|

کوهی از بحران‌ها که نیاز به یک فرهاد کوه‌کن دارد!

بحران‌های ایران یک زنجیره بی انتها؛ سرانجام از طوفان بحران‌ها گذر خواهیم کرد؟

وجود بحران‌های مزمن و حل نشده در عرصه‌های مختلف کشور بر کسی پوشیده نیست. آیا روزی این بحران‌ها به پایان خواهند رسید؟

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- سال‌ها پیش، محمد فاضلی، جامعه‌شناس نام‌آشنا و استاد سابق دانشگاه شهید بهشتی، در توصیفی کوتاه اما تلخ و هشدار دهنده گفت: «ایران کشور بحران‌های حل‌ نشده است.» این جمله در آن زمان برای بسیاری شعاری یا توصیفی اغراق‌آمیز به نظر می‌رسید، اما امروز، در میانه دهه ۱۴۰۰، با نگاهی دقیق‌تر به لایه‌های مختلف جامعه ایران، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و محیط زیست، درمی‌یابیم که این گزاره نه ‌تنها اغراق‌آمیز نبود، بلکه شاید کمتر از واقعیت موجود بوده است. ایران امروز، درگیر سلسله‌ای از بحران‌هاست که علاوه بر آنکه به ‌صورت هم‌زمان در حال بروزند، بسیاری از آن‌ها به یکدیگر زنجیروار متصل‌اند؛ طوری که گره خوردگی‌شان، حل مستقل هرکدام را عملاً دشوارتر می‌کند. بنابراین حق آن است که بگوییم ایران نه کشور بحران‌های حل نشده، بلکه عرصه بحران‌های انباشته شده است.

okjlldlldb

اینک بسیاری از بحران‌ها، به وضعیتی دائمی بدل شده‌اند

ایران امروز درگیر مجموعه‌ای از بحران‌های عمده و لاینحل است که حتی چشم انداز آینده را نگران کننده می‌نمایانند. بحران‌هایی که برخی از آن‌ها ریشه در دهه‌ها پیش دارند و برخی دیگر محصول تحولات سریع جهان و چالش‌های جدید ژئوپلیتیک و داخلی‌اند. بحران انرژی یکی از نمونه‌های آشکار است. در کشوری که دومین رده ذخایر عظیم گاز جهان را در اختیار دارد، قطعی برق و خاموشی‌های گسترده در فصل تابستان و حتی گاهی زمستان به پدیده‌ای آشنا تبدیل شده است. زیرساخت‌های فرسوده نیروگاهی، بهره‌وری پایین و مصرف بالای خانگی و صنعتی، همراه با ناکارآمدی سیاست‌گذاری انرژی، کشور را در برابر کوچک‌ترین فشار اقلیمی یا افزایش مصرف، به شدت آسیب‌پذیر کرده است.

در کنار آن، بحران آب با سرعتی هشدار دهنده در حال پیشروی است. رودخانه‌هایی چون زاینده‌رود و کارون خشکیده یا به شدت کاهش سطح آب داشته‌اند، سدها به پایین‌ترین سطح ذخیره خود رسیده‌اند و شهرهایی چون یزد، اصفهان، مشهد و تهران با بحران‌ بی‌آبی مواجه‌اند. سوء مدیریت منابع آبی، توسعه نامتوازن کشاورزی، حفر چاه‌های غیر مجاز و تغییرات اقلیمی، بحران آب را به تهدیدی امنیتی برای آینده ایران بدل کرده است.

ksjlkjskvjskvv

آلودگی هوا نیز به معضل مزمن کلان‌شهرهایی مانند تهران، اهواز، اراک، مشهد و تبریز تبدیل شده است. این بحران نه ‌تنها سلامت شهروندان را تهدید می‌کند بلکه هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی سنگینی نیز به همراه دارد. تعطیلی مدارس، افزایش بیماری‌های قلبی و تنفسی، افت بهره‌وری کاری و هزینه‌های درمانی گسترده، تنها بخشی از تبعات آن است.

جنگ ۱۲ روزه اخیر نیز تیر خلاصی بود به پیکره فرسوده زیرساخت‌ها. جنگی که به خوبی نشان داد چگونه یک بحران سیاسی-امنیتی می‌تواند بلافاصله سه بحران قبلی را تشدید کند: قطع برق، کمبود آب و افزایش آلودگی. در یک سیستم شکننده، هر تنش امنیتی، همچون ماشه‌ای است که دیگر بحران‌ها را فعال کرده و جریان زندگی را وارد یک سیکل معیوب کرده است.

kldjvkjjvjj

از سوی دیگر، مسائل مربوط به زنان نیز در ایران به بحرانی عمیق و چند وجهی تبدیل شده‌اند. از نارضایتی‌های گسترده در برابر محدودیت‌های پوششی، تبعیض در اشتغال و حقوق اقتصادی، برخوردهای گاه خشن فرهنگی و قضایی، نادیده‌ گرفتن مشارکت معنادار زنان در تصمیم‌سازی‌های کلان و عدم توازن در مشارکت سیاسی، همگی باعث شده‌اند نیمی از جامعه در وضعیت تعلیق و محرومیت مزمن به سر برند. این مسئله نه ‌تنها فرهنگی یا اجتماعی است، بلکه ابعادی سیاسی، حقوقی و حتی امنیتی یافته است. وضعیت زنان در ایران نه‌ تنها یک چالش حقوقی که یک بحران اجتماعی تمام‌ عیار است.

plaekflwslmsv

در سطوح بالاتر، ایران سال‌هاست با بحران تقابل با قدرت‌های جهانی، به‌ ویژه آمریکا دست و پنجه نرم می‌کند. تحریم‌های شدید اقتصادی، انسداد کانال‌های مالی و بانکی، کاهش صادرات نفت، افت سرمایه‌گذاری خارجی و رشد تورم و بیکاری، پیامدهای این رویارویی سیاسی‌اند که مستقیماً زندگی روزمره مردم را هدف قرار داده‌اند. تلاش‌های دوره‌ای برای مذاکره، احیای برجام یا عادی‌سازی روابط، هربار با موانع داخلی و بین‌المللی شکست خورده‌اند و این بلاتکلیفی نیز خود به نوعی بحران بدل شده است.

