علایق عجیب هوشنگ ابتهاج؛ عاشق ابزار فروشی بود و بازی های کلن را ازدست نمی داد!
«سایه» تماشای فروشگاههای ابزار فروشی به کتابفروشی را ترجیح میداد!
زندهیاد هوشنگ ابتهاج در طول عمر خود به دلیل فعالیتهای فرهنگی با بیشتر چهرههای فرهنگی و ناماور کشور رابطه و دوستی داشت و در میان دیگر پیشکسوتان هنرهای مختلف کشور، کمتر کسی پیدا میشود به واسطه هنرش با این شاعر نامی آشنایی و دوستی نداشته باشد.
به گزارش «شایانیوز» به نقل از همشهری آنلاین؛ زندهیاد هوشنگ ابتهاج علی رغم وقف بیشتر عمر و زندگی خود در وادی شعر و ادبیات و همچنین موسیقی، میل مطالعه و بهرهگیری از هنرهای دیگر را هم داشت. تماشای گالریها، موزهها و مطالعه سایر هنرهای ایرانی هم از دیگر علاقهمندیهای «ه. الف. سایه» بود. با این وجود علاقه وافری هم به هنر خوشنویسی داشت که بنا به گفته دوستان و نزدیکانش، نصب تابلوهای خوشنویسی شده بر دیوار منزلش خود گویای توجه او به این هنر بوده است. البته این شاعر بزرگ معاصر با برخی خوشنویسان هم دوستیو نزدیکیهایی داشت که از جمله آنها استاد «اکبر ساعتچی» است.
روایت خواندنی نویسنده کتاب شعر زمان از دیدار با هوشنگ ابتهاج | اوایل فکر میکردم که سایه سبک ندارد | شفیعی کدکنی گفت تا سایه هست من چیزی نمیگویم
استاد «اکبر ساعتچی» از خوشنویسان تراز یک و از چهرههای مطرح این هنر در کشور است که دوستی نزدیکی با مرحوم ابتهاج داشت و با او خاطرات بسیاری دارد. این خوشنویس نامی در گفت و گو با خبرنگار همشهری آنلاین اظهار کرد: زندهیاد سایه از علاقه مندان به هنر خوشنویسی بودند و بنده هم از علاقه مندان به شعرهایشان. این میل آنقدر بالاست که بین خوشنویسان بیشترن کارهای خوشنویسی شده از ابتهاج کارهای من هستند و قصد داشتم که آنها را به صورت یک مجموعه مکتوب منتشر کنم. همچنین هنگام خوشنویسی و به ویژه ارائه سرمشق به هنرجویانم اغلب از شعرهای سایه بهره میبرم.
استاد ساعتچی بیان کرد: زنده یاد سایه چندین بار، سفارشهایی به من داده بودند تا آنها را خوشنویسی کنم که یکی از آنها شعری نیمایی از سرودههای خود در ستایش شیخ ابوالحسن خرقانی بود. آن موقع استاد ابتهاج در آلمان به سر میبردند و من هم به شدت بیمار بودم و پزشک من هم کاملا من را از تمرین و نوشتن برای مدتی منع کرده بود. آما وقتی جناب سایه سفارش کرده بودند، آن سفارش را بر توصیه پزشک ترجیح دادم و شهر را نوشتم، قاب کردم که به مقبره شیخ ابوالحسن خرقانی فرستاده و بر دیوار آنجا نصب شد. اما پس از مدتی تابلو برداشته و انبار منتقل شد که در نهایت جناب سایه گفتند اگر قرار است در انبار بمان بهتر است آن را برایم بفرستید. اکنون آن تابلو در کلن آلمان قرار دارد.
این هنرمند ناماشنای خوشنویسی گفت: اغلب تابلوهای خوشنویسی نصب شده بر دیوار خانه جناب ابتهاج بنا به گفته دوستان به قلم من بوده که برخی دوستان برای هدیه دادن به سایه و یا خود ایشان سفارش داده بودند.
خاطرات شیرین
استاد ساعتچی اظهار کرد: استاد سایه انسان جذاب و گیرایی بودند، اصلا گذشت زمان در کنار او احساس نمیشد. بنده خاطرات خوبی با ایشان دارم که یکی از آنها مربوط به یک غذای گیلانی است. یک شب سایه مهمان خانه ما بود، از آنجا که خودم نیز اهل گیلانم یکی از غذاهای رایج آنجا را برای شام تهیه دیده بودیم. جالب این بود که ابتهاج تا آن شب هرگز آن غذا را ندیده و نخورده بود. به همین دلیل ابتدا آن را تست کرد. بعدی نگاهی به همه انداخت و ظرف آن غذارا جلوی خود گذاشت و به بقیه گفت این مال من است و شما غذاهای دیگر را بخورید.
این خوشنویس ادامه داد: آنقدر این غذا برایش جذاب بود که هرازگاهی مواد آن را تهیه میکردم و برایش به آلمان پست میکردم. هر بار دیگری هم که مهمان ما میشد همان غذا را طبخ میکردیم. حتی یک بار هم با دوستان مشترک من و سایه از جمله پشوتن آلبویه و دکتر محمد باقری در دفتر محل کارم میزبان ایشان بودیم که در همان دفتر همین غذا را آماده کرم.
میل به فوتبال و کشتی
استاد ساعتچی درباره علاقه مندیهای سایه گفت: استاد ابتهاج خاطرات شنیدنی بسیار زیادی برای گفتن داشت که برخی از آنها بسیار جذاب و خارج از حیطه هنر و ادبیات بود. یادم میآید برایم تعریف کرده بود که شدیدا به فوتبال و کشتی علاقه داشت و ترجیح میداد مسابقات را در استادیومها ببیند. او مسابقات ملی کشتی را پیگیری میکرد. همچنین جناب سایه میگفت اغلب مسابقات تیم کلن را از داخل ورزشگاه میببینم به همین دلیل کمتر پیش میآید تماشای بازیهای تیم کلن را در استادیوم این شهر از دست بدهم.
وی ادامه داد: جناب سایه به کشتی هم علاقه وافری داشت. همه مسابقات تیم ملی کشتی ایران را دنبال میکرد. اگر برایش فرصت پیش میآمد برای تماشا به ورزشگاه میرفت در غیر این صورت هیچ مسابقه کشتی پخش زنده تلویزیونی را از دست نمیداد با این توصیف که با زندهیاد غلامرضا تختی دوستی و آشنایی هم داشت.
یکی از علایق عجیب سایه
استاد اکبر ساعتچی به یکی از علاقههای عجیب زنده یاد ابتهاج اشاره کرد و گفت: سایه هنرمند مطلع و جامعالاطرافی بود. درباره هرچیز به قدر کافی مطالعه میکرد و کتاب هم زیاد میخواند. بنا به گفته خودشان روزی کمتر از ۵۰۰ صفحه کتاب نمیخواند، با این وجود به من گفته بود اگر در شهری و خیابانی دو تا مغاز کتاب فروشی و ابزار فروشی کنار هم باشند من پا به کتابفروشی نمیگذارم و ساعتها پشت ویترین ابزارفروشی و داخل قفسهها به تماشای ابزارها میپردازم.
این هنرمند خوشنویس ادامه داد: سایه حتی گفته بود علاقهام به ابزارها بیش از کتاب است و خودم هم از این میل سر در نمیآورم و برایم خیلی عجیب است وقتی کسی روز تا ۵۰۰ صفحه کتاب میخواند این همه به ابزار علاقه دارد.
بهبود وضعیت جسمی استاد ساعتچی
استاد ساعتچی در دیماه ۱۴۰۰ در محور تهران- قزوین- رشت دچار سانحه رانندگی شد که در این حادثه به شدت آسیب دید و اکنون پس از گذشت بیش از ۶ ماه شرایط بسیار مطلوبتری دارد ولی هنوز دوران درمان را سپری میکند.
دیدگاه تان را بنویسید