دلونشته امیر جعفری و خاطره لاله صبوری از "خُر خُر "مرحوم فتحعلی اویسی
امیر جعفری و لاله صبوری با انتشار دلنوشته و خاطره یاد مرحوم اویسی را گرامی داشتند
امیر جعفری در واکنش به درگذشت زنده یاد فتحعلی اویسی نوشت:
ای واای که دریغ از عمر رفته ..اقای اویسی، فَتل خان ..خوشتیپ ،جنتلمن ،.هنرمند، خوش خنده ..خوش صدا ..برای تو که به واقع فزاینده هنر بودی و دلیل خنده خاطرات روزهای خوبی که همه شهر با لبخندتون شهر قشنگ میشد ...هر چقدر خواستم خاطره ای ازتون بنویسم نشد چون همه لحظه های در کنار شما برای همه ما خاطره بود ..در مقام استادی بسیار ازتون اموختم و در مقام هنرمندی "مونولوگ ها" اکت ها" تکرار نشدی و ماندگار طنزتون ..که تعابیر رو چنان مال خود میکردید که کار از تحسین هنرمندیان هم میگذشت...همیشه جزیی از بهترین خاطرات کارهایم است ...
فاتح قله هنر "طنز "..سالها بخش زیادی از خاطرات ما در قاب تلویزیون توسط شما رقم خورد و افتخار میدکنم که در «بدون شرح» و «کمربندها را ببندیم» در کنارتون بودم..
نبودتان در این دنیا بسیار برایم تاثر برانگیز است ..یاد و خاطرتان جاویدان و روح نجیب و ازاده تان در ارامش باشد ..خدا نگه دار ...
خاطره بغض آلود لاله صبوری از مرحوم اویسی
لاله صبوری، بازیگر تلویزیون و سینما با اشاره به خاطرهای از زندهیاد فتحعلی اویسی هنگام بازی در سریال «کمربندها را ببندیم» به کارگردانی مهدی مظلومی در توییترش چنین نوشت:
«سر ضبط کمربندها، بعدِ آخرین سکانس خوابِ آقای اویسی بود. آقای اویسی پتو رو کشیده بود سرش و مدلی خُرخُر میکرد که من و امیر جعفری میزدیم زیر خنده و هی تکرار میشد. همه بعد از یکی، دو بار تکرار دیگه میتونستن خودشونو کنترل کنن ولی من نه، تا شروع میکرد خُرخُر میزدم زیر خنده و باز تکرار. یک دفعه آقای اویسی عصبانی شد و توپید به من که: خجالت بکش خانم، چه بازیگر طنزی هستی که خودت میخندی، بعد از ۱۳ ساعت کار خستهایم... من گریهام گرفت ولی سکانسو گرفتیم و تموم شد... هنوز بغض داشتم که زد زیر خنده و گفت: تشر بهت نمیزدم تا صبح اسیر بودیم... آخ که چه قدر دلم سوخت
دیدگاه تان را بنویسید