بررسی کتاب جنایت و مکافات اثر داستایوفسکی
جنایت و مکافات دو نخ که با گره کور به هم وصل شده اند؛ عذاب وجدان پس از قتل
داستایوفسکی جنایت و مکافات را به گونه ای پیش می برد که خواننده ی اثر با شخصیت اصلی همراه شده و پا به پای او در مقابل خیر و شر موضع گیری کند.
شایانیوز- جنایت و مکافات، یکی از جمله مهمترین و در عین حال خواندنی ترین اثر داستایوفسکی است. درون مایه ی اصلی این کتاب، یافتن راه حل برای نجات روسیه از جنگ نهیلیسم است که از نظر شیوه ی پرداخت، نمونه آن را دست کم به این خوبی، در هیچ اثر دیگری نمی توان یافت.
از طرفی دیگر، آنان که مخاطب آثار داستایوفسکی هستند حتما این را دریافته اند که وی به نوعی زندگی پر فراز و نشیب خود را وارد داستان هایش کرده است. به طوری که تقریبا تمام آثار وی در شرایط خاصی نوشته شده اند. بنابراین جنایت و مکافات نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این خصوص، شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید داستایوفسکی قبل از نوشتن جنایت و مکافات، چهار سال را در اردوگاه کار زندان سیبری سپری کرده بود.
چرا جنایت و مکافات را بخوانیم؟!
ابتدا به ساکن باید گفت که این کتاب همانگونه که از نامش نیز پیداست، در راستای دو خط موازی جنایت و مکافات پیش می رود. نویسنده در این اثر به طرز شگفت انگیزی مفهوم هردو را واکاوی کرده و آن را با قلمی شیوا پیش می برد.
داستایوفسکی جنایت و مکافات را به گونه ای پیش می برد که خواننده ی اثر با شخصیت اصلی همراه شده و پا به پای او در مقابل خیر و شر موضع گیری کند. او به طریقی هوشمندانه احساسات مخاطب را درگیر کرده و او را در تجربه جنایت و به تبع آن مکافات گناهان شریک می سازد تا در نهایت او را به یک نقطه ی فلسفی برساند.
تحلیل شخصیت اصلی داستان
راسکلنیکف شخصیت اصلی داستان است. جوانی 23 ساله که در مخیلات خود، مردم را به دو دسته ی عام و خاص تقسیم کرده است. دسته اول را آنانی می دانند که وجود دارند که صرفا باشند و بنابراین پا فراتر از موضوعات روزمره مثل خوردن و آشامیدن و تولید مثل کردن نمی گذارند. لذا تاریخ نیز کاری به کار آنان ندارد. حال آنکه آنان خود نیز در روند تاریخی، رد پای ماندگاری بر جای نگذاشته اند. دسته ی دوم اما در عین حال که اقلیت مردم اجتماع را شامل می شوند، بیشترین تاثیر را در جهان دارند.
آنان تاریخ را دستخوش تغییر کرده و حتی به گونه ای آن را رقم می زنند. آنان هستند که زندگی را پیش می رانند و حرف مفیدی برای گفتن دارند. اما کار جایی بیخ پیدا می کند که راسکلنیکف به واسطه این دست برخورداری ها، آنان را مجاز به ورود در هر زمینه ای می داند. حتی جنایت! چرا که به عقیده ی او، قانون نمی تواند این دست افراد را محدود سازد.
لازم به ذکر است که در کتاب جنایت و مکافات این تنها راسکلنیکف نیست که داستان را حول و محور اقدامات و اندیشه های خود می چرخاند. بلکه دیگر شخصیت ها نیز تاثیر خود را در داستان گذاشته اند. حال آنکه مخاطب هوشمند، به ارتباط بین رویداد ها و شخصیت ها توجه کرده و با واکاوی آنها، ده ها نتیجه مفید را از دل داستان بیرون خواهد کشید.
دیدگاه تان را بنویسید