قسمت سیزدهم قورباغه؛ فرار بر بال های قدرت...

سیزدهمین قسمت از سریال قورباغه به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی و تهیه کنندگی علی اسدزاده دوشنبه بیست و پنجم اسفند ماه به صورت اختصاصی در سایت نماوا منتشر شد.

تعادل جدید بعد از کشته شدن سروش دیری برقرار نمی ماند و رامین رنگ آرامش را نمی بیند. یکی از آدم های نوری برایش خبر می آورد که جسد سروش پیدا شده است و پلیس به زودی سراغ نوری خواهد آمد و بهترین تصمیم در این لحظه برای او فرار است.

مشخص است که لو رفتن جنازه ی سروش عمدی و کار کسی است که می خواهد نوری را مجبور به جابجایی کند. جابجایی نوری تنها اتفاقی است که می تواند او را آسیب پذیر کند و از آن جایی که او حتما مواد  را هر جا که برود با خود می برد بهترین زمان برای ربودن مواد فراهم می شود.

نوری در چنین شرایطی به همه مظنون می شود. ببشتر از هر کسی به لیلا و رامین که هم انگیزه ی کافی برای زمین زدن نوری و رد شدن از روی او را دارند و هم این انگیزه را خیلی انکار نمی کنند. با این حال نزدیک بودنشان برای نوری بهتر از دوری است. بنابراین نوری آن ها را نزدیک نگه می دارد و فراهم کردن مقدمات فرار را هم به آن ها می سپارد.

 به هر ترتیبی که هست نوری و سایرین در حالی که فکر می کنند مواد در خاور است خانه را ترک می کنند. در میانه راه خود نوری خاور را به پلیس لو می دهد تا ماشین سواری خودشان به سلامت از ایست بازرسی عبور کند. اما کمی جلوتر پلیس جلوی ماشین سواری را هم می گیرد.

این جاست که لیلا و رامین همه چیز را از دست رفته می بینند. اما نوری با اعتماد به نفس تمام در مقابل پلیس می ایستد. چیزی جز وسایل خانه در ماشین نیست. بدین ترتیب نوری یک بار دیگر قدرت نمایی می کند. در مقابل رامین، در مقابل لیلا یا هر کسی که این جابجایی ناگهانی را برای نوری ترتیب داده است. نوری یک بار دیگر نشان می دهد که جلوتر از هر کسی که برایش نقشه می کشد، بر اوضاع خودش مسلط است.

این که چگونه و چطور نوری موادش را جابجا کرده یا می کند هنوز مشخص نیست اما آن چه روشن است آن است که فرانک با هماهنگی رامین در اسکله منتظر است تا آن ها برسند و نقشه ی دزدین مواد به همراه رامین را عملی کند. از سویی دیگر لیلا هم به شمس آبادی قول داده است که همه ی مواد را برایش می گیرد. لیلایی که لو رفته است که کشتن همسر و پسر شمس آبادی کار خودش بوده است.

فیلمنامه ی قورباغه هر قسمت جذاب تر از قسمت پیشینش می شود. شخصیت های داستان هر لحظه وارد کشمکشی جدید با یکدیگر می شوند و برای دور زدن و رو دست زدن به هم راه های تازه ای می یابند. از اتحاد های مقطعی و یا ابراز بیزاری های علنی هم ابابی ندارند. جنگ قدرت لحظه به لحظه در قورباغه بیشتر بالا می گیرد...