رازهای قجری؛ سرنوشت ملیجک دربار، سوگلی ناصرالدین شاه بچه برادرش رو کرد داماد شاه!
ناصرالدین شاه به پسر برادر یکی از همسرانش بسیار علاقه داشت و او را ملازم خویش ساخته بود.
شایانیوز- ناصرالدین شاه همسری داشت به نام زبیده خانم که از گروس به عنوان کنیز به دربار ناصری راه یافته بود و بعدها صیغه شاه شد و به علت زیرکی و امانتداری، ارج و قرب فراوانی نزد شاه یافت. شاه او را معتمد خود میدانست و به او لقب امینه اقدس داده بود. او برادری داشت به نام محمدخان؛ امینه اقدس با کاردانی و زرنگی توانست برادرش را وارد دربار قاجار کند و به سلک خدمتکاران حرم شاهی درآورد. محمدخان که با دسیسههای امینه اقدس حسابی پیش شاه عزیز شده بود، پسری داشت به نام غلامعلی که در ۲۷ شهریور ۱۲۵۷ شمسی در عباسآباد تهران به دنیا آمده بود. این پسر داستان عجیبی را در دربار آغاز کرد.
![]()
ماجرا از کجا شروع شد؟
یک روز که شاه مریض احوال در اتاق امینه اقدس خوابیده بود، غلامعلی به دنبال ببری خان، گربهای که به شدت مورد علاقه شاه بود، وارد اتاق شاه شده و در عالم کودکی و بیخبری شاه را وادار میکند که از اتاق خارج شود. کمی بعد، چلچراغی که سلطان زیر آن خوابیده بوده، به زمین میافتد. شاه این را معجزهای دانسته و غلامعلی را واسطه معجزه! از همان لحظه محبت غلامعلی به دل شاه مینشیند. و او را عزیزالسطان مینامد.
داستان لقب «ملیجک»
زمانی که این بچه هنوز زبان فارسی را خوب نمیدانست، یک روز شاه دید در حال نشان دادن گنجشکی روی درخت است و آن را به زبان گروسی ملیچ یا ملوچ صدا میزند. شاه خوشش آمد و به او و پدرش لقب ملیجک داد. پدر، ملیجک اول و پسر، ملیجک ثانی!
![]()
دلدادگی سلطان
احدی از درباریان حق تشر زدن به ملیجک را نداشت. رفتار حمایتگرانه شاه باعث شده بود که خیلی از نزدیکان و همسرانش با او مشکل پیدا کرده و از او بدگویی کنند.
عزیزالسلطان چنان ارج و قرب و عزتی پیدا میکند که بزرگان قاجار و زنان حرم برای کسب عنوان و یا مقامی از شاه به این پسر متوسل میشوند و در بسیاری مواقع نیز به مراد دل خود میرسیدند! عمهاش امینه اقدس از این راه مال و اموال فراوانی به دست آورد.
![]()
ملیجک در سنین جوانی
مسیر داماد شاه شدن
ناصرالدین شاه از میان دخترانش دو تا از محبوب ترینشان که بیش از بقیه دوستشان میداشت یعنی تاج السلطنه و اختر الدوله را برای ملیجک در نظر گرفته بود. تاج السلطنه در برابر این خواسته سرکشی کرد، اما اخترالدوله از اراده پدر تاجدارش سرپیچی نکرد.
این شد که دختر شاه به عقد ملیجک درآمد. دیگر عزت عزیزالسلطان تمام و کمال شد و او شد داماد شاه. عمارت عزیزیه که اکنون ساختمان کتابخانه مجلس شورای اسلامی است از سوی ناصرالدین شاه به دامادش اعطا شد.
![]()
اخترالدوله، دختر ناصرالدین شاه
راز این علاقه عجیب
مهدیقلی خان مجدالدوله که بسیار به شاه نزدیک بود و او را «تو» خطاب میکرد، درباره علت علاقه سلطان به ملیجک، چنین روایت میکند:
«آن هنگام که ناصرالدین شاه دیوانهوار به عزیزالسلطان مهر میورزید، روزی در خلوت به او گفتم تو که فرزندان و نوههای زیبا و دوستداشتنی بسیار داری چرا به کودکی زشت و زرد رو و الکن دل بستهای و با همه قدرت و وقار در مقابل او اختیار از کف نهادهای؟
«شاه از گوشه چشم زمانی در من نگریسته گفت: اگر جز تو هر کس این سؤال را از من کرده بود سخت مجازات میشد ولی به تو میگویم که خود نیز به راستی دلیل آن را نمیدانم. شاید از آنجا که میباید کسی بدون چند یا حداقل یک عیب نباشد خداوند مهرورزی به ملیجک را عیب من قرار داده و در محبتش بی اختیارم ساخته. بارها خواستهام از خواستنش بگذرم ولی نه تنها نتوانستهام از او دل برکنم بلکه بیشتر به وی مایل گشتهام».
![]()
سالهای پایانی عمر
پس از مرگ ناصرالدین شاه وضعیت زندگی ملیجک رو به سادگی گذاشت و او از دربار دور شد. اخترالدوله نیز پس از مدتی از وی طلاق گرفت. اما همچنان دختر نایبالسلطنه کامران میرزا همسرش بود. با روی کار آمدن رضاخان و انقراض سلسله قاجاریه ملیجک به فراموشی سپرده شد و سرانجام در یکی از شبهای سرد زمستان 1319 هجری خورشیدی در خانهاش در یکی از کوچههای فرعی خیابان سعدی تهران در نهایت گمنامی درگذشت.
دیدگاه تان را بنویسید