سوار ماشین زمان بشوید؛ شامورتی بازان قاجار در کلاهشان نیمرو می پختند
ایرانیها مثل شعبده بازان فرنگی گدایی نمی کنند.بساط نمایش خود را در میدان شهر پهن می کنند و مردم در صورت تمایل به آنها پول می دهند
شایانیوز- مردم هر سرزمین از دیرباز برای گذران زندگی خود در تلاش بودند. چرا که جدیت زندگی اگر مادام باشد و بدون هیچ چاشنی پیش برود، بعد از مدتی فرسایشی عمل کرده و ادامه ی مسیر را دشوار می سازد. بنا بر این بشر در طول حیات خود همواره به دنبال راه هایی بوده که از طریق آنها، زنگ تفریحی هرچند کوتاه ایجاد کند و سپس سرزنده تر به مسیر خود باز گردد.
این روزها شاید تفریحاتی مانند معرکه گیری، شعبده بازی یا شامورتی بازی چون گذشته مورد استقبال عموم قرار نگیرند و یا حتی چندان قابلیت اجرایی شدن در زندگی شهری معاصر را نداشته باشند. اما امروز می خواهیم با عبور از دل تاریخ، سر به دورانی بزنیم که افراد با اعمالی نظیر اینها، مردم شهر را سرگرم می کردند.
شامورتی بازی هنر رایج دوران قاجار
این اصطلاح که به دوران قاجار باز می گردد، به همان اعمال رفتار شعبده بازان مربوط است و همانگونه که گفتیم در گذشته بسیار رایج تر از دوران امروز ما بوده تا جایی که در ایران، قدمتی به وسعت چند قرن دارد. اگر بخواهیم به مهد و سر منشا آن رجوع کنیم، آغازش به دوره صفوی بر می گردد و آنقدر بازارش پر رونق بوده که برخی به عنوان یک شغل به آن نگاه می کردند. افزودنی و جالب است اگر بگوییم ژان شاردن فرانسوی، در سفرنامه اش در مورد فرآیند شعبده بازی در ایران چنین توضیح داده که: ایرانیها مثل شعبده بازان فرنگی گدایی نمی کنند، بلکه بساط نمایش خود را در میدان شهر و برای عامه مردم پهن می کنند و مردم در صورت تمایل به آنها پول می دهند. شعبده بازان ایرانی شیرین کاریهای دیگری هم میکنند. آنها گاه نقاب به چهره زده و گاه بدون نقاب، معرکه می گیرند و مردم را مشغول می کنند. گاهی هم به دعوت مردم به خانهها می روند و آنها را سرگرم میکنند… ایرانیان اینگونه تفریحات را مسخره مینامند که به معنای شوخی و بازی است.
شامورتی آب بده !
جعفر شهری، مورخ معاصر نیز از شعبده بازان دوره قاجار روایت جالبی ارائه داده است. وی در کتاب طهران قدیم نوشته است: تخم مرغ را در کلاه کسی می شکستند و از آن نیمروی داغ درمیآوردند. از زیر کلاه کسی کبوتر بیرون میآوردند. پنبه به دهان فردی میگذاشتند و از آن ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر نخ خارج میکردند. دستمال سفید در دهان کسی میکردند و به جای آن دستمال رنگی از دهانش درمیآوردند… برخی از حقه بازان ظرفی مانند بطری از جنس حلبی یا مفرغ داشتند که به آن شامورتی میگفتند. ته آن سوراخ بود و در نقطه ای از آن نیز منفذی وجود داشت. آنها در ظرف، آب می ریختند، در حالی که دستشان روی منفذ بود، سپس، ظرف را وارونه می کردند. به طور طبیعی، آب از آن خارج نمی شد، اما با گفتن: شامورتی آب بده، دست خود را از روی منفذ برمی داشتند و در این حالت، آب از سر ظرف بیرون می ریخت! همین شعبده بود که بعدها به دهان مردم انداخت که در مقابل حرف های نادرست یا رفتارهای دروغین دیگری می گفتند: شامورتیبازی در نیار. یعنی نمایش اجرا نکن و مرا فریب نده.
اکنون دست در دست ما بدهید تا با ورود به کوچه پس کوچه های ایران قدیم، سر به دورانی بزنیم که شعبده بازی و شامورتی بازی برای مردم، هم به منزله ی شغل بود و هم سرگرمی.
مسابقه کشتی در جریان مراسم جشن نوروز در کاخ گلستان. عکاس: عبدالله قاجار
معرکه گیری با تحمل سنگ
معرکه گیری در مبارزه با خرس
معرکه گیری در مبارزه با خرس
معرکه گیری در مبارزه با خرس
شهرفرنگ دنیای خیال و شعبده
گویا افراد در این تصویر نظاره گر شعبده هستند
نقش محوری مار در شعبده و شامورتی بازی
گوشه ای از معرکه و نمایش در ایران قدیم
برای سوار شدن به ماشین زمان و گشتن در کوچه پس کوچه های گذشته، مهمان تاریخانه ما باشید
دیدگاه تان را بنویسید