|

سادیسم خون خواهی در پی رازی خون آلود / بدنی که از سر خشم و حسادت مثله شد

اسکایلر نیس دختر ۱۶ ساله‌ای که شبانه یواشکی از خونه بیرون رفت اما چیزی که نمی‌دونست این بود که اونا از قبل نقشه‌ی قتلشو کشیده بودن

لینک کوتاه کپی شد

(محتوا و تصاویر این مطلب ممکن است برای برخی آزار دهنده باشد)

شایانیوز- در یک شب تابستانی گرم، در تاریکی آرام و فریبنده‌ی شهر مورگنتاون در ویرجینیای غربی، جنایتی وحشتناک در سایه‌ی اعتماد و دوستی رخ داد؛ جنایتی که آمریکا را در شوک فرو برد و قلب میلیون‌ها نفر را لرزاند.

اسکایلر نیس، دختر ۱۶ ساله‌ای که به ظاهر زندگی عادی یک نوجوان را داشت، هرگز تصور نمی‌کرد که همان‌هایی که به آن‌ها "بهترین دوستانش" می‌گفت، در ذهن‌شان برایش مراسم مرگ چیده‌اند. شیلا ادی و ریچل شوف، دو دختری که اسکایلر با آن‌ها خاطرات زیادی ساخته بود، در دل‌شان چیزی پنهان کرده بودند… چیزی تاریک، سرد و کشنده.

Untitl

uuy

شب مرگبار: خیانت در دل تاریکی

در تاریخ ۶ ژوئیه ۲۰۱۲، اسکایلر بی‌خبر از آن‌چه در انتظارش بود، از پنجره اتاقش بیرون خزید تا مثل همیشه، با دوستانش بیرون برود. او نمی‌دانست این، آخرین باری‌ست که صدای سکوت اتاقش را خواهد شنید.

شیلا و ریچل او را سوار کردند. مقصد؟ یک منطقه جنگلی دورافتاده به نام برکینز دیری، جایی که سکوت مرگ در لابه‌لای درختان کمین کرده بود. بهانه‌شان؟ کشیدن ماری‌جوانا. اما در واقع، آن‌ها چاقوهایی را زیر لباس پنهان کرده بودند و تصمیم‌شان را از هفته‌ها قبل گرفته بودند. تصمیمی که با جمله‌ای یخ‌زده و بی‌احساس توجیه شد:

"ما دیگه نمی‌خواستیم اون تو زندگیمون باشه..."

Unti

در دل جنگل، وقتی زمانش رسید، شیلا و ریچل ایستادند… با هم شمردند:

"یک... دو... سه..."

و بعد، چاقوها در تاریکی برق زدند.

yuiu

اسکایلر در حالی که خون از بدنش جاری بود و نگاهش پر از ترس و خیانت، آخرین سؤالش را پرسید:

"چرا دارید این کارو می‌کنید؟"

اما پاسخی نیامد. فقط سکوت… و ضربات بی‌رحمانه‌ای که بدن او را تکه‌تکه کردند. او با بیش از ۵۰ ضربه چاقو، میان درختان افتاد… و برای همیشه خاموش شد.

تحقیقات آغاز می‌شود: رازهایی زیر پوست لبخندها

وقتی اسکایلر ناپدید شد، شیلا و ریچل نقابی از ناراحتی و نگرانی به چهره زدند. آن‌ها در توییتر و شبکه‌های اجتماعی از «نگرانی» برای دوستشان نوشتند، با خانواده‌اش همدردی کردند و خودشان را بی‌خبر جلوه دادند. اما پشت لبخندهای ساختگی‌شان، رازی خونی پنهان شده بود.

uuy

چند ماه گذشت و حقیقت همچنان دفن بود… درست مثل اسکایلر. تا اینکه ریچل، تحت فشار روانی و عذاب وجدان، بالاخره لب باز کرد.

در یک اعتراف سرد و نفس‌گیر به پلیس گفت:

"ما اسکایلر رو کشتیم… ما دیگه نمی‌خواستیمش."

او پلیس را به همان مکان مخوف در مرز پنسیلوانیا برد. جایی که بقایای اسکایلر، زیر خاک، در انتظار کشف حقیقت پوسیده بود.

شواهد خونی و چهره‌های واقعی قاتلان

بازرسان خانه‌ی شیلا را جست‌وجو کردند. کامپیوتر، موبایل، چاقو، و حتی خودروی تویوتا کمری او توقیف شد. تجزیه‌وتحلیل FBI، لکه‌هایی از DNA اسکایلر را در صندوق عقب ماشین نشان داد. حلقه‌ی جنایت کامل شد.

در ۱ می ۲۰۱۳، شیلا در پارکینگ یک رستوران دستگیر شد. چهره‌اش بی‌احساس، خالی و آرام بود… همان‌طور که لحظه‌ی قتل.

Untit

محاکمه و مجازات: عدالت در برابر بی‌رحمی

ریچل شوف به خاطر همکاری‌اش با پلیس، به ۳۰ سال زندان محکوم شد. شیلا ادی، که حتی ذره‌ای پشیمانی در چهره‌اش نبود، به حبس ابد بدون امکان آزادی مشروط محکوم شد.

در دادگاه، فقط ریچل از خانواده‌ی اسکایلر عذر خواست.

اما پدر اسکایلر گفت:

"اون پشیمون نیست… آدمی که کسی رو با خونسردی می‌کشه، پشیمونی تو ذاتش نیست."

Untitle

Untitled

نقاب‌هایی که افتادند، دختری که هرگز برنگشت

پرونده اسکایلر نیس نه فقط یک جنایت، که آینه‌ای بود برای جامعه. داستانی واقعی از اینکه چطور حسادت، خشم و تاریکی درون انسان می‌تونه پشت صورت‌هایی خندان پنهان بشه… تا جایی که «بهترین دوست»، تبدیل به قاتل بی‌رحم بشه.

هنوز هم، سایه‌ی اسکایلر در راهروهای مدرسه‌اش حس می‌شود. هنوز هم سوال بی‌پاسخش در گوش جامعه می‌پیچد:

"چرا؟"

و هیچ‌کس نمی‌داند جوابش دقیقاً چیست…

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها

عصر تکنولوژی