هشدار درباره دام جدید مذاکرات
آتش بس با طعم مذاکره یا مذاکره با طعم خلع سلاح؟ اورانیوم برود، چه بماند؟

پس از آتش بس میان ایران و اسرائیل، مجدداً باب مذاکره با غرب باز شده، اما آیا میتوان به وعدههای امریکا و اروپا اعتماد کرد؟
شایانیوز- پس از ۱۲ روز درگیری مستقیم و غیرمستقیم میان ایران، اسرائیل و آمریکا، اکنون بسیاری نگاهها دوباره به میز مذاکره دوخته شده است. زمزمههای یک آتشبس شکننده و توقف درگیریها، بابی برای تأمل بیشتر درباره سرنوشت پرونده هستهای ایران گشودهاند. آیا ایران باید وارد مذاکرهای دوباره شود؟ آیا اعتماد به غرب و آمریکا منطقی است؟ آیا شروط مطرحشده یکسویه است یا میتوان از دل آن، توافقی متوازن بیرون کشید؟ اینها سؤالاتی است که نه فقط سیاستمداران، بلکه افکار عمومی و کارشناسان را نیز مشغول کرده است. در حالی که غرب خواستار خروج اورانیوم غنی شده و توقف کامل فعالیتهای هستهای است، بسیاری نگراناند که ایران بدون هیچ برگ برندهای وارد بازی شود.
سیاست رهبر انقلاب و اظهارات عراقچی؛ هشدارها و تجربههای تلخ
رهبر انقلاب بارها تأکید کردهاند که «تجربه تلخ اعتماد به آمریکا نباید فراموش شود» و «دشمن دنبال خلع سلاح راهبردی ماست».
از سوی دیگر، عباس عراقچی، مذاکرهکننده باسابقه هستهای، چند روز پیش گفته بود:
«هر توافقی باید متوازن، قابل راستیآزمایی و دارای ضمانت اجرایی باشد. در غیر این صورت، بهتر است توافقی در کار نباشد.»
این جملات، در عین حال که درِ مذاکره را باز نگه میدارند، اما به روشنی بیانگر عدم خوش بینی راهبردی به تعهدات غربیها نیز هستند.
وضعیت میدانی و سیاسی فعلی
اوضاع در هر سمت میدان، ویژگیهای متفاوتی دارد: اسرائیل و آمریکا تأسیسات هستهای مانند فوردو را هدف قرار دادهاند. تخریب بسیاری ایجاد شده است که نیاز به منابع مالی بسیار برای بازسازی دارد. برای آمریکا، این سناریو ترکیبی از «فشار حداکثری نظامی» و «نوسان دیپلماتیک» برای بازگشت به گفتگوهای هستهای بود. اما در عمل، ایران همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تعلیق کرده و بررسی پروندههای پادمانی را متوقف ساخته است . اقتصاد دچار شوک شده: قطعی برق، انسداد صادرات نفت (خصوصاً با تهدید به بستن تنگه هرمز) و فشار داخلی بیسابقه.
چالشهای مذاکراتی
ایران خواستار تضمین کامل عدم تکرار حمله از سوی آمریکا است.
غرب خواهان بازگشت کامل به همکاری با آژانس، توقف غنیسازی ۲۰٪ و پایبندی به نظارت دقیق است.
تنش داخلی ایران (بازداشتها، اقتصاد در حال فروپاشی، بحث تغییر رهبری) مذاکرات را پیچیدهتر کرده است.
سناریوهای آینده
سیاست هرگز قابل پیشبینی نبوده است؛ اما میتوان احتمالات را چنین دستهبندی کرد:
سناریو ۱: توافق گام به گام
طی هفتههای آینده، ممکن است ایران و غرب به توافقی اولیه دست یابند: رفع محدود تحریمها در ازای توقف غنیسازی با درصد بالا و بازگشت بازرسان آژانس به مراکز هستهای. این مسیر با هماهنگی غرب و اروپا قابل اجراست.
