هنوزم خانواده همه چیزه ؟!

چهاردهمین قسمت از سریال سیاوش به کارگردانی سروش محمد زاده و تهیه کنندگی مهدی یاری، جمعه دهم اردیبهشت به صورت اختصاصی در سایت نماوا منتشر شد.

سیاوش بعد از شنیدن هم خون نبودن با صابر و سیمین به خانه ی مادرش می رود. مامان منیژه. منیژه همه چیز را برای او تعریف می کند. این که روزی کمال با پسر بهترین دوستش، مرتضی، به خانه می آید و تصمیم می گیرد او را مثل پسر خودش بزرگ کند. از این ماجرا هم به جز صابر و سیمین فقط نصرت خبر داشته است.

سیاوش بی این که بداند کیست و کجا باید برود از خانه ی مارال سر در می آورد. جایی که احساس می کند خانواده ای جدید با حضور مارال و بچه ی داخل شکمش تشکیل می دهد. 

صابر هم سراغ نصرت می رود و خوب پیش نرفتن نقشه را به او می گوید اما نصرت به جای کمک یا همدردی یا شفاف تر کردن ماجرا صابر را می راند و سراغ نقشه ی بعدی اش می رود. پلن بی.

سیاوش و مارال به دفتر نصرت می روند تا بگویند که نمی خواهند از هم جدا شوند. سیاوش در مقابل نصرت می ایستد و می گوید که مارال را دوست دارد و می خواهد با او زندگی کند. اما نصرت دست روی نقطه ضعف دیگری از سیاوش می گذارد. مرجان. مرجانی که سیاوش هنوز هم در سوگش سیاه پوش است. نصرت از سیاوش می خواهد که اگر در ابراز عشقش مصمم است رخت سیاه را در آورد یکی از پیراهن های سفید او را به تن کند...

سریال سیاوش با رسیدن به قسمت چهاردهم پتانسیل زیادی برای افتادن در ورطه ی کلیشه ی پیدا کردن پدر و مادر گمشده و... دارد. اما بر سر شخصیت سیاوش آن قدر ماجرا ریخته است که رفتن به سراغ این کلیشه بسیار خسته کننده خواهد شد.

در هر حال حل کردن ماجرای ازدواج و طلاقش با مارال و روشن شدن تکلیف بچه به نظر می رسد برای سیاوش اولویت داشته باشد. سیاوشی که با شعار خانواده همه چیز است فکر می کند، می خوابد، زندگی می کند و همه ی کار هایش را پیش می برد.

هنوز هم در داستان سیاوش دوست نداشتنی ترین شخصیت خود سیاوش است. ترکیب ویژگی های او از جمله قهرمان کشتی بودن و عشقش به مرجان با خانواده دوستی و بچه دار شدنش با مارال و... ترکیب جالبی از آب در نیامده است و این ویژگی ها وقتی با نوع خاص بازی میلاد کی مرام هم همراه شده است که به سختی از میان دیالوگ هایش می توان تشخیص داد چه می گوید، سیاوش  را به اضافی ترین شخصیت سریال سیاوش تبدیل کرده است. حتی شخصیت سینا و خرده داستانی که دور از فضای اصلی پی گیر آن است جا افتاده تر و قابل درک تر از سیاوش از آب درآمده است.