قسمت دوم زخم کاری؛ قتل در کلاردشت!

دومین قسمت از سریال زخم کاری به نویسندگی و کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیه کنندگی محمدرضا تخت کشیان جمعه بیست و یکم خرداد ماه به صورت اختصاصی در سایت فیلمیو منتشر شد.

مالک به دستور حاج عمو یک مهمانی در ویلایش برپا می کند. همه ی مدیران شرکت هم همراه خانواده به مهمانی می آیند. اختلاف میان ناصر و مالک بر سر جای خودش باقی است و ناصر گاه و بی گاه بر سر این موضوع از کوره در می رود.

رفتار های سمیرا و حاج عمو هم از چشم ها به خصوص چشم مالک دور نمی ماند اما او چاره ای ندارد جز این که به روی خودش نیاورد. مالک سراپا اضطراب و تشویش است. فشار کار، فشار پول نروژی ها که در حساب او است، فشار رفتار ها و گذشته ی حاج عمو و سمیرا، فشار های سمیرا و فشار تصمیمی که گرفته است.

شب مهمانی به پایان می رسد درب اتاق ها یکی یکی بسته می شود و چراغ ها یکی یکی خاموش. حاج عمو در حمام اتاقش داخل وان دراز کشیده و سمیرا بیرون روی تخت منتظر مالک است. مالک وارد می شود و به سمت حمام می رود...

قسمت دوم زخم کاری هم مثل قسمت اول جذاب ادامه پیدا می کند. با شوکی که در انتهای این قسمت به داستان وارد می شود نیز انتظار می رود که ماجرا ها حتی جذاب تر ادامه یابد. بازی خوب جواد عزتی بیش از هر چیزی در این دو قسمت جلب توجه کرده است. شخصیتی که تحت سلطه ی زنش قرار دارد و زیر فشار و استرسی که تحمل می کند در حال خرد شدن است اما می کوشد این تشویش را‌ پنهان کند با این حال چشم هایش بیان گر همه چیز است.

تعریف و تمجید زیادی از مهدویان و سریالش می شود. تعریف و تمجید های افسار گسیخته ای که در زمان اکران فیلم های سینمایی اش نیز وجود داشت و دارد. تمجید هایی که او را تا جایگاه خدایی می کشاند و زبان ها را برای انتقاد می بندد. اما سریال مهدویان آن چنان هم بی ایراد که دوستانش می گویند نیست.

خنده های هیستریک و داد و بیداد و اخم و سیگار و... به تنهایی دلیل جذابیت نیستند. کاراکتری بی نام و بدون معلوم شدن جابگاهش در داستان می آید و مدرسه ی دخترانه را به هم می ریزد و مانند شهاب حسینی در جدایی نادر از سیمین به در و دیوار مشت می کوبد، بعد تر هم جلوی در خانه ی همسر سابقش شوهر او را کتک می زند و رجز می خواند. که چه؟ 

نه معلوم است کیست نه چه می کند. می گوییم بعد تر حتما برایمان توضیح می دهند که او کیست. آیا درباره ی ری اکشن اهالی محل و فراش مدرسه و مردی که آن همه مشت به صورتش خورد و قطره ای خون هم از دماغش نیامد هم توضیح می دهند؟!