سناریو ۲: بنبست ادامهدار
اگر ایران خواهان تضمینهای سیاسی قدرتمند باشد و غرب به ویژه آمریکا تحت فشار اسرائیل و موافقان تندرو، امتیاز ندهد، مذاکرات میتواند به سکوت چند ماهه یا بازگشت تنش بیانجامد.
سناریو ۳: توافق امنیتی منطقهای
راهحل میتواند توافق گستردهتر شود: ترکیب مذاکرات هستهای با تضمین عدم حمله متقابل ایران و شناسایی نقش منطقهایاش. این مدل، با نقش غرب آسیا و اروپاییها امکانپذیر است.
غرب چه میخواهد؟ ایران تا کجا عقبنشینی کند؟
بر اساس آنچه منابع غربی و رسانههای نزدیک به مذاکرات گزارش دادهاند، خواستههای ایالات متحده و سه کشور اروپایی (فرانسه، بریتانیا، آلمان) بهوضوح مشخص است:
- توقف غنیسازی بالای ۲۰ درصد (بهویژه غنیسازی ۶۰٪ که ایران از ۲۰۲۱ آغاز کرده است)
- خروج ذخایر اورانیوم غنیشده از خاک ایران
- عدم استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته IR-6 و IR-8
- بازگشت کامل به پروتکل الحاقی و نظارتهای شدیدتر آژانس
در عوض، وعدهای مبهم از «رفع تحریمها» و «بازگشت تدریجی به بازار جهانی انرژی» به ایران داده شده؛ وعدههایی که بارها در گذشته تجربه شده و بارها نیز نقض شدهاند.
پیشنهاد ایروانی؛ نرمش قهرمانانه یا تسلیم با منظره باخت؟
سفیر ایران در سازمان ملل، سعید ایروانی، اخیراً در یک گفتوگوی غیر رسمی گفته است:
«اگر غرب سرمایهگذاری خارجی در حوزه انرژی ایران را تضمین کند، ایران آماده است بخشی از ذخایر اورانیوم غنیشده خود را از کشور خارج کند.»
پیشنهادی که در ظاهر، چهرهای دیپلماتیک و متعادل دارد، اما در عمق خود، شائبههایی جدی را به همراه دارد: اگر ایران آنچه برایش باقی مانده، یعنی توان هستهای راهبردیاش، را واگذار کند، دیگر چه برگی روی میز باقی خواهد ماند؟!
آیا ارسال اورانیوم غنیشده به خارج از کشور، یک اشتباه استراتژیک است؟
از نگاه تحلیلگران امنیتی، نگهداری اورانیوم غنی شده در داخل کشور نه صرفاً یک ابزار هستهای، بلکه یک ابزار بازدارنده و چانهزنی راهبردی است.
اگر همه اورانیومها خارج شود و سانتریفیوژها باز شوند، عملاً چیزی برای «زدن» و اقدام نظامی باقی نمیماند، اما همچنین هیچ ابزاری برای مقاومت دیپلماتیک هم به جا نخواهد ماند.
در این حالت، ایران به راحتی در برابر امتیازهای ناچیز مجبور به اجرای الزامات یک طرفه خواهد بود.
به عبارت دیگر: وقتی اهرمهایت را بدهی، حتی برای مذاکره هم ابزار نداری.
آیا آتشبس به معنای بسته شدن پرونده درگیریهاست؟
آتشبس ظاهری میان ایران و اسرائیل، و حتی کاهش موقت تنش با آمریکا، به هیچ وجه به معنای تغییر قواعد بازی ژئوپلیتیک نیست.
اگر ایران بدون ضمانت قوی و بدون دریافت امتیاز واقعی، به خروج اورانیوم و توقف غنیسازی تن دهد، مجداً بازی باخته را تکرار خواهد کرد.
بنابراین، پاسخ چنین است:
خیر، تا زمانی که طرف مقابل تضمین جدی، سرمایهگذاری ملموس و رفع تحریم عملی نشان ندهد، هیچگونه آتش بس دیپلماتیکی نباید جدی گرفته شود.
تاریخ، بارها نشان داده است که اعتماد بدون توازن، هزینهساز است.
دیدگاه تان را بنویسید