گل محمدی با «تلویزیون» دوست شد؟
گل محمدی در هفتههای پایانی لیگ، دست به تحریم صداوسیما زد و در اقدامی غیرقانونی، خبرنگاران این رسانه را از نشستهای خبریاش بیرون راند.
آن قدر انتقاد ریز و درشت، اغلب هم درست و منطقی از صداوسیما وجود دارد که گاهی حتی وقتی یک نفر از موضع ناحق رودرروی این رسانه قرار میگیرد هم مردم به حمایت از او برمیخیزند. این داستان تا به حال چندین بار در فوتبال ایران تکرار شده است. مثلا علی دایی این اواخر به این دلیل صداوسیما را تحریم کرد که یک بخش خبری مصاحبهای از یک هنرپیشه که مدعی بود با دایی درگیر شده، روی آنتن برد. خب طبیعتا حق با شهریار نبود. تلویزیون وظیفه دارد اخبار و اتفاقات را منعکس کند.
به گزارش«شایانیوز»، آن روز هم (حدود سه سال پیش) در حاشیه بازی سایپا و سپیدرود در رشت، خبر رسید که دایی و برادرش با یک بازیگر نه چندان سرشناس درگیری لفظی پیدا کردهاند. تلویزیون خبرش را پخش کرد و شبکه استانی هم یک مصاحبه کوتاه با او روی آنتن برد. این وظیفه تلویزیون بود. حالا اگر طرف دروغ میگفت، دایی میتوانست حرف بزند و اصل مطلب را بگوید. این که تحریم کنیم و بگوییم رسانه اصلا حق نداشته به طرف مقابل آنتن بدهد، منطقی نیست. دایی، اما از همین مسیر وارد شد و شگفتا که بسیاری از مردم هم به او حق دادند. چرا؟ چون تلویزیون محبوبیت گذشته را بین افکار عمومی ندارد.
حالا داستان یحیی گلمحمدی است. سرمربی پرسپولیس در هفتههای پایانی لیگ بیستم، دست به تحریم برنامههای صداوسیما زد و حتی در اقدامی غیرقانونی، خبرنگاران این رسانه را از محل نشستهای خبریاش بیرون راند. دلیل؟ چون یک مجری در یک شبکه فلان حرف را علیه پرسپولیس زده بود. یعنی این همه آدم که در سیما از این تیم حمایت میکنند دیده نمیشوند، اما اگر یک نفر حرف نامربوط زد، سریع باید بولد شود؟ قطعا موضع یحیی درست نبود.
کاملا واضح است که اهالی باشگاههایی مثل پرسپولیس و استقلال به خاطر شدت علاقه و توجه مردم همیشه باید منتظر چنین اتفاقاتی باشند و گاهی حرفهای نادرست هم دربارهشان زده میشود، اما قرار نیست آنها هر بار ریشه را بزنند. در هر صورت دوران قهر و غضب یحیی علیه تلویزیون در شب پنجمین قهرمانی پیاپی پرسپولیس به پایان رسید و او به طور مفصل با دوربین برنامه فوتبال برتر حرف زد. آقا اگر شما «واقعا» اصول داشتید، بعد از قهرمانی هم نباید حرف میزدید. این که پس از راحتشدن خیالتان تحریم را میشکنید، یعنی فقط میخواستید صداوسیما را در هفتههای پایانی تحت فشار بگذارید که از شما انتقاد نکند. همین!
یک زمان مربیان و مدیران فوتبال به خاطر احقاق حقوق مشروع این رشته ورزشی در مقابل تلویزیون یا هر رسانه دیگری قرار میگیرند که این یک داستان متفاوت است. در چنین بزنگاهی، مردم و منتقدان هم به درستی از این رویکرد حمایت میکنند. به عنوان مثال در لیگ چهاردهم دو هفته از بازیها به خاطر عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی روی آنتن نرفت. مردم راضی بودند که بازی تیمهای محبوبشان را نبینند، اما صداوسیما تحت فشار قرار بگیرد و پول حق پخش را بدهد. این فرق میکند با آن که یک مربی یا بازیکن و مدیر فقط به خاطر این که از لحن یک مجری یا کارشناس خوشش نیامده، کل رسانه را تحریم کند. این رفتارها قشنگ نیست. بالغانه و حرفهای نیست.
منبع: دنیای اقتصاد
دیدگاه تان را بنویسید