طغیان فرهاد قائمی: آلکنو غلط کرد من را دعوت کرد!
فرهاد قائمی از اینکه از فهرست تیم ملی والیبال ایران برای حضور در المپیک خط خورده بسیار ناراحت است.
نتایج ضعیف تیم ملی والیبال ایران در لیگ ملت‌های والیبال آن قدر نگران کننده شد که مسئولان فدراسیون والیبال مجبور شدند فرهاد قائمی، بازیکنی که از تیم ملی خداحافظی کرده بود را دوباره به اردو فرا بخوانند. با این حال، فرهاد قائمی همان قدر سریع که به اردو دعوت شد در اقدامی غیره منتظره خیلی سریع هم از فهرست تیم ملی خط خورد.
خط خوردن عجیب او از تیم ملی باعث شد تا فرهاد در گفت و گوی بسیار مفصلی با «فارس» از والیبال به عنوان لجنزار یاد کند و بگوید که آلکنو عروسک خیمه شب بازی است و تصمیمات را افراد دیگری می‌گیرند.
بخشی از گفت و گوی بسیار بلند فرهاد قائمی را به صورت خلاصه می‌خوانید:
* بالاترین مقام فدراسیون از من خواست در تمرینات حاضر شوم
* همه فهمیدند در تیم ملی چه خبر است
* مگر می‌شود بازیکنی برای المپیک آماده شود و انگیزه نداشته باشد؟
* دنبال سفر رفتن و حضور در تیم ملی به هر قیمتی نبودم
* هیچ مصدومیت یا آسیب دیدگی نداشتم
* آلکنو گفت تعداد بازیکنان زیاد است و مرسی که آمدید!
* تصور نمی‌کردم فضا اینقدر کثیف و لجنزار باشد
* آلکنو هیچ‌کاره‌ترین مربی تاریخ والیبال ایران است
* آلکنو نقش عروسک خیمه شب‌بازی را دارد و بازیکنان را نمی‌شناسند
* آلکنو هیچ شناختی از والیبال ایران ندارد و فقط دنبال پول است!
* از آقایان می‌خواهم که تیم ملی را رها کنند تا والیبال نفس بکشد
* برای فرار از انتقادات با اسم من بازی کردند
* حرف اول و آخر در تیم ملی را آلکنو نمی‌زند
*ای کاش افراد فنی و والیبال بلد به آلکنو مشاوره می‌دادند
* اجازه نمی‌دهم کسی با آبروی من بازی کند
* اگر تعداد زیاد بود غلط کرد از من دعوت کرد
* آقایان می‌خواستند برای تیم ملی عروسک بیاورند و بهترین گزینه را هم انتخاب کردند
* داورزنی گفت ۱۰۰ درصد در ترکیب خواهم بود
* آقایان سناریو را از قبل چیده بودند و می‌دانستند چه بلایی قرار است سر من بیاورند
* من سرباز تیم ملی هستم
* برای خط زدنم از تیم ملی نه بحث فیزیکی مطرح بود و نه موضوع فنی!
* آلکنو هیچ اختیاری از خود ندارد
* اگر حرف نزنیم خیانت کرده‌ایم
* بدون رئیس فدراسیون، سوم جهان و قهرمان آسیا شدیم
* آقایان گل به خودی زدند
* آن‌ها سناریو را چیده بودند، اما بازیگران خوبی نبودند
* در جریان لیگ ملت‌ها بغض کردم
* نمی‌دانم بقیه از چه چیزی می‌ترسند که حرف نمی‌زنند
دیدگاه تان را بنویسید