سحر دخترکی که در ۱۱ سالگی او را به عقد اجباری متجاوزش درآوردند!
سحر ۱۱ سال داشت که یکی از مردان اقوام مادری به او تجاوز میکند و خانواده دختر متجاوز را مجبور میکنند تا سحر را عقد خود کند.
«روز عقد وقتی که بر سیمای رنگپریده این دختربچه رنگ میزدند و سرخاب سفیدابش میکردند، قطرههای اشک بهآرامی از گوشه چشمانش سرازیر میشد».دختران زیادی هستند که دلایل مختلف، اجباری بر آنها میشود تا هرچه زودتر با سیمای تلخ ازدواج در کودکی روبهرو شوند و در اغلب مواقع بهدلیل عدم قدرت تصمیمگیری و تحت امر بودن سرپرست خود، به ناچار تن به ازدواجهایی میدهند که از خیلی جهات آماده آن نبودند و در این میان طبق گفتههای بیشتر فعالان اجتماعی حوزه کودک، بهدلیل افزایش مشکلات اقتصادی ازدواج کودکان بیشتر از قبل شده است و خانواده دختر در ازای مبلغی پول، فرزندشان را به خانواده پسر میدهند.
به گزارش «شایانیوز» به نقل از برترینها؛ سحر ۱۱ سال داشت که یکی از مردان اقوام مادری به او تجاوز میکند و خانواده دختر از ترس بیآبرویی دختر خردسالشان، متجاوز را مجبور میکنند تا سحر را عقد خود کند. اما سحر امتناع میکند تا جایی که بهصورت خودمعرف به اورژانس اجتماعی مراجعه میکند، ولی بعد از مدتی بهدلیل عدم حمایت مناسب از حمایت اورژانس خارج میشود. اما سحر از ترس اینکه او را به اجبار عقد مردی ۳۰ ساله کنند، پا به خانه نمیگذارد و تسلیم خیابانها میشود. شبهای زیادی را در کوچهپسکوچههای شهر تهران روز میکند تا اینکه بعد از مدتی برای فرار از زخمزبانهای مردم ازدواج میکند.
اما زندگی برای این دختربچه بر وفق مراد پیش نرفت و یک روز که از درد اصابت لگدهای همسرش بر شکم و پهلو راهی بیمارستان شده بود، تازه متوجه میشود که ششماهه باردار بوده است. دختر ۱۵ ساله به دلیل عدم درک کافی از علائم بارداری، بههیچوجه برایش محرز نبوده که ماههاست باردار است. سحر بدون حتی یک همراه در بیمارستان، تنها و بیپناه زایمان میکند، مددکار این دختر در مرکز ساری جمعیت امام علی تعریف میکند: «آن روز که به من خبر رسید و به بیمارستان رفتم حتی همسر و مادر خودش هم آنجا نبودند، یک نفر هم نبود تا پیگیری کند بعد زایمان حداقل به او یک تخت بدهند، این دختر بعد زایمان با بیپناهی روی مبلی در بیمارستان دراز کشیده بود». به رسم تقدیر، دو روز بعد نوزاد در بیمارستان فوت میکند و بعد از مدتی هم سحر از همسرش جدا میشود. حالا سحر کودکی یکساله از ازدواج بیسرانجامی دیگر دارد که حین بارداری همسرش را از دست میدهد و این روزها تنهاتر از قبل در مسیر سنگلاخ زندگی به جلو میرود.
دیدگاه تان را بنویسید