از سوی دیگر، بحران نظام بانکی و تورم لجام ‌گسیخته، نرخ بهره بالا، تورم دو رقمی، سقوط ریال، رشد نقدینگی بدون پشتوانه و نظام بانکی ناکارآمد از جمله دلایل فقر گسترده، فرار سرمایه و ناامیدی عمومی است. بی‌اعتمادی مردم به آینده اقتصادی، موج مهاجرت‌ها و حتی ناآرامی‌های اجتماعی را نیز موجب شده است. زیر خط فقر بودن هفت دهک از جمعیت 90 میلیونی ایران، نشان از آن دارد که ابربحران فقر و محرومیت، سایه سنگین و سیاهی بر آینده کشور افکنده است.

sfsvsv

فرار مغزها؛ ریشه پنهان اما قدرتمند بسیاری از بحران‌ها

در بطن بسیاری از بحران‌هایی که ذکر شد، یک مؤلفه پنهان ولی حیاتی وجود دارد: «کمبود منابع انسانی متخصص و ماندگار». اینک سالهاست در این سرزمین، موجی از مهاجرت شکل گرفته که به ‌حق می‌توان آن را «بحران مادر» دانست.

طبق آمارهای غیر رسمی، ایران یکی ازصدرنشینان در لیست کشورهای مهاجر فرست قرار دارد. آن هم مهاجرانی از میان نخبگان علمی! این مسئله، سرمایه‌زدایی از آینده کشور است.

مهاجرت گسترده نخبگان، پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه، پژوهشگران و کارآفرینان و سرمایه گذاران طی  چهل و شش سال گذشته، نه‌ تنها از نظر کمّی، بلکه از نظر کیفی، ضربه‌ای عظیم به بدنه مدیریتی و تخصصی کشور وارد کرده است. امروز، بسیاری از دانشگاه‌های معتبر دنیا مملو از دانشجویان و استادان ایرانی‌اند، اما کشور خودشان با بحران مدیریت، تکنولوژی، تحقیق و توسعه مواجه است. این شکاف باعث شده بسیاری از بحران‌ها، حتی با وجود منابع مالی یا زیرساختی، به درستی مدیریت یا حل نشوند. فرار مغزها اگرچه ظاهراً بحرانی مجزا به شمار می‌رود، اما در عمل همانند ویروسی است که به سایر بخش‌های نظام اجتماعی و اقتصادی نفوذ کرده و آن‌ها را نیز دچار اختلال کرده است.

opeokdkdklkdbl

‌آیا ایران تنهاست؟ سایر کشورهای بحران‌زده چه می‌کنند؟

واقعیت این است که بحران، پدیده‌ای جهانی است؛ کشورهای آمریکای لاتین با فساد ساختاری، کشورهای آفریقایی با کمبود منابع و جنگ، کشورهای اروپایی با بحران مهاجرت و حتی آمریکا با شکاف طبقاتی درگیرند.

اما تفاوت ایران در سه نکته است:

1. انباشت بحران‌ها بدون راه‌حل مشخص

2. فرسایش اعتماد عمومی به نهادهای رسمی و تخصصی

3. خروج پیوسته سرمایه انسانی بدون بازگشت

در حالی که بسیاری از کشورها، ولو بحران‌ زده، روند اصلاحات ساختاری یا برنامه‌های توسعه پایدار را در پیش گرفته‌اند، ایران همچنان درگیر انکار، سیاسی‌کاری و پاسخ‌های مقطعی و موقتی است.

زمان بازنگری ساختاری فرا رسیده

عبارت «بحران‌های حل نشده»، تحلیلی واقع‌گرایانه است. مسیری که از بحران آغاز می‌شود، اگر به اصلاح نینجامد، به انسداد خواهد رسید. گذر از طوفان بحران‌ها نیاز به دانش، تخصص، شفافیت و گفتگوی ملی دارد؛ عناصری که با فرار مغزها و انزوای سیاسی، به‌ شدت تضعیف شده‌اند.

تا وقتی که نخبگان، بانوان، متخصصان، دگراندیشان و تمامی دلسوزان وطن از فرآیند تصمیم‌گیری حذف می‌شوند و جماعتی دیگر به تنهایی تصمیم‌ گیرنده نهایی‌اند، نه‌ تنها بحران‌ها باقی می‌مانند، بلکه روز به روز تعمیق می‌شوند. البته پیش از هر چیز باید دانست کشورهایی که توانسته‌اند از دل بحران‌ها بیرون آیند، آن‌هایی بوده‌اند که ابتدا بحران را به رسمیت شناخته‌‌اند. و این شاید نخستین گام باشد برای ما نیز که به گل نشسته‌ایم. وقتش رسیده آستین‌ها را بالا بزنیم.....

pkfvpokdlkvldvlffb

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

آشپزی

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها