مهرداد ششم پادشاه اشکانی به میل خود زهر مینوشید تا قوی شود و کسی نتواند مسمومش کند
مهرداد ششم، پادشاه اشکانی، که در منابع تاریخی به مهرداد بزرگ یا «میتراداتس» شناخته میشود، عامدانه زهر مینوشید تا بدنش علیه زهر مقاوم شود.
شایانیوز- مهرداد ششم، پادشاه پنتوس از سلسله اشکانی، که در منابع تاریخی به مهرداد بزرگ یا «میتراداتس» شناخته میشود، از سال ۱۲۰ تا ۶۳ پیش از میلاد بر شمال آناتولی فرمان راند. تنها سه تن از پادشاهان تاریخ ایران، عنوان «بزرگ» را داشتهاند و با این واژه از آنها یاد شده است: کورش بزرگ، داریوش بزرگ و مهرداد بزرگ.
![]()
وی نه تنها یک پادشاه جاهطلب و توانمند بود، بلکه دشمنی سرسخت و مصمّم برای جمهوری روم به شمار میرفت. مهرداد ششم آرزوی چیرگی بر تمام آسیای کوچک و سواحل دریای سیاه را داشت و برای تحقق این هدف، چندین جنگ بزرگ و دشوار که در تاریخ به نام «جنگهای مهردادی» ثبت شدهاند، را علیه سلطه روم آغاز کرد، جنگهایی که موفقیتشان به طور کامل نبود اما مهرداد را به بزرگترین پادشاه پونتوس بدل کردند و پس از مرگش تاریخ از او با لقب «مهرداد بزرگ» یاد کرد. او همچنین مدعی بود که از نوادگان داریوش بزرگ است و مشروعیت خود را از سلسله هخامنشیان میدانست، تلاشی آشکار برای پیوند دادن خود با عظمت گذشته ایران باستان و تثبیت اقتدار خود در ذهن مردم و حاکمان همعصر.
مهرداد ششم در حدود سال ۱۳۵ پیش از میلاد در سینوب، در قلب پادشاهی پونتوس، به دنیا آمد. پس از مرگ پدرش، مهرداد پنجم، به تخت نشست و از آن زمان تا سال ۶۳ پیش از میلاد فرمانروایی کرد. جانشینی او پس از مرگش بر عهده فرزندش فارناک دوم قرار گرفت. نام او در پارسی باستان «میثرهداتَه» به معنای «دادهٔ میثره (مهر)» است و در منابع یونانی و رومی به «میتراداتس» معروف شد، نشانی از پیوند فرهنگی و سیاسی او با هر دو جهان ایرانی و هلنیستی (یونانی).
![]()
تبار مهرداد ششم ایرانی-پارسی بود و ریشههای او به کوروش بزرگ و داریوش بزرگ بازمیگشت، اما برخی منابع تاریخی نیز مدعیاند که او نسبت یونانی نیز داشت و به آنتیپاتر، سردار برجسته اسکندر مقدونی، و سلوکوس یکم، پادشاه سلوکی، میرسید.
دوران سلطنت مهرداد ششم، سرشار از نبردهای مداوم و جاهطلبیهای بسیار بود. او بر کاپادوکیه، پافلاگونیا، بیثونیا و تقریبا تمامی کرانههای دریای سیاه تسلط یافت و مخالفتش با شاهان بیثونیا، همراه با پیشروی نیروهای روم به مدیترانه شرقی، امپراتوری روم را به مقابله مستقیم واداشت. سه جنگ بزرگ که با عنوان «جنگهای مهردادی» شناخته میشوند، حاصل همین تقابل مستقیم بودند و هر یک از آنها، داستانی از صلابت و مقاومت مهرداد در برابر قدرت رومیان به یادگار گذاشت.
![]()
نخستین جنگ، بین سالهای ۸۹ تا ۸۴ پیش از میلاد، صحنهای از پیروزیهای عظیم مهرداد بود؛ او تمامی آسیای کوچک را فتح کرد، ساکنان رومی را از میان برداشت و حتی یونان را تصرف نمود، اما سردارش در یونان توسط سولا، سردار رومی، شکست خورد و مهرداد ناچار شد صلح کند و غرامت سنگینی بپردازد.
دومین جنگ، از ۸۳ تا ۸۱ پیش از میلاد، پس از کشمکشهای جزئی، با تلاش مهرداد برای حمله مجدد به پونتوس همراه بود، اما رومیان پیروز شدند و او را تا ارمنستان عقب راندند.
