مرد معتاد کرجی با تیر زنش را کشت و خودکشی کرد
متاسفانه مادرم در همان دقایق نخست جان باخت و پدرم هم زنده نماند. هنگام شلیک پدرم به سمت مادرم آنقدر به گلوله نزدیک بودم که لباسم پاره شد و…
لیلا با شلیک گلوله توسط شوهرش در گلشهر به قتل رسید و مرد قاتل بعد از زخمی کردن دخترش خودکشی کرد.
فریادهای کمک خواستن یک مادر و دختر در گلشهر کرج خبر از یک جنایت فجیع خانوادگی می داد. صدای درگیری خانوادگی کل محل را برداشته بود که شلیک 3 گلوله سناریوی وحشتناکی را رقم زد. عصر روز گذشته خبر مرگ و خودکشی یک زوج 65 و 46 ساله به کلانتری گلشهر گزارش شد.
با حضور بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان دایره جنایی استان البرز در محل حادثه، راز قتل و خودکشی زن و شوهر کرجی فاش شد.
دختر 19 ساله این زن و شوهر که در این حادثه زخمی شده بود با چشمانی اشکبار ماجرا را توضیح داد، وی گفت: پدرم تقریبا یک سال پیش پول پیش خانه را بدون اینکه ما متوجه شویم از صاحبخانه گرفت و ناپدید شد. بعد از چندی یکی از بستگانمان به ما خبر داد که پدرم در عسلویه یک نانوایی را اداره می کند. مامان لیلا در این مدت کار می کرد، مراقب ما بود و هم دنبال کارهای جدا شدن از پدرم به شکل غیابی بود.
اظهارات دختر مقتولان
دختر 19 ساله ادامه داد: من و مادرم، همراه برادر 21 ساله ام هرکدام مشغول کار کردن و گذراندن روزهایمان بودیم که حدودا 3 الی 4 ماه پیش سر و کله پدرم به نام جاوید پیدا شد. او شیشه مصرف می کرد و از زمان برگشتنش، خانه ما یک روز خوش به خود ندید. او فقط از ما پول می گرفت تا خرج مواد کشیدنش کند. پدرم بارها مادرم را به این اقدام تهدید کرده بود و در آخر تهدیدهایش را عملی کرد.
روز حادثه جاوید ( قاتل ) با مادرم حسابی درگیر شد که ناگهان اسلحه شکاری را از کمدش برداشت و به سمت ما آمد. من و مادرم وحشت زده به اتاق خواب پناه بردیم و بعد از شکستن در توسط پدرم به بالکن رفتیم و از مردم کمک خواستیم.در این هنگام صدای شلیک 3 گلوله ترس و سکوت را در محل حاکم کرد.
دختر جوان افزود: باورم نمی شد، پدر بی رحمم 2 مرتبه به سمت مادرم شلیک کرد و بعد اسلحه را به سمت قلب خود گرفت و شلیک کرد. جنازه مادر و پدرم عرق در خون بود که ماموران پلیس و اورژانس در محل حاضر شدند.
متاسفانه مادرم در همان دقایق نخست جان باخت و پدرم هم زنده نماند. هنگام شلیک پدرم به سمت مادرم آنقدر به گلوله نزدیک بودم که لباسم پاره شد و بدنم خراش برداشت.
بنا براین گزارش، در خبرهای اولیه آمده بود که متهم در زندان به سر می برد که یکی از بستگان او این مطلب را تکذیب کرد و گفت: همانگونه که دختر جاوید ( قاتل ) گفته است، متهم در عسلویه یک مغازه نانوایی برپا کرده بود تا اینکه به خانه بازگشت. هیچکداممان باورمان نمی شود جاوید سلاح در خانه نگه می داشت، حتی اعضای خانواده قاتل هم نمی دانستند او سلاح شکاری در خانه دارد. اگر این موضوع را می دانستیم به پلیس حتما خبر می دادیم.
گفتگو با یکی از شاهدان قتل خانوادگی گلشهر کرج
یکی از کسبه های منطقه وقوع حادثه درباره جزئیات این قتل گفت : حدود ساعت 4:30 -5 عصر روز حادثه ما در مغازه بودیم و صدای جیغ و سر و صدا شنیدیم. وقتی بیرون آمدیم 2 تا خانم که یکی جوان و دیگری مسن بود را دیدیم که به بالکن آمدند. ناگهان مردی به جمع آنها پیوست و یک اسلحه شکاری در دست داشت. ابتدا فکر کردیم که می خواهد با شلیک یک تیر هوایی ترس در خانم ها ایجاد کند اما ناگهان تیر شلیک شد و خانم روی زمین افتاد.
سپس آن مرد به داخل رفت و 30 ثانیه نشد که باز بیرون آمد و یک تیر دیگر شلیک کرد به سمت همان خانم مسن. دختر جوان مشخص بود دختر آن خانم مسن که تیربه سمت او شلیک شد بود شروع کرد به جیغ و داد و گفت : مادرم بود.... زنگ بزنید به پلیس.... همه مردم در حال اطلاع رسانی به پلیس و اورژانس بودند. بعد دوباره آن مرد رفت داخل و باز صدای تیر آمد که مشخص شد آن آقا خودش را با تیر زده است.
