اشعار کودکانه ساده برای بچه های قشنگ؛ اشعار کودکانه ساده با موضوعات آموزنده شاد و زیبا
شعرهای زیبا و کوتاه که یادگیری آن برای کودکانتان آسان است را به کوچولوهای خواستنی و شیرین خود بیاموزید
شایانیوز- تمامی بچه ها با شیرین زبانی ها و شعر خواندن های خود لبخند و لذت را برای بزرگترها به ارمغان می آورند. برای یاد دادن شعر به بچه ها می توانید از اشعار ساده و کوتاه شروع کنید. و در مرحله بعد با بیشتر شدن سن شان شعرهای طولانی تری را به آنها بیاموزید.
شعر کودکانه زیبا و ساده
کی بود کی بود؟
یه صابون کوچیک موچیک
گریه می کرد چیلیک چیلیک
غصه می خورد همیشه
می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه
هر روز دارم آب می خورم تَر می شم
ولی کوچیک تر می شم
رفتم پیشش نشستم
براش یه خالی بستم
گفتم من هم اون قدیما غول بودم
مثل تو خنگول بودم
کوچیک شدم که با تو بازی کنم
سُرت بدم سُرسُره بازی کنم
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تورختخواب مخمل آبیش خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونو خریده
قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من، چشماتو وا کن
وقتی که شب شد
اون وقت لالا کن
حالا بریم توی حیاط با من بازی کن
توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن
گل همه رنگش خوبه
بچه زرنگش خوبه
تو کتابها نوشته
تنبلی کار زشته
تنبل همیشه خوابه
جاش توی رختخوابه
پاشو پاشو صداش کن
از رختخواب جداش کن
بشور دست و رویش
شانه بزن به مویش
دکتر چه مهربونه درد منو میدونه
زخم منو میبنده با شوخی و با خنده
میگه مریض کوچولو کوچولو و کوچولو
برو بخواب تو خونه دوای تو همینه
تا که بشی سلامت خوشحال و شاد و راحت
جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائی
تخم خود را شکستی چگونه بیرون جستی
گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بود
نه پنجره نه در داشت نه کسی ز من خبر داشت
دادم به خود یک تکان مثل رستم پهلــــــوان
تخم خود را شکستم اینگونه بیرون جستـــم
دیدگاه تان را بنویسید