|

بدون این مرد کشوری به نام ایران وجود نداشت!

وقتی افغان‌ها ایران را تصرف کردند این مرد، کشور را از شر آنها نجات داد!

پس از تسلط اشرف افغان بر بخش‌های زیادی از ایران، نادرشاه توانست در نبردی منظم، افغان‌ها را شکست دهد و سرزمین‌های ایران را آزاد کند.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- نادرشاه افشار، که در تاریخ ایران به «ناپلئون شرق» یا «تیمورِ نوین» هم شهرت یافته، یکی از معدود فرمانروایانی ا‌ست که نه از دلِ اشرافیت، که از دل فقر و رنج سر برآورد. او در سال ۱۱۰۰ هجری قمری در ایل افشار در خراسان چشم به جهان گشود، و برخلاف بسیاری از سلاطین پیشین، تبارش نه به شاهزادگان می‌رسید و نه به طبقات مرفه. پدرش ایل‌بیگی کوچکی بود و پس از مرگش، نادر و مادرش به معنای واقعی کلمه برای زنده ماندن جنگیدند. این مبارزه برای بقا، درون او روحی سخت، مصمم و بی‌رحم پروراند؛ چیزی که بعدها در میدان‌های نبرد و مدیریت سیاسی‌اش خود را به شکل خشونت، واقع‌گرایی مفرط و بی‌اعتمادی نشان داد.

نادر، در نوجوانی به جنگاوری پرداخت و طی سال‌ها تجربه نظامی و مهارت در فرماندهی، به ‌تدریج جایگاهش را در سپاه صفویان تثبیت کرد. وقتی که کشور دچار آشوب و حمله افغان‌ها شد، نادر چهره‌ای شد که توانست امید و غرور ملی را به ایرانیان بازگرداند.

kojojkooopou

ایران در چنگال فروپاشی: زمینه تاریخی

برای درک نقش نادرشاه در نجات ایران، باید به شرایط هولناک کشور در ابتدای قرن دوازدهم هجری نگاهی انداخت. صفویان، که بیش از دو قرن بر ایران حکومت کرده بودند، در اثر فساد درباری، ضعف نظامی و فشارهای مذهبی دچار اضمحلال شدند. هم‌زمان، قبایل افغان تحت رهبری محمود افغان به شورش پرداختند و با حمله‌ای ویرانگر، پایتخت صفوی یعنی اصفهان را در سال ۱۱۳۵ هجری قمری به تصرف درآوردند.

فتح اصفهان، قلب فرهنگی و سیاسی ایران، به‌ معنای پایان اقتدار صفویه بود. شاه سلطان حسین صفوی تسلیم شد و کشور دچار تجزیه و بی‌ثباتی شدید شد. ایالات مختلف یا به دست افغان‌ها افتاد یا توسط عثمانی‌ها و روس‌ها اشغال شد. در این آشفتگی، هیچ نیرویی نتوانست یکپارچگی کشور را حفظ کند، مگر مردی که از نیشابور برخاست: نادر.

ظهور نادر: بازوی آهنین طهماسب دوم

نادر ابتدا به‌ عنوان فرمانده‌ای محلی، به خدمت شاهزاده طهماسب دوم (ولیعهد صفوی) درآمد. در واقع، طهماسب برای بازپس‌گیری تاج و تخت صفویه، نیاز به نیروی نظامی داشت و نادر، که سپاهی کوچک اما وفادار و منضبط داشت، این نیاز را برطرف کرد. اما دیری نپایید که نادر، به‌ واسطه مهارت‌ نظامی خیره‌ کننده‌اش، قدرت را از دست طهماسب بیرون کشید و به فرمانده کل قوا بدل شد. او در هر نبردی که وارد شد، با دقت تاکتیکی، سرعت در حرکت و بی‌رحمی در اجرای تصمیمات، دشمن را در هم کوبید.

9iouioojk

نبرد با افغان‌ها: بازپس‌گیری ایران با مشت آهنین

نادر از همان ابتدا افغان‌ها را دشمن اصلی می‌دانست؛ نه فقط چون آنان صفویه را سرنگون کرده بودند، بلکه چون نماد بی‌نظمی و تجزیه‌طلبی در ایران شده بودند. در سال ۱۱۳۹ هجری، او نبردی خونین با اشرف افغان در دشت مغان ترتیب داد. نادر با ارتشی مجهز، اما نه چندان پرشمار، به قلب سپاه افغان زد که اتفاقاً شمارشان هم بسیار بیشتر از سپاه نادر بود، اما....

همیشه غلبه با برتری عددی نیست، اراده‌ها پیروزند!

او با ترفندهای نظامی خاص خود (از جمله آرایش چرخشی و ضربات از پهلو)، افغان‌ها را به‌ طرز خردکننده‌ای شکست داد. اشرف گریخت، و نادر به‌ سرعت به تعقیب او پرداخت.

در نبرد نهایی در نزدیکی اصفهان، اشرف دوباره شکست خورد و نادر وارد پایتخت شد. مردم با شادی و اشک، از او چون ناجیِ ایران استقبال کردند. نادر، با نظم نظامی‌ای که در وجودش نهادینه بود، غارت و انتقام را ممنوع کرد و شهر را از بی‌قانونی نجات داد. این لحظه را بسیاری نقطه پایان «ایرانِ شکست خورده» می‌دانند و آغاز دوران بازسازی.

jkhjhijhkjhjk

شخصیت پیچیده و دوگانه نادرشاه

در شخصیت نادرشاه تناقض‌هایی وجود دارد که تحلیلگران تاریخ را دچار سردرگمی کرده است. از یک سو، او یک وطن‌دوست تمام‌ عیار بود که با تحمل مشقت‌های فراوان، ایران را از مرز نابودی بیرون کشید؛ از سوی دیگر، پس از به ‌دست آوردن قدرت، به‌ تدریج رفتاری استبدادی و بیمارگونه از خود نشان داد. برخی معتقدند که او در اواخر عمر دچار نوعی اختلال روانی یا پارانویای شدید شده بود. در تصمیم‌هایش شک می‌کرد، نزدیکان را می‌کشت و حتی پسرش را کور کرد تا از خیانتش در امان بماند.

اما این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد: بدون نادر، چیزی به ‌نام ایران در میانه قرن دوازدهم هجری شاید دیگر وجود نداشت. او نه‌ تنها افغان‌ها را شکست داد، بلکه با بیرون راندن عثمانی‌ها و روس‌ها، تمامیت ارضی کشور را بازیابی کرد.

wegdd

تندیس نادرشاه افشار در آرامگاه وی، اثر استاد ابوالحسن صدیقی- مشهد

میراث نادر: اتحاد آهنین، پادشاهی متزلزل

نادرشاه پس از بیرون راندن افغان‌ها، تصمیم گرفت دیگر به‌ عنوان فرمانده صفویان نماند. در ۱۱۴۸ هجری، در دشت مغان، خود را پادشاه خواند و سلسله افشاریه را بنیان نهاد. دوران پادشاهی او، دورانی از لشکرکشی‌های عظیم بود: فتح هند، تسخیر بخشی از آسیای میانه، تسلط بر بحرین، قفقاز و حتی تهدید عثمانی‌ها در قلب آناتولی.

با این ‌حال، نادر مانند بسیاری از فرمانروایان فاتح، به‌ درستی نتوانست زیرساخت‌های حکومتی مناسب ایجاد کند. پس از مرگش در ۱۱۶۰ هجری (به‌ دست اطرافیانش در خوابگاه سلطنتی)، امپراتوری‌اش به ‌سرعت فروپاشید. اما آنچه باقی ماند، ایرانی بود که دیگر در آستانه تجزیه نبود، بلکه به ‌لطف شمشیر و اراده آهنین او، دوباره زنده شده بود.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

آشپزی

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها