تجاوزگر روانپریش / قاتل وحشی بعد از تجاوز کودک قربانی را با ساعت کشت
آدولف سیفلد، ملقب به "عمو تیک تاک" یا "مرد شنی" یک قاتل زنجیره ای بود که 12 کودک 4 تا 12 ساله غربی را کشت.
(تصاویر و محتوای این مطلب ممکن است برای برخی آزاردهنده باشد)
شایانیوز- اوایل دهه 1930 در آلمان نه تنها نشان دهنده به قدرت رسیدن آدولف هیتلر و متعاقب آن آغاز جنگ جهانی دوم بود، بلکه حضور یک قاتل زنجیره ای شنیع کودکان را نیز آشکار کرد؛ آدولف سیفلد، ملقب به "عمو تیک تاک" یا "مرد شنی"، که 12 کودک 4 تا 12 ساله غربی را کشت. او یکی از مجرمان سریالی آلمانی بود که در اوایل قرن بیستم فعالیت میکرد.
![]()
مشکلات روانی و اجتماعی در زندگی پر ابهام مرد کودک کش
آدولف سیفلد در سال ۱۸۷۰ در آلمان به دنیا آمد. او در خانوادهای فقیر بزرگ شد و از کودکی با مشکلات روانی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکرد. سیفلد در جوانی به عنوان کارگر و گاهی به عنوان فروشنده دورهگرد کار میکرد. او فردی منزوی و کمحرف بود و رفتارهای عجیبی از خود نشان میداد که بعدها به عنوان نشانههای روانپریشی تفسیر شد. سیفلد هیچگاه ازدواج نکرد و زندگی شخصی او پر از ابهام است. او به دلیل رفتارهای مشکوک و ارتباط با کودکان، چندین بار توسط مقامات محلی مورد بازجویی قرار گرفت، اما تا زمان دستگیری نهایی، هیچ مدرک محکمی علیه او وجود نداشت.
![]()
آغاز همجنسگرایی با یک تجاوز
نکتهای که بخشی از یک افسانه شهری است و هرگز تأیید نشده است این است که سیفلد همجنسگرا بوده و در سن 12 سالگی توسط دو مرد مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. زمانی که او بزرگتر بود، مدتی را به دلیل آزار جنسی یک کودک در زندان گذراند و زمانی که توسط روانپزشکان مورد ارزیابی قرار گرفت، او را از نظر روانی ناپایدار تشخیص دادند، بنابراین او مدتی را به طور متناوب بین بیمارستان های روانی و زندان سپری کرد.
![]()
قاتلی که کودکان را خفه و اجساد را مخفی میکرد
شیوه کار قاتل همیشه یکسان بود، زیرا او کودکان را با وعده شکلات، پول یا ساعت فریب داد و به مناطق خاصی از جنگل که در آنجا مرتکب جنایات شده بود، می رفت و مورد آزار و اذیت قرار داد و کشت. سیفلد که جنایات خود را از 60 سالگی آغاز کرده بود به عنوان یک قاتل سریالی کودکان، قربانیان خود را اغلب در مناطق روستایی و جنگلی انتخاب میکرد. او با استفاده از ترفندهای فریبنده، مانند دادن شیرینی یا وعدههای وسوسهانگیز، کودکان را به مکانهای خلوت میکشاند. پس از آن، کودکان را خفه میکرد و اجسادشان را در مکانهای دورافتاده رها میکرد. صحنههای جرم او اغلب فاقد شواهد واضح بود، زیرا او از روشهایی استفاده میکرد که ردپای کمی از خود به جای میگذاشت. این موضوع باعث شد که تحقیقات پلیس برای مدتها به بنبست برسد.
![]()
اعترافاتی که طناب دار را به گردنش آویخت
دستگیری سیفلد در سال ۱۹۳۶ اتفاق افتاد. او پس از قتل یک پسر بچه در نزدیکی برلین، توسط شواهدی که در صحنه جرم به جا مانده بود، شناسایی شد. پلیس پس از تحقیقات گسترده، سیفلد را دستگیر کرد. در جریان بازجوییها، او به قتل چندین کودک اعتراف کرد. محاکمه او به دلیل ماهیت جنایاتش و تعداد قربانیان، توجه گستردهای را به خود جلب کرد. سیفلد در نهایت به اعدام محکوم شد و در سال ۱۹۳۶ به دار آویخته شد.
![]()
انگیزهها و تحلیل روانشناختی
انگیزههای سیفلد برای ارتکاب جنایاتش تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است. برخی روانشناسان معتقدند که او از اختلالات روانی شدید رنج میبرد و رفتارهای او ناشی از تمایلات سادیستی و روانپریشی بود. دیگران معتقدند که او تحت تأثیر شرایط سخت زندگی و تجربیات تروماتیک دوران کودکی قرار داشت. با این حال، هیچ مدرک قطعی برای تأیید این نظریهها وجود ندارد.
![]()
تأثیر جنایات سیفلد بر جامعه
جنایات سیفلد موجی از ترس و نگرانی را در جامعه آلمان و اتریش ایجاد کرد. والدین کودکان به شدت مراقب فرزندان خود بودند و مقامات محلی اقدامات امنیتی بیشتری را در مناطق روستایی و جنگلی اعمال کردند. این پرونده همچنین باعث شد که سیستم قضایی و پلیس آلمان به بررسی روشهای خود در مواجهه با جرایم سریالی بپردازند و رویکردهای جدیدی را برای شناسایی و دستگیری مجرمان اتخاذ کنند.
![]()
دیدگاه تان را بنویسید