|

هوشنگ ابتهاج شاعر ارغوان درگذشت؛ علت مرگ سایه؟!

هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج؛ از سایه تا ارغوان امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه،که در کشور آلمان زندگی می‌کرد در سن 94 سالگی درگذشت

لینک کوتاه کپی شد

هوشنگ ابتهاج؛ از سایه تا ارغوان امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه،که در کشور آلمان زندگی می‌کرد.هوشنگ ابتهاج مشهور به سایه شاعر و پژوهشگر ادبی بزرگ ایرانی در اسفند ۱۳۰۶ در رشت به دنیا آمد و در آلمان درگذشت. اوبه هنگام مرگ ۹۴ سال داشت.

یلدا ابتهاج دختر هوشنگ ابتهاج شاعر بزرگ و معروف ایرانی دقایقی قبل با انتشار عکسی از پدرش خبر فوت پدرش را رسانه ای کرد.

هوشنگ ابتهاج

زندگی نامه

امیر هوشنگ ابتهاج روز یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ شمسی در رشت متولد شد. پدرش «آقاخان ابتهاج» از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را با نام نخستین نغمه‌ها منتشر کرد.

امیرهوشنگ نوجوان گرچه در درس و مدرسه کوشا نبود اما شیفته مهارت‌آموزی شد و در کنار نقاشی و مجسمه‌سازی، به دیگر هنرها نیز علاقه‌مند بود. به‌گفته خودش: در همان هشت تا ده‌سالگی برای غذا پختن حرص می‌زدم. یک بار هم سه ماهِ تابستان مرا فرستادند پیشِ یک خانم خیاط شاید چون در خانه شلوغ می‌کردم گلدوزی و دِسْمِه‌دوزی هم از او یاد گرفتم مدت کوتاهی هم پیش «موسیو یرواندی» پدر «جرج مارتیرسیان» نوازنده ارکستر سمفونی تهران، مشق ویولن کردم.

هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۱۸ با موسیقی و سرودن شعر آشنا شد. وی در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزل سرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.

وی از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران، پس از کناره‌گیری داوود پیرنیا و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود.ابتهاج در آن زمان به فعالیت خود در رادیو ادامه داد و برنامه‌ی گلچین هفته که مربوط به موسیقی بود، را بنا نهاد.

او سال 1346 بر سر مزار حافظ مراسم شعرخوانی اجرا کرد که با استقبال مردم روبه‌رو شد که وصف این مراسم در بخشی از سفرنامه معروف «از پاریز تا پاریس» اثر «دکتر باستانی پاریزی» آمده است. تعدادی از غزل‌های او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده است.

امیر هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۳۷ با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد.

هوشنگ ابتهاج

فرزندان هوشنگ ابتهاج

حاصل ازدواج هوشنگ ابتهاج و آلما مایکیال چهار فرزند به نام‌های یلدا «۱۳۳۸»، کیوان «۱۳۳۹»، آسیا «۱۳۴۰»، و کاوه «۱۳۴۱» است.امیر هوشنگ ابتهاج همواره دانش‌آموزی خودآموخته بوده و سراسر زندگی‌اش را وقف خواندن و سرودن کرده است. او در سالهای اخیر به همراه خانواده‌اش در شهر کلن آلمان زندگی می‌کرد.هوشنگ ابتهاج درباره زندگی‌اش در آلمان گفت: در طول روز دو سه ساعت بیشتر نمی‌خوابم، صبح خیلی زود بیدار می‌شوم، چایی درست می‌کنم و با کمی نان خشک صبحانه می‌خورم. روزها می‌نشینم تلویزیون تماشا می‌کنم و می‌بینم دنیا روز به روز دیوانه تر می‌شود، بعد ناهار می‌خورم و دوباره دیوانگی دنیا را تماشا می‌کنم که بدانم آخر این دیوانگی دنیا به کجا خواهد کشید.

بعد شب هم کمی می‌روم و می‌خوابم، ویروس شعر گفتن هم همیشه هست و هر از گاهی چیزهایی می‌نویسم.

هوشنگ ابتهاج

آثار هوشنگ ابتهاج

نخستین نغمه‌ها (۱۳۲۵)

سراب (۱۳۳۰)

سیاه مشق (فروردین ۱۳۳۲)

شبگیر (مرداد ۱۳۳۲)

زمین (دی ۱۳۳۴)

چند برگ از یلدا (آبان ۱۳۴۴)

یادنامه (مهر ۱۳۴۸) (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)

تا صبح شب یلدا (مهر ۱۳۶۰)

یادگار خون سرو (بهمن ۱۳۶۰)

حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)

تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)

و....

هوشنگ ابتهاج

اشعار

 

با منِ بی‌کسِ تنها شده

یــارا تــو بمـــان ،

همه رفتند از ایـن خانه

خدا را تو بمـــان ،

منِ بی برگِ خزان‌دیـده

دگـــر رفتنی‌ام ،!

تو همه بار و بری

تازه  بهـارا  تو بمـــان ،.

------------------------------------------------------------------------------------------------------

 دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم

 محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم

 

 تاریک و تهی پشت و پس اینه ماندیم

 هر چند که همسایه ی آن چشمه ی نوریم

 

 

 خورشید کجا تابد از این دامگه مرگ

باطل به امید سحری زین شب گوریم

 

 زین قصه ی پر غصه عجب نیست شکستن

هر چند که با حوصله ی سنگ صبوریم

 

 گنجی ست غم عشق که در زیر سرماست

 زاری مکن ای دوست اگر بی زر و زوریم

 

 با همت والا که برد منت فردوس ؟

از حور چه گویی که نه از اهل قصوریم

 

 او پیل دمانی ست که پروای کسش نیست

 ماییم که در پای وی افتاده چو موریم

 

 آن روشن گویا به دل سوخته ی ماست

 ای سایه ! چرا در طلب آتش طوریم!

 

 

 

 

 

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها

عصر تکنولوژی

نیازمندی‌ها