بدشانسی یا بیبرنامگی؟ چالش بزرگ دولت پزشکیان
کشتی دولت چهاردهم با ناخداگری پزشکیان از طوفان بدشانسی گذر کرده و به ساحل خواهد رسید؟
با گذشت یک سال از تشکیل کابینه مسعود پزشکیان، اکنون برخی ازکارشناسان او را بدشانسترین رئیس جمهور تاریخ جمهوری اسلامی ایران میدانند.
شایانیوز- یک سال از آغاز به کار دولت وفاق ملی میگذرد و در همین مدت کوتاه، مجموعهای از بحرانهای داخلی و خارجی چنان بر سر این دولت آوار شده که بسیاری از تحلیلگران، آن را بدشانسترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی میدانند؛ دولتی که حتی در مقایسه با کابینه میرحسین موسوی در دوران جنگ ایران و عراق، در موقعیت سختتری قرار گرفته است. اگرچه موسوی با بحران جنگ و کمبود منابع در دهه شصت دست و پنجه نرم میکرد، اما فشارهای چند جانبهای که امروز بر دولت پزشکیان وارد شده، آن را به نمونهای بیسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی تبدیل کرده است. چنین تراکمی از بحران، در سال نخست هیچ دولتی از سال ۶۸ تاکنون سابقه نداشته است.
![]()
دولتی که کارش با طوفان شروع شد!
ترور اسماعیل هنیه آغازی پرتنش برای دولت جدید رقم زد. هنوز چند ساعت از مراسم تحلیف پزشکیان نگذشته بود که خبر ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در تهران منتشر شد؛ رویدادی که افکار عمومی داخلی و خارجی را در شوک فرو برد و دولت تازه نفس را از همان روز اول در کانون بحران امنیتی قرار داد.
ترور در قلب پایتخت، نه تنها پیامدهای امنیتی و حیثیتی سنگینی داشت، بلکه آغازگر دورهای از فشار بینالمللی و رسانهای علیه تهران شد. تحلیلگران امنیتی میگویند چنین رخدادی، معادلات آغاز کار هر دولتی را برهم میزند و به شدت بر رویکرد سیاست خارجی و داخلی آن تأثیر میگذارد.
![]()
اقتصاد زیر سایه تحریمها و بازگشت ترامپ
در سطح بینالمللی نیز فشارها بیامان بود. بازگشت دوباره ترامپ به کاخ سفید و تشدید تحریمهای نفتی و بانکی، ضربهای جدی به امیدهای دولت تازه نفس وارد کرد. شاخصهای تورم و کاهش ارزش پول ملی در ماههای نخست دولت پزشکیان شتاب گرفت و فضای روانی جامعه به سمت بیاعتمادی و نگرانی نسبت به آینده اقتصادی کشور حرکت کرد.
کارشناسان اقتصادی معتقدند هرچند بخش زیادی از این مشکلات میراث دولتهای پیشین است، اما زمانبندی بازگشت ترامپ و تشدید تحریمها باعث شد دولت پزشکیان هیچ فرصت تنفسی برای آغاز برنامههای اصلاحی پیدا نکند.
جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل؛ بحران امنیتی و نظامی بیسابقه
این درگیری نظامی، علاوه بر خسارات انسانی و اقتصادی، اثرات روانی شدیدی بر جامعه گذاشت و نگاهها را دوباره به سیاست خارجی و راهبردهای دفاعی کشور معطوف کرد.
رسانههای بینالمللی این جنگ کوتاه اما پر شدت را آزمونی سرنوشتساز برای دولت تازهکار پزشکیان توصیف کردند؛ دولتی که هنوز فرصت تثبیت خود را نیافته بود، وارد یکی از پیچیدهترین مواجهههای منطقهای تاریخ معاصر ایران شد. این جنگ تصویری از بیثباتی منطقهای به جهان مخابره کرد.
![]()
بحران انرژی؛ زیرساختهای برق، آب و گاز در مرز فروپاشی
در کنار همه این فشارها، بحران ناترازی انرژی دولت را در معرض انتقاد شدید افکار عمومی قرار داد.
قطعیهای مکرر برق، کاهش فشار گاز در زمستان و هشدار درباره اتمام ذخایر آب شرب در برخی استانها، تصویری از کشوری با زیرساختهای فرسوده و مدیریت شکننده ارائه داد.
تحلیلگران داخلی این بحران را دوگانه تفسیر میکنند: گروهی معتقدند این مشکلات میراث دولتهای پیشین است و ریشه در فقدان سرمایهگذاری و سیاستهای بلند مدت دارد، اما مخالفان میگویند تیم پزشکیان از همان ابتدا فاقد برنامه عملیاتی مؤثر برای مدیریت بحران بود و با تأخیر وارد میدان شد.
