چرا طارمی حرف های اسکوچیچ را به خودش گرفت؟
بازیکنان ایرانی تاکتیکپذیر نیستند. این جمله که این روزها حسابی حساسیتبرانگیز شده جمله جدیدی نیست.
بازی پورتو مقابل میلان بار دیگر نام علی دایی را در رسانههای ایرانی مطرح کرد. خاطره آن گل زیبا و خاطرهانگیز با حضور یک بازیکن ایرانی دیگر مقابل راهراه پوشان ایتالیایی زنده شده بود. مهدی طارمی در بازی با میلان گل نزد اما ستاره تیمش بود. او روی گل تاثیر گذاشت و در طول بازی بارها خط دفاع ایتالیایی و دروازهبانشان را آزار داد. طارمی در بازی نتوانست خاطره دایی را زنده کند اگرچه شاید نسبت به او عملکرد بهتری در زمین داشت.
به گزارش «شایانیوز» و به نقل از فوتبال 360، طارمی اما بعد از بازی یک گل به خودی هم زد. «باید عرض کنم که بازیکنان ایرانی علاوه بر تکنیک فردی و جنگندگی و .…از لحاظ دانش فوتبال و تاکتیک خیلی درک بالایی دارند ولی متاسفانه مشکلات جایی دیگر است. زنده باد ایران» این صحبتهای طارمی در واکنش به مصاحبه روز قبل دراگان اسکوچیچ بود.
سرمربی تیم ملی در مصاحبه با یک رسانه کروات در توصیف بازیکنان ایران گفته بود:« فوتبالیستهای ایرانی به لحاظ تکنیکی و فیزیکی قدرتمند هستند و در سطح رشک برانگیزی قرار دارند. چیزی که آنها فاقدش هستند و من در آن جای پیشرفت می بینم، توانایی تاکتیکی است. بازیکنان ایران هنوز در توانایی تاکتیکی ضعیف هستند ولی در بلند مدت میتوان آن را آموخت. بیشتر اروپاییها از نظر تاکتیکی منظم بودهاند و از آنجا که ایران بازیکنان بیشتری در باشگاههای اروپایی دارد، این امر به آرامی در حال تغییر است.»
صحبتهای اسکوچیچ بیان واقعیتی از بازیکنان ایرانی بود. واقعیتی که بعید به نظر میرسد مربی داخلی یا خارجیای بتوان پیدا کرد که آن را قبول نداشته باشد. تاکتیکپذیری بازیکنان ایرانی همیشه یکی از مشکلات بزرگ فوتبال ایران بوده است. مهدی طارمی اما مشخص نیست به چه دلیل و چرا این حرفها را به خودش گرفت و فکر کرد باید واکنشی به صحبتهای سرمربی تیم ملی داشته باشد. داستان به همینجا ختم نشد رسانههای پرتغالی با انتشار صحبتهای این بازیکن به اختلافات داخلی تیم ملی اشاره کرده و با اشاره به «مشکل جای دیگری است.» از آب گلآلود ماهی گرفتند.
تیم ملی یک راه سخت برای رسیدن به جامجهانی داشت. راهی که با باختهای مارک ویلموتس میتوانست به جای قطر به ناکجاآباد منتهی شود. ستارهها در راه بازگرداندن این جاده به جامجهانی نقش بزرگی داشتند. نقشی که انکارناپذیر نیست. همانطور که نقش کادرفنی تیم ملی و همدلی و یکدلی ایجادشده در آن برهه را کسی نمیتواند انکار کند. اگر قرار بود بازیکنان و ستارهها به تنهایی کاری انجام بدهند تیم ملی در زمان ویلموتس از مسیرش منحرف نمیشد. اگر همدلی و یکدلی مهم نبود تیم ویلموتس از هم نمیپاشید.
سه ضلعی دراگان اسکوچیچ و هواداران و ستارهها تیم ملی ایران را به جایی برگرداندند که حالا برای رسیدن به جمع 32 تیم جهانی راه زیادی باقی نمانده است. در این میان اما این مسیر هنوز هم میتواند منحرف شود اگر یکی از مهمترین ضلع این سه ضلعی یعنی همدلی از میان برود و از همانجا حاشیه وارد تیم شود.
بازیکنان ایرانی تاکتیکپذیر نیستند. این جمله که این روزها حسابی حساسیتبرانگیز شده جمله جدیدی نیست. ارنی برندتس مربی راهآهن در مصاحبهای با روزنامهای تمام حیرتش را از اینکه هرکاری میکرده نمیتوانسته بازیکنان را با تاکتیکهایش هماهنگ کند شرح داده بود. بلاژویچ چیزی که اسمش را گذاشته بود «سانتر آسیایی» در بازیکنان ما پیدا کرد و به مقابله با آن پرداخت. چیرو در مصاحبهای گفته بود که در یک بازی اگر تیمی دوبار از این سانترها بکند باید بازیکنانش را به مدرسه فوتبال فرستاد و البته در نهایت هم نتوانست آن را در تیم ملی از بین ببرد.
زمانی که این انتقادات مطرح میشد بازیکنان زیادی در تیم ملی حضور داشتند. علی دایی بود، مهدی مهدوی کیا و وحید هاشمیان و نامهای بزرگ دیگری. هیچ کدام اما نه انتقاد کردند و نه واکنش نشان دادند و نه حرفی زدند که نباید بزنند. «تاکتیکناپذیری» اتفاق جدیدیی در فوتبال ایران نیست اما «نداشتن درک درست از زمان و مکان و نزدن حرف در زمانی که نباید» گویا اتفاق جدیدی است که به فوتبال ایران اضافه شده است.
بازیکنانی مانند سامان قدوس یا مهدی طارمی که نشان دادند حتی بازی در فوتبال اروپا هم نمیتواند بعضی از چیزها را بیاموزد. مهدی طارمی درست گفت مشکل فوتبال ایران در شرایط فعلی تاکتیکناپذیری بازیکنانش نیست مشکل در جای دیگری است.
دیدگاه تان را بنویسید