نگاهی معمارانه به بنای شیشه ای صداوسیما؛ معماری ایدئولوژیک و مقایسه با ساختمان BBC

در اینجا با جزئیات و دیتیل ساختمان شیشه ای صداوسیما آشنا خواهیم شد که نمادی از معماری ایدئولوژیک می باشد.
شایانیوز- در قلب تهران، میان خیابان ولیعصر و جام جم، بنایی سر برافراشته بود که سال ها نه فقط یک ساختمان، بلکه نماد رسانه رسمی ایران محسوب میشد: ساختمان شیشه ای صدا و سیما. بنایی با معماری خاص، ظاهری آینده نگرانه، و حضور پررنگ در حافظه بصری میلیون ها ایرانی. اما پشت این ظاهر شیشه ای چه داستان هایی نهفته بود؟ آیا این سازه فقط نماد قدرت رسانه ای بود یا نمونه ای منحصر به فرد از معماری مدرن در فضای رسانه ای ایران؟
شیشه، متریالی برای شفافیت یا اقتدار؟
نمای تمام شیشه ای ساختمان صدا و سیما، از همان ابتدا باعث شد تا در رسانه ها به عنوان «ساختمان شیشه ای» شناخته شود. متریال شیشه در معماری معاصر، معمولاً با مفاهیمی مانند شفافیت، مدرنیته، و ارتباط درون و بیرون گره خورده است. اما در اینجا، این شیشه نه لزوما شفاف بود و نه بی واسطه؛ بلکه به گونه ای طراحی شده بود که هم قدرت را به رخ بکشد و هم دست نیافتنی بودن فضا را القا کند.
شیشه های دوجداره، مقاوم به ضربه و گرما، و ساختار فریم لس آن ها باعث شده بود که نور طبیعی به خوبی وارد فضا شود، اما در عین حال، محیط داخلی از بیرون به سختی دیده میشد. این طراحی دوگانه، درست مثل کارکرد خود رسانه، در مرز میان دیده شدن و دیده نشدن حرکت میکرد.
فرم هندسی و پیام پنهان
ساختمان از نظر فرم کلی، یک طراحی ترکیبی مدرن دارد: سازه ای بلندمرتبه با خطوط عمودی قوی، زاویه دار و تیز، که در کنار مصالح سردی چون شیشه و فلز، نوعی احساس نظم، جدیت و اقتدار را القا می کند. این انتخاب ها بی هدف نبودند؛ معماری همیشه زبان غیرکلامی قدرت است. پلان داخلی ساختمان به گونه ای طراحی شده بود که فضاهای فنی، استودیوهای ضبط، پخش زنده و اتاق های تدوین، به صورت ماژولار در کنار هم چیده شوند. این سیستم مدولار به رسانه این امکان را میداد که در شرایط اضطراری یا فنی، به سرعت فضاها را بازتنظیم کند؛ چیزی که در حوادث اخیر نیز بارها کارآمدی اش را نشان داد.
موقعیت مکانی و چیدمان شهری
قرارگیری ساختمان در محدوده ای مرتفع، و مشرف بر بزرگراه های اصلی، آن را به یک سازه شاخص شهری بدل کرده بود. طوری که حتی اگر از فاصله ای دور در خیابان ولیعصر حرکت میکردی، به راحتی می توانستی برج شیشه ای را تشخیص بدهی.
این انتخاب مکانی که شاید ابتدا به دلایل امنیتی و کنترل بهتر بوده، به مرور تبدیل شد به نوعی «اسکای لاین رسانه ای تهران». درواقع، این بنا فقط یک مرکز رسانه ای نبود؛ بلکه در ذهن مردم، به نوعی «آسمان خراش اطلاعات» تبدیل شد.
معماری و سیاست؛ خط مرزی نامرئی
معماری این ساختمان اگرچه ظاهرا مدرن و تکنولوژیک بود، اما در بطن خود، حامل یک پیام سیاسی و اجتماعی هم بود. به خصوص وقتی که بدانیم طراحی آن در دوره ای انجام شد که رسانه ملی در اوج انحصار و سلطه بر روایت ها قرار داشت. شیشه در اینجا، برخلاف تصور معمول از شفافیت، شاید نماد شکنندگی و فاصله بود.
بسیاری از کارشناسان معماری، این ساختمان را نمونه ای از "معماری ایدئولوژیک" می دانند؛ معماری ای که نه فقط بر اساس نیازهای فنی، بلکه با درنظر گرفتن پیام های غیرمستقیم سیاسی و فرهنگی طراحی می شود.
تکنولوژی در خدمت طراحی
از لحاظ مهندسی، این ساختمان جزو معدود سازه هایی در تهران بود که از سیستم های پیشرفته تهویه، عایق بندی صوتی و کابل کشی درون ساختاری بهره میبرد. دیوارهای شیشه ای نه تنها عایق حرارتی بودند، بلکه با سیستم نورپردازی داخلی، در شب به یک «آیکون نوری» در تهران تبدیل می شدند.
ساختار سازه ای این بنا به گونه ای طراحی شده بود که در برابر زلزله، آتش سوزی و انفجارهای کوچک مقاومت داشته باشد؛ هرچند همان طور که در انفجار اخیر دیدیم، هیچ سازه ای صددرصد مصون نیست.
مقایسه ای کوتاه با نمونه های جهانی
اگر ساختمان شیشه ای صدا و سیما را در کنار بناهایی چون ساختمان مرکزی BBC در لندن یا مرکز پخش NHK در توکیو قرار دهیم، تفاوت ها آشکار می شود. در حالی که آن ها با طراحی باز، فضاهای عمومی و دسترسی نسبی برای بازدیدکنندگان ساخته شده اند، ساختمان صدا و سیما بیشتر بر اقتدار، امنیت و کنترل تأکید داشت. این مقایسه، نشان دهنده تفاوت فلسفه رسانه و معماری در کشورهاست: رسانه ی شیشه ای در ایران، بیشتر یک برج مراقبت بود تا پنجره ای به جامعه.

دیدگاه تان را بنویسید