این مغازه دار در پاسخ به این سوال که آیا شناختی از خانواده قربانی این حادثه داشتید؟ گفت : خیر ؛ هیچ شناختی نداشتیم. او افزود : از شروع جیغ و داد تا شلیک 3 تیر هوایی در کل یک دقیقه هم طول نکشید. بنابه این گزارش، تحقیقات پلیسی در این زمینه ادامه دارد.
دومین قتل خانوادگی
زن جوان که با دیدن این صحنه شوکه شده بود، دقایقی بعد سرایدار افغانستانی برج را دید که خود را به طبقه هفتم رسانده تا خونهایی را که از درگیری بین میلاد و پسرخالهاش روی زمین ریخته بود پاک کند. اما زن جوان از این کار ممانعت کرد و با پلیس تماس گرفت. لحظاتی بعد مأموران کلانتری 140 باغ فیض و پلیس پیشگیری پایتخت راهی محل حادثه شدند. از آنجایی که کسی در را باز نمیکرد، با هماهنگیهای قضایی مأموران آتشنشانی راهی محل شده و با شکستن در وارد آپارتمان شدند.
آنها به محض ورود جسد مرد صاحبخانه بهنام کوروش را که پشت در ورودی افتاده بود پیدا کردند. جنازه همسر او نیز در راهروی منتهی به یکی از اتاق خوابها افتاده بود و جسد دختر 6 ساله آنها نیز در سالن پذیرایی دیده میشد. با کشف سه جسد، موضوع از سوی مأموران کلانتری به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد. نخستین بررسیها این فرضیه را مطرح کرد که متهم با ورود به خانه نخست میترا - زن صاحبخانه- را به قتل رسانده و سپس دختر6 ساله او را کشته و هنگام خروج از خانه وقتی با کوروش رو به رو شده پس از قتل وی فرار کرده است.
فرار از پارکینگ
در بررسی دوربینهای مداربسته محل حادثه، مشخص شد که متهم خود را به پارکینگ رسانده و پس از آنکه دستهای خونینش را با دیوار تمیز کرده و چاقو را در محلی مخفی کرده سوار بر خودروی سراتو اش شده و آنجا را ترک میکند.در ادامه بررسیها مشخص شد که برج سپید، ملک ارثی این خانواده بوده که میلاد و کوروش و داییشان آنجا را به برجی تبدیل کرده و با هم شریک بودند. سرایدار افغانستانی نیز در تحقیقات گفت: میلاد و مقتول در طبقه هفتم ساکن بودند. او لحظاتی قبل از کشف اجساد به سراغم آمد و گفت خون مرغ و گوشتی که خریدهاند روی زمین ریخته و از من خواست آنجا را تمیز کنم. اما زمانی که خودم را به طبقه هفتم رساندم، یکی از همسایهها مانعم شد و ماجرای درگیری خونین بین دو پسر خاله را برایم توضیح داد. ما هم به پلیس زنگ زدیم.
اظهارات همسایه مقتول
یکی از همسایهها نیز در تحقیقات گفت: من و همسرم دیشب برای دیدن فرزندانمان به تهران آمدیم. صبح متوجه سر و صدایی شدم. مرد جوانی میگفت میلاد من و تو مثل برادر هستیم به زن و بچهام رحم کن. به همسرم گفتم برویم جدایشان کنیم اما او گفت در زندگی دیگران دخالت نکنیم. باتوجه به اظهارات شاهدان و مدارکی که نشان میداد میلاد در این جنایت نقش دارد، تیم تحقیق به سراغ آپارتمان میلاد رفتند. اما هر چه زنگ را به صدا درآوردند کسی در را باز نکرد. تحقیق از همسایهها این اطلاعات را بهدست تیم جنایی داد که چند روز قبل، میلاد خانوادهاش را به باغ خود در منطقه کردان برده است.
ساعت 9:50 صبح یعنی حدود دو ساعت پس از جنایت، میلاد با داییاش تماس گرفته و از سرنوشت کوروش پرسیده است. باتوجه به آموزشهایی که تیم جنایی به دایی میلاد داده بودند، مرد میانسال از پسر خواهرش خواست به برج برگردد و ماجرای لکههای خون مقابل خانه کوروش را نیز مطرح کرد.
دستگیری مظنون
تیم تحقیق که در کمین مرد 38 ساله بودند وقتی وی در ساعت 10:34 سوار بر خودروی سراتو وارد پارکینگ برج شد بلافاصله او را دستگیرکردند. میلاد در تحقیقات ابتدایی منکر جنایت شد و گفت: مرا اشتباه دستگیر کرده اید و من در این ماجرا نقشی نداشته ام. صبح قرار بود با کوروش به دفتر خانه برویم و سندی بهنام بزنیم. اما خبری از او نشد، هر چه زنگ خانهاش را به صدا درآوردم جواب نداد و من هم برج را ترک کردم. البته قبل از ترک برج با دیدن لکههای خون مقابل در آپارتمان با این تصور که لکههای خون از گوشت و مرغی است که خریدهاند از سرایدار خواستم آنجا را تمیز کند. به دستور بازپرس بخشوده از شعبه هفتم دادسرای امور
منبع: رکنا
دیدگاه تان را بنویسید