در سومین جنگ، بین ۷۴ تا ۶۴ پیش از میلاد، مهرداد بیثونیا را متصرف شد و پونتوس را دوباره فتح کرد، اما در سال ۶۶ پیش از میلاد توسط پومپه شکست خورد و به کریمه گریخت. در این دوران، او همچنان نقشهای بلندپروازانه برای حمله به روم در سر میپروراند، اما خیانت فرزندش موجب خلع سلطنت او شد و مهرداد در نهایت، ناخرسند و تلخ از این خیانت، خودکشی کرد. اما چگونه؟ ماجرای خودکشی و مرگ وی و البته پیشینه قبل از آن بسیار جالب است.
![]()
نوشیدن زهر به دلخواه!
مهرداد ششم در فضایی بزرگ شد که پر از توطئه و دسیسه بود. از همان کودکی فهمید هر کس که لبخند میزند لزوماً دوست و محرم نیست؛ حتی نزدیکانش. بعد از چند سوءقصد وقتی دانست میخواهند او را بازهر بکشند، یک تصمیم عجیب گرفت. با خود گفت حالا که میخواهند مرا با زهر بکشند، من خودِ زهر میشوم.
او خوردن سم را آغاز کرد.
پس از مرگ پدرش، هفت سال در بیابان زندگی کرد و خود را به سختترین آزمایشها آموخت. پس از رسیدن به سلطنت، با مصرف تدریجی دوزهای زیرکشنده از سموم، به ویژه آرسنیک که عامل مرگ پدرش بود، مصونیتی شگفتآور در برابر سم ایجاد کرد.
![]()
هر روز مقدار مشخصی ترکیبات مرگبار از جمله آرسنیک، شوکران و زهرمار، مینوشید. در ابتدا بالا میآورد، معدهاش میسوخت، جگرش انگار میخواست پاره شود. اما کم نیاورد و ادامه داد. بدنش کم کم یک سپر ساخت. او مقاوم شده بود. از یک جایی به بعد خطرناکترین زهرهای دنیا برایش فقط مثل یک شراب تند و قوی بودند. او بدنش را تبدیل به یک قلعه بیولوژیکی کرده بود.
سالها گذشت. فرماندهان رومی شکستش ندادند. هیچکس نتوانست او را با غذا مسموم کرده و بکشد.
مهرداد ششم به عنوان نخستین سمشناس تجربی تاریخ شناخته میشود و برای مقابله با تهدیدات احتمالی، تیمی متشکل از گیاهشناسان، پزشکان و شمنها گردهم آورد تا پادزهری جهانی بسازند؛ آزمایشهایی که با منابع طبیعی غنی و نظریههای سنتی ترکیب شد و منجر به فرمولبندی بیش از پنجاه ترکیب از سموم حیوانی، گیاهی و معدنی با پادزهر شد. او در برابر مقادیر کشنده آرسنیک مقاوم شد و تا سن ۷۰ سالگی از سلامتی نسبی برخوردار بود، چیزی که نشان از تدبیر و دانش بیهمتای او داشت.
اصطلاح «مهردادگری»، برگرفته از نام او، به معنای محافظت از خود در برابر سم با تجویز تدریجی دوزهای غیر کشنده است.
![]()
مرگ تلخ اما زیبا و باشکوه
پس از سالها نبرد و مقاومت در برابر روم، سرانجام پسرش به وی خیانت کرد. داستان از این قرار بود که در اواخر عمر، او قصد داشت تاج و تخت خود را بازپس گیرد و حملهای از طریق اسکیتیا و شمال دریای سیاه علیه روم ترتیب دهد، اما فرزندش، فارناک دوم، علیه او شورش کرد و خود را به روم تسلیم نمود.
مهرداد ششم نهایتاً در سال ۶۳ پیش از میلاد، مرگ خودخواسته را برگزید. این تصمیم ترکیبی بود از شکست نظامی، خیانت پسرش و شرایط سیاسی نامساعد. هنگامی که گیر افتاده بود و راهی وجود نداشت، خواست که مردانه و با غرور بمیرد. زیرا که میدانست که اگر زنده دستگیر شود، رومیان او را در رژه پیروزی، به شکلی تحقیرآمیز، در خیابانهای روم به نمایش خواهند گذاشت، بنابراین پیش از وقوع چنین سرنوشتی، مرگ خودخواسته را برگزید تا سرنوشت خود را به دست خود رقم زند.
او شروع به نوشیدن زهری مهلک کرد اما به دلیل مصونیتی که خودش یرای خود ساخته بود، موفق نشد. ساعتها گذشت و او نمرد. عاقبت از یک سرباز یا گلادیاتور خواست تا او را با شمشیر بکشد، این بود سرنوشت تلخ و تراژیک این پادشاه بزرگ که مرگی غرورآفرین را برای خود ساخت.
چیزی که تو را نکشد، قویترت میکند.