شباهتهای سریال قورباغه و فیلم نفرت
ادای دین سریال قورباغه هومن سیدی به فیلم فرانسوی نفرت
در این مقاله به شباهت های اپیزود اول سریال جدید هومن سیدی با فیلم فرانسوی نفرت می پردازیم.
شایانیوز- این روز ها با منتشر شدن سریال جدید قورباغه، نغمه هایی مبنی بر اینکه اپیزود اول این سریال، کپی برداری از فیلم نفرت اثر کاسوویتس است، شنیده می شود. این در حالیست که خود هومن سیدی، قبل از آغاز سکانس اول، اشاره می کند که این اپیزود با برداشت آزاد از فیلم فرانسوی نفرت (La Haine) است. اما آیا سیدی موفق شده است که الهام گیری سالمی را ارائه دهد یا صرفا کپی برداری کرده است؟
مقایسه قورباغه و نفرت
فیلم سیاه سفید نفرت به کارگردانی متیو کاسوویتس و بازی درخشان ونسان کسل، که از جمله ستایش شده ترین آثار موج نو دوم سینمای فرانسه است، ماجرای 3 مرد جوان را روایت می کند و اتفاقاتی که طی 24 ساعت برایشان رخ می دهد. این 3 دوست که به دله دزدی و خرده فروشی مواد مخدر مشغول هستند، در شهرک موگه که در حومه شهر پاریس است، زندگی می کنند. برجهای سیمانی شهرک اشاره به زندگی محدود و تکراری مهاجران در شهرک دارد.
قورباغه نیز بستری این چنینی را سر می گیرد و ما را با 3 جوان که به خاطر بیکاری به شغلهای پست و سرقت و خرید و فروش مواد مخدر روی آوردهاند، آشنا می کند. لوکیشن سکانس ابتدایی سریال، شهرک اکباتان است. هومن سیدی، کارگردان این سریال، هوشمندانه لوکیشن این سکانس را مشابه با شهرک موگه انتخاب کرده است.
دوربینی که دائما در حال چرخش است (گویی که سرگیجه دارد) بلوک های سیمانی و بی روح شهرک اکباتان را با آن پنجره های تنگ که هر کدام مشرف به پنجره بلوک دیگری است، به تصویر می کشد. نماهایی که به شیوایی، زندگی روتین و راکد جامعه ای را متبلور می کند که اسیر روزمرگی و درجا زدن هستند، بدون تصویری روشن از یک مقصد. سوژه اولیه این دو اثر نیز مشابه است؛ پیدا کردن اسلحه پلیس، توسط یکی از 3 جوان فیلم و تلاش نافرجام برای عینیت بخشیدن به طغیان های درونی شان توسط آن اسلحه.
آیا الهام گیری در سینما می تواند نقطه قوت محسوب شود؟
موضوع خشونت جاری در جامعه، سال هاست که دست مایه آثار برجسته سینمایی در سراسر جهان است. فیلم هایی که با الهام و وام گیری از هم، همچنین ادای دین، این جریان اجتماعی را در سینما زنده نگه می دارند. آثاری که ضد قهرمان هایی را به تصویر می کشند که به یحتمل، اشتیاق و شهامتی برای ملاقاتشان در دنیای واقعی نداریم اما مایلیم تا در پشت پرده نقره ای سینما با ایشان همزاد پنداری کنیم. چرا که آن ها خشم فروخورده ما را در پیش چشمانمان اظهار می دارند. بارز ترین نمونه این ضد قهرمان ها، تراویس بیکل در فیلم راننده تاکسی است که ونسان کسل در همین فیلم نفرت، در سکانس مونولوگ در آیینه، ادای دینی را به آن فیلم و آن شخصیت ماندگار نمایش می دهد.
بیشتر درباره قورباغه...
سریال قورباغه که تا کنون 2 اپیزودش منتشر شده است، شروع قابل قبول و جذابی دارد. فیلمنامه سیدی، همچون دیگر آثارش خلاقانه و با تم مالیخولیایی بنظر می رسد. فیلمبرداری اضطرابی و موسیقی ناملایم فیلم، به انتقال محتوای هنجارشکنانه این اثر کمک شایانی کرده است. اما استفاده بیش از اندازه از نابازیگر هایی که احتمالا شاگردان خود اقای سیدی هستند (که احتمالا با پرداخت هزینه های هنگفت، اجازه بازی در جلوی دوربین را دریافت کردند) نتوانسته است حس باورپذیری را به حد کافی، در مخاطب ایجاد کند. حتی بازی مقوایی صابر ابر و صدا گذاری نه چندان حرفه ای روی این کارکتر، چنگی به دل نمی زند.
دیدگاه تان را بنویسید