لحظه شیرین مرگ؛ هورمون روانگردان بینهایت قوی که در لحظه مرگ ترشح میشود
در لحظه مرگ و قطع علائم حیاتی، هورمونی در بدن ترشح میشود که عیناً مطابق با یک روانگردان فوقالعاده قوی عمل میکند و ایجاد توهم مینماید.
شایانیوز- دیمتیلتریپتامین، یا DMT، یکی از شگفتانگیزترین ترکیبات شیمیایی و در واقع نوعی هورمون است که به طور طبیعی در مغز انسان سنتز میشود و به عنوان یکی از قویترین روانگردانهای شناخته شده در طبیعت مطرح است. این مولکول کوچک اما قدرتمند، که عمدتاً در غده پینهآل تولید میشود، نقش کلیدی در تجربههای روانی شدید، رؤیاهای شفاف و حالات نزدیک به مرگ دارد. مغز انسان، در شرایطی که با کمبود اکسیژن، شوک عصبی یا تنشهای شدید مواجه میشود، این ماده را به صورت ناگهانی آزاد میکند؛ پدیدهای که باعث تحریک گیرندههای سروتونینی 5-HT2A و فعالسازی گسترده شبکههای حسی و شناختی مغز میشود. این فعالسازیهای عصبی، تجربهای را به فرد میدهد که ترکیبی از دیدگاههای بصری، شنیداری و احساسی است و حس میشود تمام زندگی انسان به صورت یک فیلم کوتاه و در عین حال بینهایت زنده از جلوی چشمش میگذرد.
![]()
تجربه نزدیک به مرگ و مرور زندگی
یکی از پدیدههای جالب و قابل توجه درباره DMT، ارتباط آن با تجربههای نزدیک به مرگ (NDE) است؛ تجربیاتی که در لحظات توقف قلب، سکته یا ضربههای شدید فیزیکی رخ میدهند. افرادی که این حالت را تجربه کردهاند، اغلب از احساس رهایی از بدن، ورود به نور شدید، ملاقات با موجودات غیرانسانی و مرور کامل زندگی خود خبر دادهاند. این تجربهها، از نظر علمی، احتمالاً ناشی از آزادسازی سریع و ناگهانی DMT در مغز است که میتواند خاطرات طولانی مدت را به صورت همزمان فعال کند و فرد در یک بازه زمانی کوتاه، اما بسیار فشرده و شدید، مجموعهای از لحظات زندگی خود را از تولد تا زمان حال بازبینی کند. روانشناسان و محققان علوم اعصاب این پدیده را شبیه «کتاب خاطرات زنده» توصیف کردهاند و معتقدند که این فرآیند نه تنها یک مرور ذهنی بلکه یک بازسازی کامل تجربههای عاطفی، تصمیمات کلیدی و لحظات حیاتی است.
![]()
مکانیسم شیمیایی و عصبی
ترشح DMT در لحظه مرگ، فعالسازی گیرندههای سروتونین و تحریک گسترده بخشهای هیپوکامپ، آمیگدال و قشر پیشپیشانی مغز را به همراه دارد، که منجر به بازسازی خاطرات با وضوحی شگفتآور و شدت احساسی بسیار بالا میشود. این فرآیند میتواند توضیحدهنده برخی از گزارشها درباره تجربه خروج از بدن، احساس بیزمانی و بیمکانی، و مشاهده نورهای شدید باشد. علاوه بر این، فعالسازی همزمان شبکههای حسی و شناختی باعث میشود فرد حس کند که تمام زندگیاش در یک لحظه مرور میشود، پدیدهای که بسیاری از شاهدان آن را تجربهای فراتر از بیان و شبیه «دیدن جهان از زاویهای تمامنما» توصیف کردهاند.
جنبههای فرهنگی، فلسفی و معنوی
DMT و تجربههای نزدیک به مرگ، تنها از منظر علمی قابل توجه نیستند، بلکه در سطح فرهنگی و معنوی نیز مورد بحث قرار گرفتهاند. بسیاری از سنتها و مذاهب از پدیدهای مشابه «بازبینی زندگی» یا «نظاره کردن سرنوشت خود» سخن گفتهاند. این تجربیات، که غالباً با احساس آرامش، وحدت با جهان و فهمی عمیق از زندگی همراه است، میتواند نشان دهد که ریشههای بسیاری از باورهای معنوی و تجربیات عرفانی در مکانیسمهای طبیعی مغز نهفتهاند. روانشناسان معتقدند که DMT میتواند توضیحدهنده علمی تجربههایی باشد که قرنها در قالب روایتهای روحانی و دینی بازگو شده است.
![]()
نقد و محدودیتهای علمی
با وجود جذابیت و شگفتی این موضوع، هنوز پرسشهای بسیاری در مورد نقش DMT در لحظه مرگ بیپاسخ ماندهاند. آزمایشهای مستقیم روی انسان در زمان مرگ امکانپذیر نیست، بنابراین بسیاری از فرضیات بر اساس مطالعات حیوانی، تجربههای نزدیک به مرگ گزارش شده توسط افراد، و آزمایشهای کنترلشده با مصرف DMT مصنوعی در داوطلبان سالم است. این محدودیتها نشان میدهند که هنوز نمیتوان با قطعیت علمی گفت که DMT علت اصلی تجربههای نزدیک به مرگ است، اما شواهد موجود بهطور قوی ارتباطی مستقیم را نشان میدهند که نیازمند بررسیهای بیشتر و دقیقتر است.
پیامدها و چشمانداز آینده
مطالعه DMT و نقش آن در لحظه مرگ، مسیر جدیدی برای درک آگاهی، خاطره و تجربه انسانی باز کرده است. پژوهش در این زمینه میتواند به فهم بهتر فرآیندهای عصبی مرتبط با مرگ، اضطراب از مرگ، اختلالات روانی شدید و حتی زمینههای فلسفی و معنوی زندگی کمک کند. علاوه بر این، این مطالعات میتوانند راهنمایی برای توسعه روشهای علمی مطالعه تجربههای روانشناختی شدید و نزدیک به مرگ بدون نیاز به تجربه مستقیم جان دادن باشند. در نهایت، DMT نشان میدهد که مغز انسان نه تنها یک سازنده حافظه و فکر است، بلکه یک مولد تجربههای روانی شدید و عمیق است که حتی در مرزهای نهایی زندگی، نقش اساسی در شکلدهی تجربه انسان دارد.
دیدگاه تان را بنویسید