دریاچه ارومیه: از گنجینه آبی تا شورهزار تهدید کننده سلامت و محیط زیست
دریاچه ارومیه تقریباً تبدیل به شوره زار شده است. آنچه بر جای مانده دریاچهای از خطر است برای سلامتی و آینده مردم.
شایانیوز- دریاچه ارومیه، که زمانی به عنوان دومین دریاچه شور بزرگ جهان و یکی از مهمترین اکوسیستمهای طبیعی ایران شناخته میشد و نقش حیاتی در تعدیل آب و هوای شمال غرب کشور، تأمین منابع آبی و حفاظت از تنوع زیستی منطقه داشت، امروز به نقطهای هشدار دهنده برای بحرانهای زیستمحیطی و انسانی تبدیل شده است؛ خشکی بیسابقه و تبدیل بخشهای عمده آن به شورهزار، حاصل سالها سوءمدیریت منابع آبی، کاهش بارشها، ساخت سدهای بیرویه و بهرهبرداریهای ناپایدار از رودخانههای تغذیهکننده است، و این وضعیت نه تنها بحران محیط زیست بلکه یک تهدید جدی برای سلامت و معیشت میلیونها نفر ساکن استانهای همجوار ایجاد کرده است.
![]()
پیامدهای ریزگردهای نمکی و تهدید سلامت مردم
یکی از اثرات مستقیم و قابل لمس خشکی دریاچه، تولید ریزگردهای نمکی و پراکنش گسترده آنها در مناطق مسکونی، کشاورزی و صنعتی است؛ این ذرات ریز نه تنها باعث کاهش کیفیت هوا و آسیب به محصولات کشاورزی و خاک منطقه میشوند، بلکه بهطور مستقیم بر سلامت انسانها اثر میگذارند و منبع شیوع بیماریهای تنفسی، آلرژیک و حتی مشکلات قلبی و عروقی شدهاند؛ مطالعات میدانی و گزارشهای سازمان بهداشت جهانی نشان میدهند که افزایش ریزگردهای نمکی با افزایش آمار ابتلا به آسم، برونشیت، بیماریهای مزمن تنفسی و سایر مشکلات ریوی ارتباط مستقیم دارد و این امر فشار مضاعفی بر نظام درمانی و بهداشتی منطقه وارد میکند، در حالی که بسیاری از مردم مجبور به تنفس هوایی آلوده و استفاده از منابع آب و غذایی هستند که کیفیت آنها نیز تحت تأثیر خشکی دریاچه قرار گرفته است.
![]()
کمبود آب و بحرانهای کشاورزی و شرب
خشک شدن دریاچه ارومیه، علاوه بر پیامدهای زیستمحیطی و انسانی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی گستردهای نیز داشته است؛ رودخانهها و تالابهای تغذیهکننده دریاچه به دلیل برداشت بیرویه آب، تغییر مسیر جریان و سدسازیهای متعدد خشک شدهاند، و این امر موجب کاهش شدید منابع آب قابل استفاده برای کشاورزی و شرب در استانهای آذربایجان غربی و شرقی شده است، به طوری که کشاورزان زمینهای شور و غیرقابل کشت خود را رها کردهاند و بخشهایی از جمعیت مجبور به استفاده از آب غیرایمن شدهاند، و این بحران آبی، علاوه بر کاهش تولید محصولات کشاورزی، باعث افزایش مهاجرت روستاییان به شهرها و تشدید مشکلات اقتصادی و اجتماعی در منطقه شده است.
![]()
خطرات زیستمحیطی و بیولوژیک
ارزش زیستمحیطی دریاچه ارومیه تنها به منابع آب و کشاورزی محدود نمیشود؛ این دریاچه زمانی زیستگاه گونههای نادر گیاهی و جانوری و محلی برای گذر پرندگان مهاجر بود، اما کاهش سطح آب و افزایش شوری محیط زیست آن را برای بسیاری از گونهها غیرقابل سکونت کرده و اکوسیستم محلی را دچار فروپاشی کرده است؛ این امر نه تنها تنوع زیستی منطقه را کاهش داده بلکه چرخه طبیعی اکوسیستم، شامل تعادل شوری، تولید مثل گونههای آبزی و فعالیتهای بیولوژیک خاک و هوا را مختل کرده است، به طوری که پیامدهای آن بهصورت زنجیرهای بر محیط زیست، کشاورزی و سلامت انسانی اثرگذار است و احیای این اکوسیستم بدون برنامههای جامع و بلندمدت تقریباً غیرممکن به نظر میرسد.
![]()
ناکارآمدی مسئولان و سیاستهای ناکافی
با وجود هشدارهای کارشناسان محیط زیست، تلاشهای صورت گرفته برای احیای دریاچه ارومیه اغلب ناکافی، کوتاهمدت و غیرکارشناسانه بودهاند؛ سدسازیها، طرحهای انتقال آب و بهرهبرداریهای کشاورزی بدون ارزیابی جامع محیط زیستی اجرا شدهاند، و بودجه و منابع اختصاص یافته برای احیای دریاچه یا به تأخیر افتاده و یا ناکافی بودهاند، در حالی که نبود هماهنگی میان وزارتخانهها، ضعف در اعمال قوانین حفاظت از منابع آبی و عدم اجرای کامل برنامههای مدیریت یکپارچه آب، شرایط را بحرانیتر کرده است و نشان میدهد که عدم وجود اراده سیاسی قوی و برنامهریزی جامع، پیامدهای خشک شدن دریاچه را تشدید کرده است و تهدیدات محیط زیستی و انسانی آن هر روز گستردهتر میشوند.
ظرفیت بازگشت با احیای منابع آب
از منظر جغرافیایی و هیدرولوژیکی، بازگشت بخشی از دریاچه هنوز ممکن است اگر حجم قابل توجهی از آب از طریق بارشهای طبیعی یا بازگشت آب رودخانهها تأمین شود. مطالعات نشان دادهاند که در صورت اجرای کامل برنامههای مدیریت یکپارچه منابع آب و کاهش برداشتهای بیرویه، سطح آب در عرض ۵ تا ۱۰ سال میتواند به حدی برسد که اکوسیستم بخشی از تنوع زیستی خود را بازگرداند. با این حال، شوری بسیار زیاد بخشهای خشک شده میتواند مانع رشد گیاهان آبزی اولیه شود و روند بازسازی بستر دریاچه را کند کند.
![]()
نقش خاک و شورهزارها در بازگشت آب
بستر خشک شده دریاچه اکنون پوشیده از نمک و مواد معدنی است که با وزش باد به ریزگرد تبدیل میشوند. این شورهزارها میتوانند به عنوان مانع طبیعی و فیزیکی برای نفوذ سریع آب تازه عمل کنند، چرا که لایه نمکی به سختی در برابر آب نفوذپذیر است. بنابراین، حتی در صورت ورود آب، بازسازی زیستبوم دریاچه نیازمند اقدامات خاکی و مدیریت رسوبات است تا بستر بتواند آب را نگه دارد و از شوری شدید جلوگیری شود.
تأثیر اقلیم و بارش
بازگشت کامل دریاچه وابسته به روند بارش و اقلیم منطقه است. با توجه به تغییرات اقلیمی و کاهش بارشها در شمال غرب ایران، ورود آب طبیعی ممکن است کافی نباشد و لازم است حجم قابل توجهی آب از طریق مدیریت سدها و بازگشت آب رودخانهها تأمین شود. بدون این اقدامات، حتی با بارشهای معمول، سطح آب دیگر هرگز به صورت پایدار باز نخواهد گشت.
![]()
ضرورت اقدام فوری
دریاچه ارومیه، که زمانی نماد ثروت طبیعی و تعدیل آب و هوای منطقه بود، امروز به نمادی هشدار دهنده برای بحران مدیریت منابع آب و محیط زیست تبدیل شده است؛ پیامدهای خشکی آن، از ریزگردهای نمکی و بیماریهای تنفسی گرفته تا بحران کشاورزی، کاهش کیفیت آب شرب و فروپاشی اکوسیستم، چنان گسترده و پیچیده است که نمیتوان آن را صرفاً یک مشکل محلی یا محیط زیستی ساده دانست. تنها راه برونرفت از این بحران، اصلاح سیاستها و مدیریت پایدار منابع آب، احیای تالابها، هماهنگی میان نهادهای اجرایی و قضایی و اجرای برنامههای بلندمدت آموزشی و حفاظتی است، چرا که ادامه وضعیت موجود نه تنها سلامت و معیشت مردم را تهدید میکند، بلکه امنیت غذایی، اقتصاد و محیط زیست منطقه را نیز با مخاطرات جدی مواجه خواهد ساخت. همان مخاطراتی که میهن سالهاست با آنها روبهرو است.
دیدگاه تان را بنویسید