![]()
تحلیل ریشههای بدشانسی
اینکه دولت پزشکیان را «بد شانس» بدانیم، یک وجه ماجراست؛ اما ریشه این شرایط در لایههای عمیقتری نهفته است. اقتصاد ایران دهههاست با بحرانهای ساختاری مواجه است: وابستگی شدید به نفت و گاز، فرسودگی زیرساختهای تولید و انرژی و ناکارآمدی سیاستهای ارزی و مالیاتی. بحران آب و برق هم محصول سالها سوءمدیریت و فقدان سرمایهگذاری بلند مدت است؛ موضوعی که هر دولتی با آن روی کار میآمد، ناگزیر با همین میراث مواجه میشد.
در سطح سیاست خارجی نیز، فشارهای ایالات متحده و انزوای نسبی ایران در مناسبات جهانی، حاصل روندی چند ساله است و محدود به دولت فعلی نیست. به بیان دیگر، حتی اگر دولت پزشکیان عملکردی منسجم و سریع داشت، حجم بحرانها بهگونهای بود که عملاً مجال تنفس را از هر تیمی سلب میکرد.
![]()
واکنشهای داخلی و خارجی
واکنشها به عملکرد دولت در این شرایط، دوگانه و در عین حال پیچیده است:
مردم: افکار عمومی به شدت تحتتأثیر خاموشیها و قطعی آب و گرانیها قرار گرفته است.
جناحهای سیاسی: مخالفان، از همان ابتدا دولت را به «بیبرنامگی» متهم کردند. در مقابل، حامیان دولت تلاش کردند نشان دهند که بسیاری از این بحرانها «میراث گذشته» است و پزشکیان قربانی شرایط شده است.
رسانههای خارجی: تحلیلگران غربی نوشتند دولت پزشکیان اگرچه با شعار تنشزدایی آمد، اما عملاً درگیر بحرانهای همزمان داخلی و خارجی شد که اولویتهای او را تغییر داد. تحلیلگران بینالمللی از دولت پزشکیان به عنوان دولتی یاد کردند که در «مینگذاری ژئوپلیتیک و اقتصادی» قدم گذاشته است؛ دولتی که از روز نخست باید همزمان با فشار داخلی و خارجی، بحرانهای انرژی، کمآبی و حتی تهدید امنیتی دست و پنجه نرم کند. این نگاه باعث شده دولت در صحنه جهانی بیشتر به عنوان دولتی بحران زده دیده شود تا دولتی با فرصتهای دیپلماتیک.
![]()
آیا بدشانسی تعیینکننده است؟
اگرچه حجم بحرانهای دولت پزشکیان بیسابقه است، اما در نهایت تاریخ با «عملکرد» قضاوت میکند نه با «بدشانسی». دولتهای دیگر جهان نیز با شرایطی مشابه آغاز کردهاند. تجربه جهانی نشان میدهد دولتها میتوانند حتی در میانه بحرانها با سیاستگذاری سریع و شفافیت ارتباطی، اعتماد عمومی را جلب کنند. کابینه پزشکیان اگرچه قربانی بدشانسی است، اما منتقدان میگویند نبود استراتژی منسجم باعث شده تصویر عمومی دولت شکنندهتر شود.
نمونههای تاریخی، از فرانکلین روزولت در دوران رکود بزرگ آمریکا تا وینستون چرچیل در میانه جنگ جهانی دوم، نشان میدهد که گاهی بحران، فرصت رهبری است، نه صرفاً بدشانسی.
آنچه دولتها را از فروپاشی نجات میدهد، نه انکار بحران، بلکه سیاستگذاریهای شفاف، جلب اعتماد عمومی و اقدام سریع است. اگر دولت پزشکیان نتواند فراتر از توجیهات و نسبت دادن مشکلات به بدشانسی عمل کند، این عنوان به یک مهر ناکارآمدی تاریخی بدل خواهد شد.
دولت پزشکیان در موقعیتی ایستاده است که هر لحظه میتواند به نقطه عطف یا به سراشیبی سقوط بدل شود. مجموعهای از بحرانها، از ترور و جنگ گرفته تا تشدید تحریمها و بحرانهای داخلی آب و انرژی، تصویری از «دولتی محاصره شده» ساخته است. باید بپذیریم بدشانسی در این یک سال واقعیت دارد، اما تنها بخشی از ماجراست.
سؤال کلیدی اینجاست: آیا دولت برنامهای واقعبینانه و شجاعانه برای شکستن این چرخه دارد، یا این یک سال، پیشدرآمد دفن شدن زیر کوه بحرانها خواهد بود؟ پاسخ این پرسش، نه در تحلیلهای امروز، بلکه در عملکرد ماههای آینده مشخص خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید