چرا احساسات منفی داریم؟

شایانیوز- هنگامی که اندوهگین هستید احتمالا همزمان دارید به رخداد ناخوشایندی فکر می کنید که باعث می شود حس منفیتان بیشتر قوت بگیرد. این رخداد می تواند از دست دادن شغل یا موقعیت فعلی تان باشد، طرد شدن یا نادید گرفته شدن توسط کسی که دوستش دارید و یا مورد سرزنش و انتقاد قرار گرفتن از طرف دیگران و یا حتی خودتان. البته کاملا طبیعی هست که با وجود این افکار، احساسات منفی دائما مهمان ناخوانده قلب هایمان باشند و موجب حس شرم، خشم و یا ناامیدی در درونمان شوند.

آیا می دانید علت این احساسات منفی چیست؟

اندیشمندان در طی قرون گذشته، فرضیات متنوعی در این باب ارائه دادند:

• برخی معتقدند که مشکلات پزشکی و هورمونی، مانند عدم تعادل شیمیایی، آلرژی و یا کمبود ویتامین موجب احساس خشم و اندوه می شوند.
• عده ای دیگر باور دارند که حس غم، در پی رخداد های منفی در زندگی آن هاست، مانند تجربیات تلخ در دوران کودکی و یا مورد سواستفاده قرار گرفتن در روابط عاطفی.
• برخی نیز ادعا می کنند که به دلایل ناشناخته افسرده هستند. این افراد دائما احساس حقارت می کنند، همیشه در حال مقایسه خود با افراد دیگرند و به خود تلقین می کنند که نسبت به بقیه، جایگاه پست تری دارند.
• در نهایت، گروهی از مردم به دلیل سختی های موجود در زندگی و ارتباطات شخصیشان افسرده می شوند.

بسیاری از این افراد با کسب موفقیت در کار ، تحصیل و ارتباط با دیگران، احساس عزت نفس می کنند. بنابراین در صورت از دست دادن موقعیت شغلی و یا طرد شدگی، احساس ویران شدگی دارند.

احساس انسان، تابعی از افکار اوست!

فیلسوف یونانی، اپیکتتوس، گفته است که انسان ها نه به دلیل رخداد ها، بلکه به خاطر طرز فکر خود آسیب می بینند. به این معنی که این حوادثِ واقعی نیستند که خلق و خوی ما را به وجود می آورند. ما به سبب سبک تفکرمان است که آشفته می شویم.

تنها یک نفر در این دنیا مسوول و مسبب احساس افسردگی، نگران یا عصبانیت شماست و آن یک نفر، خود شما هستید! باور به این موضوع می تواند زندگی شما را متحول کند. شاید خیلی از اوقات گله کنید که "چرا زندگی انقدر ناعادلانه است؟ چرا تمام این اتفاقات منفی برای من می افتد؟" و به این نتیجه برسید که "حتما من عیبی دارم!"

این خودگویی ها طبیعی هستند و برای همه پیش می آیند اما اگر یاد بگیریم که این افکار منفی را تغییر دهیم، کیفیت احساسیمان هم صد درصد دچار تحول می شود!

راه حل!

اگر تمرین کنید که در لحظه، همزمان هم آگاه بر افکار و هم آگاه بر احساساتتان باشید و هنگام بده بستان بین یک فکر منفی و یک حس منفی، مچ خودتان را بگیرید، کم کم معجزه ای رخ می دهد. دیگر این ناخوداگاه شما نیست که کنترلتان می کند، بلکه این شما هستید که آگاهانه نبض خلقیاتتان را مدیریت می کنید. برای شروع می توانید در طول روز، چندین بار به کمک نوشتن افکار لحظه ای تان، به همراه احساسی که در نتیجه ی آن فکر دارید، آن ها را ارزیابی کنید.

یک ذهن مسموم هیچگاه قرار نیست به شما زندگی نورانی ای بدهد!

امیدوارم مطالعه این متن که برش و خلاصه ای از فصل اول کتاب عزت نفس، اثر دبی فورد بود (ترجمه از دکتر اشرف کربلائی نوری) ، برایتان مفید بوده باشد. در مقاله بعدی به ادامه این مبحث می پردازیم و افکار تحریف شده را معرفی می کنیم. با ما همراه باشید.