوده، به گفته خودش آدم تنبلیه و برای بدست آوردن هر آنچه که دوست می داشت شانس به یاری اش آمده و به همین خاطر خیلی تلاش برای بازیگری نکرد.
بازیگری اتفاقی و سکوی پرتاب
در سال 1376 وقتی 19 سالم بود، یک روز یکی از دوستانم گفت باید خواهر 5 ساله اش را به یکی از دفاتر فیلمسازی ببرد و از من خواست همراه او بروم. من هم به قصد همراهی با او به آن دفتر رفتم.
آنجا به من گفتند حالا که تا اینجا آمده اید شما هم یک فرم پر کنید، یک عکس پرسنلی هم که در کیفم بود را روی فرم گذاشت و تحویل دادم. چند وقت بعد تماس گرفتند و من را برای بازی در سریال شش قسمتی گل های کاغذی (سال 76) دعوت کردند که به این ترتیب وارد این عرصه شدم.
خجالتی بودن
اینکه مردم در خیابان تو را می بینند و به تو محبت می کنند، حس لذت بخشی است البته من یک مشکل بزرگ دارم و آن خجالتی بودنم است. آن روزهای اول نمی دانستم وقتی مردم مرا می شناسند و به من نگاه می کنند باید چه کار کنم، باید من به آنها سلام کنم یا آنها به من … (خنده)
دیدگاه تان را بنویسید