قسمت چهارم سریال می خواهم زنده بمانم
نادر برای جلوگیری از اعدام همایون نقشه ی بسیار خطرناکی را طرح ریزی، اجرا و همه را غافلگیر می کند. از طرف دیگر مفتاح که متوجه شده کاوه می…
چهارمین قسمت از سریال می خواهم زنده بمانم به کارگردانی شهرام شاه حسینی و تهیه کنندگی محمد شایسته دوشنبه بیست و پنجم اسفند ماه به صورت اختصاصی در سایت فیلمیو منتشر شد.
بعد از پیشنهاد بی شرمانه ی شایگان، نادر با خودش کلنجار می رود تا راهی پیدا کند که موضوع به گوش هما نرسد. او که می داند هما برای نجات جان پدرش هر کاری می کند احساس خطر می کند و می خواهد که هرطور که شده کاری کند.
نهایتا موضوع را به هما می گوید و با هم راهی کمیته می شوند. این که نادر و هما با هم نسبتی ندارند از همان ابتدا برای نادر دردسر و عامل جنجال می شود و او به خوبی از این موضوع به نفع خودش استفاده می کند. نادر آن قدر شلوغ کاری و جار و جنجال می کند تا دستگیر شود.
بدین ترتیب نادر برای اولین بار با همایون در بازداشتگاه روبرو می شود و هما را از او خواستگاری می کند. اما با بیرون آمدنش از بازداشتگاه دست به کاری می زند که همه را غافلگیر می کند. نادر اعتراف می کند که در قاچاق مواد با همایون هم دست بوده است.
اعتراف نادر اگرچه به وضوح برای دشتی مشخص است که واقعیت ندارد اما بعد از تماس با شایگان او را دستگیر می کند و اعترافاتش را نیز می پذیرد. با این کار جرم همایون سبک تر می شود و او از چوبه ی دار رهایی پیدا می کند. اما بازی برای شایگان و هما هنوز تمام نشده است. هما تک و تنها حالا باید برای آزادی نادر و پدرش تلاش کند در حالی که تنها کسی که می تواند برایش کاری انجام دهد شایگان است. شایگانی که با وقاحت از پیشنهادش هم عقب نشینی نمی کند.
در سویی دیگر هم کاوه در چنگال مفتاح اسیر است. مفتاح حلقه ی محاصره را به دور او تنگ تر می کند و بدین شکل کاوه که پناه و چاره ای ندارد تصمیم می گیرد روی جانش قمار کند. کاوه قبول می کند که در یک شرط بندی با سه گره بر و دست پایش روی ریل های راه آهن بخوابد و اگر از این چالش جان به در ببرد پول این کار را خرج مفتاح و دینش کند...
با تصمیم نادر خون تازه ای در رگ های می خواهم زنده بمانم تزریق می شود و روایت جانی تازه می گیرد. نادر در قامت یک قهرمان در داستان و برای زندگی هما ظاهر می شود. قهرمانی که حضورش در سریال لازم بود و حضورش بیشتر از هر زمان وقتی احساس می شود که نقش شایگان پر رنگ می شود.
شایگان در همین حضور های کوتاهش نیز به حد کافی میزان نفرت انگیز بودنش را نشان می دهد و داستان را به سمت و سویی می برد که بیننده آرزو کند کسی پیدا شود و در مقابل او بایستد. کسی مثل نادر که هم عاشق است و هم دلیر. کسی که برای خاطر عشقش جرمی به این سنگینی را گردن می گیرد تا او مجبور به تن دادن به خواسته های کثیف کسی نشود...
دیدگاه تان را بنویسید