هیچ کس توی زندگیم لیاقت کشتن رو نداشته...

چهاردهمین قسمت از سریال می خواهم زنده بمانم به کارگردانی شهرام شاه حسینی و تهیه کنندگی محمد شایسته دوشنبه، سوم خرداد به صورت اختصاصی در سایت فیلیمو منتشر شد.

مفتاح زنده است و با افرادش سر وقت عماد می آیند. او از عماد می خواهد که محل پنهان شدن کاوه را بگوید اما عماد در مقابل این خواسته می ایستد و چیزی نمی گوید مفتاح در جر و بحث با عماد از کوره در می رود و دستور می دهد یکی از افرادش او را بکشد و او نیز این کار را بکند. به محض تیر خوردن عماد، مفتاح پشیمان می شود اما این پشیمانی سودی ندارد و عماد خیلی زود جان می بازد.

کاوه و شیوا هم وقتی بالای سر او می رسند که خیلی وقت است کار از کار گذشته است. شرایط بد روحی کاوه و ناراحتی ای که از این همه اتفاق بد دارد سرانجام شیوا را مجبور می کند که به عشقش اعتراف کند و بگوید در راهی که کاوه برای جبران این بدبختی ها پیش می گیرد در کنار او خواهد ماند.

کسی که مسبب تیر خوردن فرخی و به کما رفتنش شده است دشتی بوده است. این را از صحبت های شایگان و وردستش می فهمیم. نادر برای انتقام فرخی به خانه ی پدری شایگان می رود د منتظر او و هما می ماند. شایگان دست داشتن در قتل فرخی را انکار می کند و در میان درگیری نادر تیری شلیک می کند که به جای شایگان به پدرش می خورد و او را می کشد. پدری که سال ها به دلیل بدرفتاری هایش مغضوب و زندانی شایگان بود حالا و در زمانی که شایگان می خواست او را ببخشد در آغوشش جان می دهد و می میرد.

کلاف می خواهم زنده بمانم سر در گم تر از قبل می شود. شخصیت های جدیدی وارد بازی می شوند و شخصیت هایی که از قبل دیده بودیم اما نقششان در پی رفت داستان روشن نشده بود نیز کم کم خودی نشان خواهند داد. با عملکرد نادر معلوم می شود او کسی نیست که بتواند معمای شایگان و فسادش را حل کند و بتواند راه فرخی را ادامه دهد اما شخصیتی به نام بیگی وارد داستان می شود که به نظر می رسد به زودی مچ دشتی را بگیرد و بعد از آن بتواند به مراحل سخت تری از پرونده ی شایگان نیز برسد.

با کاری که نادر انجام داد روندی که هما در نزدیک شدن به شایگان طی می کرد حالا سریع تر صورت می گیرد. حتی خود شایگان هم فکرش را نمی کرد کسی که به راحتی اسم نادر سرمد را به عنوان قاتل پدرش در مقابل مامور ها به زبان می آورد هما باشد...!