|

رمان ایرانی خوب چی بخونم؟

زویا پیرزاد و رمان هایی که مثل سیل وجودتان را در هم و برهم می کنند؛ کوتاه و تکان دهنده

آثار زویا پیرزاد شما را با احساساتی رو به رو می کنند که شاید برای تمام عمر چشمتان را بر رویشان بسته باشید اما باعث نمی شود که ناپدید شوند.

لینک کوتاه کپی شد
1

شایانیوز- یکی از مهم ترین دلایل خواندن ادبیات این است که باعث می شود ما با لایه های مختلف جامعه و قشر های متفاوت آن آشنا شیم. دنیای افراد بسیار باهم متفاوت است حتا اگر در یک جامعه که هیچ در یک خانواده هم بزرگ شده باشند باز هم از دنیای متفاوتی نسبت به هم برخوردارند و آثار ادبی ما را با چنین دنیا هایی آشنا میکند. از طرف دیگر گاها پیش می آید که یک نویسنده به مخاطب خود مشکلات عصر را می شناساند مشکلاتی که در ابتدا ممکن است که فکر کنیم فقط زندگی ما را درگیر خود کرده اند اما پس از آن متوجه می شویم که خیر، جامعه است که درگیر چنین معضلاتی شده است و فقط ما نیستیم که این طور در زندگی خود دست و پا میزنیم.

زویا پیرزاد از جمله معدود نویسنده های خانم معاصر فارسی زبان است که تا کنون آثار قابل توجه و درجه یکی را به رشته تحریر در آورده از آن هایی که با خواندنشان حس همزاد پنداریتان فوران می کند و باعث می شود که نتوانید حتا برای یک لحظه هم که شده کتاب را زمین بگذارید. زویا پیرزاد از آن نویسندگانی است که حسابی خودش را وقف معضلات و درگیری های زنان جامعه اش کرده است، البته شاید درست نباشد که بگوییم زنان جامعه چراکه بسیاری از بانوان در سر تا سر دنیا با دردهای مشترک زندگی میکنند. درد هایی که شاید یک زن هر روزه و هر روز تجربه کند اما صدایش هم در نیاید. در ادامه نگاهی می اندازیم به دو رمان مشهور و بی نظیر این نویسنده عزیز که خواندن آن ها نه تنها برای خانم ها بلکه برای آقایان هم مفید و تاثیر گذار است.

زویا پیرزاد

چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد

طبیعتا معروف ترین اثر این نویسنده رمان چراغ ها را من خاموش می کنم می باشد، رمانی که پس از انتشار به معنای واقعی کلمه مثل بمب صدا کرد و حسابی خوانندگانش را تحت تاثیر قرار داد و توانست جوایز بین المللی متعددی را کسب کند و به زبان های مختلف ترجمه شود. زویا پیرزاد در کتاب چراغ ها را من خاموش می کند زنی را به تصویر می کشد که برای بسیاری از ما جلوه ای آشنا دارد، مادرمان، مادربزرگمان و شاید حتا خودمان؛ از آن زن هایی که تمام و کمال خودشان را وقف زندگی خانوادشان کرده اند و انگار که خود را از یاد برده اند و چقدر راحت دیگر اعضای خانواده این وضعیت را می پذیرند و حتا برای لحظه ای به او فکر نمی کنند. زویا پیرزاد داستانی آشنا اما دردناک را روایت می کند که شاید باید جور دیگر به گوشمان برسد و شاید اگر از دریچه نگاه این نویسنده به جریان فوق نگاه کنیم درک بهتری به این موضوع برسیم.

عادت می کنیم اثر زویا پیرزاد

به گزارش شایانیوز، عادت می کنیم دومین رمان زویا پیرزاد، نویسنده ای که خانم ها را نه تنها خوب می شناسد بلکه خوب هم بلد است از آن ها بنویسد و اوضاع و احوال آن ها را توصیف کند، به نوعی که شاید برای خیلی ها درک احساسات خانم ها دشوار باشد اما با تمام وجود احساسات آرزو، شخصیت اصلی داستان را درک می کنند؛ زنی که بین مادر و دخترش گیر افتاده و دارد کم کم خودش را از دست می دهد اما با تمام وجود برای حفظ کردن خودش تلاش می کند. به نظر من نقطه اوج داستان پایان آن است، پایانی که احتمالا نه انتظارش را دارید و نه دوستش دارید اما واقعیت است، واقعیت زندگی خیلی از آدم ها و زنان.

شایا شما کاربران شایانیوز تا به حال هیچ یک از این دو اثر را خوانده اید؟ نظرات و پیشنهاداتتان را با ما به اشتراک بگذارید.

اگر دوست داری زندگیت و قشنگ تر کنی به صفحه کتابخونه ما سر بزن تا با کتاب های خوب دنیات و بسازی.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها

عصر تکنولوژی

نیازمندی‌ها