|

مازوخیسم شکنجه/ روانپریشی که پس از سلاخی مغز انسان را به زامبی بی روح بدل کرد

بیمارستان روانی دانورز که در ۱۸۷۸ افتتاح شد، به جهنمی برای بیماران تبدیل شد و شکنجه‌های وحشیانه باعث مرگ و آسیب‌های جدی به بیماران شد.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- وسط تپه‌های دانورز ماساچوست، یه ساختمون گوتیک باشکوه قد علم کرده بود، اما پشت این ظاهر شیک و مجلسی، یه جهنم واقعی واسه هزاران بیمار روانی پنهون شده بود. پناهگاه روانی ایالت دانورز – که بعداً به بیمارستان دولتی دانورز تغییر نام داد – جایی بود که کابوس‌ها زنده می‌شدن، جایی که به جای درمان، شکنجه نصیب بیماران می‌شد و علم تبدیل به یه ابزار وحشتناک برای آزمایش‌های غیرانسانی شده بود.

danvers-state-lunatic-asylum

بیمارستان یا دخمه نمور!

این بیمارستان سال ۱۸۷۸ افتتاح شد و قرار بود پناهگاهی باشه واسه بیماران روانی، با ظرفیت ۴۵۰ نفر. اما خیلی زود اوضاع از کنترل خارج شد و این محل بیشتر شبیه یه دخمه ترسناک شد تا یه مرکز درمانی. تعداد بیمارا از مرز ۲۰۰۰ نفر گذشت، ولی بودجه و امکانات رشد نکرد، و نتیجه؟ یه جهنم واقعی. دیوارای این بیمارستان دیگه بیمارارو پناه نمی‌دادن، بلکه اونا رو تو خودشون می‌بلعیدن.

0077C52D00000258-2865792-image-a-88_1418060159388

انسان هایی غرق در کثافت

با این ازدحام، اوضاع قاطی شد. بیمارا کاملاً برهنه، تو راهروهای تاریک و محوطه بیمارستان پرسه می‌زدن، می دویدن، نعره می‌کشیدن، تو کثافت خودشون غرق می‌شدن و توی سلول‌های سرد و نمور، به حال خودشون رها می‌شدن. پزشکایی که قرار بود نجات‌بخش باشن، تبدیل به جلادای بی‌رحم شدن. روش‌های درمانی اینجا بیشتر شبیه شکنجه‌های قرون وسطایی بود: شوک‌درمانی‌های وحشیانه، غرق کردن توی آب یخ، و از همه وحشتناک‌تر، لوبوتومی.

images

تنهایی؛ مجازاتی برای زنده مانی

اینجا به «محل تولد لوبوتومی پیش‌پیشانی» معروف شد. یه جراحی که قرار بود بیمارارو آروم کنه، اما در واقع اونا رو تبدیل به زامبی‌هایی بی‌روح می‌کرد. بعضیا زنده از این جراحی بیرون نمی‌اومدن و اونایی که جون سالم به در می‌بردن، فقط یه سایه از آدمای قبلی خودشون بودن. اگه اینم جواب نمی‌داد، طرفو توی جلیقه‌های تنگ می‌بستن و توی یه سلول تاریک ولش می‌کردن تا توی تنهایی خودش از هم بپاشه.

istockphoto-163269412-612x612

SingSing_torture_1860

پایانی ظاهری آغازی درونی

سال ۱۹۳۹، توی فقط یه سال ۲۷۸ نفر توی این بیمارستان جون دادن. اما این فقط یه عدد بود، قصه‌های پشت این مرگا اون چیزی بود که واقعاً مو به تن آدم سیخ می‌کرد. کسایی که توی سلولاشون از گرسنگی و عفونت مردن، بیمارایی که توی آزمایش‌های بی‌رحمانه تیکه‌پاره شدن، و اونایی که اون‌قدر شوک الکتریکی گرفتن که دیگه حتی نمی‌تونستن فکر کنن. تا سال ۱۹۸۵، بیشتر این جهنم تعطیل شد، اما کابوس هنوز تموم نشده بود. ساختمون سر جاش بود، با دیوارایی که انگار هنوز صدای ناله‌های بیمارا توشون زنده بود. سرانجام، سال ۱۹۹۲، درای این جهنم برای همیشه بسته شد. اما واقعاً این پایان ماجرا بود؟

Untitled

Untitled

مردگانی که تن به مرگ ندادند

سال ۲۰۰۵، بیشتر ساختمون خراب شد و روی ویرانه‌هاش آپارتمان ساختن. ولی گذشته هیچ‌وقت کاملاً دفن نمی‌شه. تنها چیزی که ازش باقی مونده، دو تا قبرستونه که توش ۷۷۰ جسد مدفون شدن – بدون اسم، بدون هویت، فقط با یه سری شماره رو سنگ قبراشون. حالا شب‌ها، اونایی که جرأت دارن قدم به این زمین نفرین‌شده بذارن، می‌گن هنوز صداهای نجوا، جیغ و سایه‌هایی رو می‌بینن که از توی تاریکی، با چشمای بی‌روح، خیره نگاهشون می‌کنن.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها

عصر تکنولوژی