|

بانوی اول دربار وام می‌خواهد

بانوی اول دربار و طلب وام؛ نامه سوگلی ناصرالدین شاه: پول ندارم قربانت گردم پول بفرست!

در یکی از سفرهای ناصرالدین شاه، سوگلی‌اش در تهران کمی مقروض می‌شود. نامه‌ای برای شاه می‌نویسد و از او درخواست وام می‌کند.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- فاطمه ملقب به انیس‌الدوله همسر محبوب و سوگلی ناصرالدین شاه قاجار بود و بر سایر همسران ناصرالدین شاه برتری داشت و ملکهٔ ایران شناخته می‌شد. وی بر اندرونی ریاست می‌کرد و وظیفه اداره حرمسرا بر عهده او بود. حتی همسران سفرای خارجی به دیدار او می‌آمدند و هر کس از شاه قاجار درخواستی داشت عریضه‌اش را به انیس الدوله می‌داد تا به وی برساند.

در یکی از سفرها که ناصرالدین شاه به شکار رفته بود، حوالی روستای امامه در منطقه ورجین (رودبار قصران) دختر چوپانی را می‌بیند و سر صحبت را با او باز می‌کند و دختر به نظرش خوش‌صحبت و شیرین‌زبان می‌آید و او را با خود به تهران می‌آورد. با مرگ جیران (سوگلی قبلی شاه) خانه و اثاثیه او به انیس‌الدوله می‌رسد و او می‌شود سوگلی تازه و عزیزکرده دربار.

file

انیس‌الدوله یک دختر به نام همدم السلطنه  از شاه قاجار داشت. نکته جالب توجه آن است که او نسبت به ناصرالدین شاه وفاداری عجیبی داشت. او پس از ترور سلطان، یک روز که حقوق وی را به برای وی فرستادند، با مشاهده تصویر ناصرالدین‌شاه بر اسکناس‌ها، غش کرد و پس از چند ساعت از دنیا رفت.

در خلال یکی از سفرهای شاه، هنگامی که ور در تهران نبود، انیس الدوله که دست بخشنده‌ای هم داشت، اندکی مقروض می‌‍‍‌شود. لذا نامه‌ای برای سلطان می‌نویسد و از او درخواست وام می‌کند. نامه‌ای از این قرار:

قربان وجود مبارکت گردم، شاه روحنا فداه بهتر می‌دانند، من هرگز عادت نکردم برای خود گریه کنم و متصل به قبله عالم زحمت بدهم یا چیز بخواهم، خودتان مرا اینطور تربیت فرمودید، به این غیرت و استغنای طبع عادت دادید.

از تصدق سر شاه سال‌هاست خوب خوردم و خوب پوشیدم و خوب بخشیدم، درجه و رتبه‌ای که به من دادید حفظ کردم. همیشه شاکر بودم هرچه دادید برای آبرو و نیک‌نامی دولت خرج کردم. در خانۀ بازداشتم، مردم را از در خانه پادشاه محروم نکردم.

بعد از مرحوم مهدعلیا، این مخارج و بخشش و آیند و روند مردم به گردن من افتاد. هرکس بمیرد باید کسانش را از عزا در بیاورم، هرکس عروسی کرد باید مبارک‌باد بدهم، هرچه داشتم خرج کرده، این سفرهای متواتر و این تفاوت قیمت اجناس پارسال تا به‌ حال ده دوازده هزارتومان مرا مقروض کرد. دلم نمی‌خواهد مردم بیایند در خانه شاه طلب‌کاری کنند یا بگویند از انیس‌الدوله طلب داریم.

در شهرستانک تشریف داشتید، عریضه عرض کردم التفاتی نفرمودید، حالا هم نمی‌خواهم مثل مردم پررو به شاه متصل ضرر بزنم و ممنون هم نباشم. این چند روز به جناب امین‌السلطان پیغام دادم و زبانی هم به شاه روحنا فداه عرض کردم اذن بدهید وزیر هفت هزار تومان از بانک قرض کند، ماهی پانصد تومان از شهریه من به او بدهند که هم قرض بانک ادا شود و من هم حتی‌الامکان امساک می‌کنم و مابقی را یک دست یراق اسب مرصع (منظور یک دست یراق اسب که مرصع و جواهرنشان است) دارم، پیشکش میکنم به شاه و محول می‌کنم به انصاف خود شاه روحنا فداه، ضرری هم به دولت نمی خورد و قرض من هم داده می‌شود .

معلوم است من داشته باشم مال شاه است. استدعا دارم دستخط مبارک به جناب امین‌السلطان شرف صدور یابد به ‌همین قسم قرار بدهند و وزیر تمسک بدهد به ‌جانب ایشان و آن‌ جناب ضمانت فرمایند و ماه به ‌ماه پانصد تومان بردارند، خزانه خودش به بانک بدهد.

یقین است این مرحمت بی ضرر را دریغ نخواهید فرمود. قربانت اگر برای دولت بدنامی دارد از بانک قرض کردن، بفرمایید خود جناب امین‌السلطان از خودش یا از خزانه به من قرض بدهد و ماه به ماه از شهریه بردارند در ماهی پانصد تومان تا حسابشان پاک شود. اگر چنانچه این را هم قبول نمی‌فرمایند، کاشانک را از من بخرید پولش را التفات کنید به قرض بدهم.

مردم نمی‌آیند از من ملک بخرند ، واهمه دارند. از این چند شق یکی را قبول بفرمایید. به جز این چاره‌ای ندارم، جواب عرایض مرا زودتر مرحمت بفرمایید.

ehrhb

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

آشپزی

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها