بزنم نفت دربیاد امیر تتلو از ملکه گدایان سردرآورد!
او به رپ علاقمند است اما از آرزوی رپر شدن حرف نمی زند. او در جاهای مختلف سریال عنوان می کند که در دنیای آنها هیچ کس آرزویی ندارد.
در قسمت ششم سریال ملکه گدایان فردی به نام حمید که در گالری هنر کار می کند به بچه های افرا مواد برای فروش داده است.
افرا به همراه سهیل او را تهدید می کنند که دیگر به بچه ها مواد ندهد. سهیل در صحنه ای که با حمید گلاویز می شود به او می گوید: «بزنم تو سرت نفت در بیاد.»
این عبارت اشاره به یکی از آهنگ های تتلو دارد.
سهیل یک جوان است و مثل بیشتر هم نسالان خود عشق رپ است. این علاقه در ادبیات او نیز نمایان است.
در سکانس دیگری از سریال در پیتزا فروشی متن خودش را رپ می کند.
دو روی سکه فقر و ثروت در ملکه گدایان
نو عروس این خانواده از اقشار ضعیف جامعه است. از همان ابتدا داستان، دو روی سکه فقر و ثروت را نشانه گرفته است.
ماجرا با ورود غیر قانونی البرز تنها فرزند خانواده شمس به ایران وارد مسیر جدیدی می شود و ادامه ماجرا در فضای یک حلبی آباد و در میان کودکان کار ادامه می یابد.
داستان سعی دارد شبکه گدایان را با ژانری درام به تصویر بکشد و دست مافیایی را رو کند که از این کودکان سو استفاده می کند.
کودکانی که آنقدر در فقر و حسرت بزرگ شده اند که در سنین بالاتر هم راهی جز ادامه مسیر گدایی را ندارند.
کودکان اسیر این شبکه از جمله افرا و سهیل که اکنون در جوانی به سر می برند هنوز رییس این تشکیلات که به ملکه شهرت دارد را نمی شناسند.
ملکه برای آنها تصمیم می گیرد. ملکه نیروهای خیر و شر را به جان هم می اندازد.
در این تقابل بخشی از کودکان در معرض توزیع مواد مخدر قرار گرفته اند. آنها ترس و ناامنی فراوانی را تجربه می کنند.
افرا اما می کوشد بخشی از این کودکان که تحت حمایش هستند را از مواد مخدر دور نگه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید