وقتی سریال جیران همش شده فساد جنسی مامانِ شاه؛ بعد سلمان خان اینبار با شازده بدنام!
سریال جیران این قسمت کلی سورپرایز داشت و مخاطبش رو با سکانس های عجیب و بعضاً غیر قابل پخش شگفت زده کرد.
شایانیوز- سریال جیران قسمت 42 خودش رو هم این هفته به نمایش گذاشت. قسمتی که مثل این چند وقت اخیر باز هم آبستن حوادث و اتفاقات مختلفی بود. در واقع انگار حسن فتحی بعد از قسمت چهلم تو هر قسمت کلی سورپرایز مختلف برای مخاطبانش داره و حالا یکی پس از دیگری داره از اون ها رونمایی می کنه.
تو این قسمت دیدیم که جیران بعد از اینکه فهمید قاتل ننه آشوب پادشاه نبوده و برادرش ننه آشوب رو به قتل رسوند و حالا هم خواجه باشی رو فرستاده که اون رو برگردونه. در واقع
خواجه باشی که مسئول خواجههای دربار است به واسطه غفلت از حضور خواجه روشن که هیچگاه خواجه نبود و در میان زنان حرمسرا حضور داشت مورد خشم شاه قرار گرفت تا جایی که ناصرالدین شاه حکم به قتل او داده شد. اما با وساطت مهدعلیا از اعدام او صرفنظر کرده و از طرفی شاه که در فقره اخراج جیران نادم و پشیمان است خواستار بازگشت او به کاخ شده و برای این ماموریت مهم خواجهباشی را به عنوان سفیر ویژه به دیدار جیران فرستاد.
او بلاخره توانست جیران را راضی کنه تا به کاخ برگرده و ناصرالدین شاه دوباره سوگولی دار بشه. البته اوج داستان سکانس عاشقانه بین پادشاه و جیرانش بود اونجایی که فهمید جیران دوباره از او بارداره و باقی داستان.....
خیانت عجیب مادر شاه؛ خلوت مهد علیا با شازده قجری!
تو این قسمت هم مثل قسمت های قبل دوباره شاهد خیانت بودیم و اینبار مادر هوسبازه پادشاه بعد از اینکه با سلمان خان به مشکل خورد و سلمان اون رو ول کرد رفت سراغ شازده قجری و اون رو شبونه به خونه و خلوتش دعوت کرد. سکانس هایی اینچنینی که تو قصه و داستان هیچ تاثیری ندارن گویا فقط برای جذب مخاطب و اروتیک کردن سریال توسط کارگردان و سایر عوامل جیران درنظر گرفته شده است.
پیشنهاد وسوسه برانگیز کفایت خاتون به صدراعظم
بعد از اینکه نقره تو خلوت و رختخواب از زیر زبون روشن آقا کشید بیرون که برای کی داره کار می کنه و فهمیدن همه این برنامه ها و دسیسه ها زیر سر کفایت خاتون هستش و این بنوی ثروتمند دستگیر شد تو این قسمت دیدیم که کفایت برای اینکه از بند راهی پیدا کنه یه پیشنهاد وسوسه برانگیز به صدراعظم داد و بهش گفت حاضر تموم ثروتش رو به اون بده تا راهی پیدا کنه برای آزاد کردنش.
کوچ اجباری سیاوش برای در امان ماندن از خشم شاه
سیاوش که از دستگیری کفایت خاتون توسط الیاس مطلع شد علیرغم میلش تصمیم گرفت تا با سارای گرجی کشور را ترک کند. سیاوش در تمام زندگیاش با بدبیاریهای بسیاری دست و پنجه نرم کرد و همواره چرخ فلک برای او با تلخی چرخیده است. او حالا مجبور به کوچ اجباری است. از سرزمینی که خاکش را دوست دارد و مردمانش را همچون خانواده خود میداند. سیاوش مجبور به کوچ شد با امید به روزی که دوباره به میهن باز گردد و در این مدت حضور سارای گرجی و عشقی که به او دارد میتواند او را به آینده امیدوار کند.
دیدگاه تان را بنویسید