قصه های عامیانه برای بچه های سرزمینم؛ شپش مشکل پسند یک اسم قشنگتر میخواد
شپش کوچولو میخواد یه اسم باحال داشته باشه! مثل بقیهی دوستاش! از کجا باید یه اسم جدید پیدا کنه؟
شایانیوز- قصه کودکانه در هنگام شب، باعث میشود تا فرزندتان درگیریهای روزمره را کنار گذاشته و با ذهنی آرام به خواب برود. همچنین خواندن یک قصه کودکانه هر شب قبل از خواب، باعث ایجاد حس صمیمیتی باور نکردنی میان شما و فرزندتان خواهد شد.
شپش خیلی ناراحت و عصبانیه! اون همهاش میگه:
همهی شما حشرهها اسمهای قشنگ دارید! چرا من ندارم؟
کفشدوزک ایستاد و نگاه کرد:
تو خوشگلی و اسم قشنگی داری! چرا اینو میگی؟
چطوره که به خودم بگم کفشدوزک؟
اما تو که من نیستی!
پروانه از بالا پرواز کرد و اومد.
چی شده شپش؟ چرا ناراحتی؟
کفشدوزک میگه:
اون دلش یه اسم قشنگتر میخواد.
مثل چی؟
شپش گفت:
مثل پرشپش!
زنبور عسل اومد تا ببینه چه خبره!
شپش یک اسم جدید میخواد!
مثل شپش عسل؟!
پروانه بالهاش رو به هم زد و سنجاقک روی زمین نشست!
یا شاید هم شپشقک!
کرم ابریشم خزید و اومد تا ببینه چه خبره!
ولی تو شپش هستی! این چیزیه که تو هستی! چه اهمیتی داره که اسمت چه شکلیه!
شپش گفت:
شماها این حرفو میزنید چون اسمهای خودتون قشنگه!
در همین موقع مورچه کوچولو هم پرواز کنان اومد!
مورچه گفت:
مورچه هم اسم قشنگی نیست! خیلی کوتاهه!
مگس گفت: ولی من از اسمهای کوتاه خوشم میاد!
عنکبوت که دوست نداشت از قافله عقب بمونه گفت:
باید یه اسم بهتر پیدا کنیم! کفشدوزک! بچه ها تو رو چی صدا میزنن؟
اونا خیلی چیزا به من میگن! کفشدوزک! پینه دوز! خال خالی!
زنبور میگه:
اونا بعضی وقتا به من میگن ویزویزی!
شپش که خیلی ناراحته میگه:
این خیلی باحاله!
پروانه بالهاش رو به هم زد و گفت:
حتما یه اسم باحال برات پیدا میکنیم! بپر و غلت بزن و بچرخ تا ما ببینیم بچهها چی صدات میکنن! ما هم زود زود برمیگردیم!
شپش کمی خوشحال شد! اون دلش میخواست بدونه که بچهها چه اسمی براش انتخاب میکنن! اون کم کم هیجان زده شد!
هفتهی بعد، همه حشرات برگشتن! شپش هیجان زده بود! هر کدوم از حشرهها یکی دو تا اسم شنیده بودن!
عنکبوت گفت:
یک عالمه اسم داریم!
و هر حشرهای یک اسم جدید گفت!
غلتکی، دکمهای، مامانبزرگ سیاهه، خفاش کوچولو، باله بامزه!
شپش که خیلی خوشحال بود گفت:
چقدر اسم برای من پیدا شده! کی فکرش رو میکرد!
پروانه، عنکبوت، سنجاقک، مورچه و زنبور پرسیدن:
خب حالا! اسمت قراره چی باشه؟
شپش خندید و گفت:
همشون قشنگن! نمیتونم انتخاب کنم! شاید شنبه ها دکمهای باشم، یک شنبهها خفاش کوچولو، جمعهها باله بامزه و….
زنبور نگاهی کرد و گفت:
تو انگار هیچجوره راضی نمیشی!
پروانه گفت:
اول که اسم جدید میخواستی! الان هم که هزارتا اسم داری! خیلی سخت میگیریهاااااا!
پروانه گفت:
به نظرم اسم جدیدش معلوم شد! شپش مشکل پسند!
دیدگاه تان را بنویسید