چرا گرانی بنزین آتش است؟
زمزمههای گرانی بنزین؛ اصلاح اقتصادی یا انتقال بار مالی به دوش مردم؟
پس از اظهارات پزشکیان مبنی بر کاهش یا حذف یارانه دهکهای پردرآمد، زمزمههایی از گران کردن بنزین به گوش میرسد.
شایانیوز- بحث افزایش قیمت بنزین در ایران بار دیگر به یکی از داغترین موضوعات اقتصادی و اجتماعی بدل شده است. در نگاه نخست، مقایسه سادهای میان قیمت فعلی بنزین و سایر اقلام مصرفی در کشور، تناقض بزرگی را آشکار میسازد. در ایران امروز، یک بطری آب معدنی یا یک بسته چیپس قیمتی بالاتر از یک لیتر بنزین دارد. این اختلاف چشمگیر، گرچه در نگاه اول، توجیهی برای افزایش قیمت سوخت فراهم میکند، اما بدون چارچوب ساختاری منطقی مانند تورم کنترل شده، حمایت از مصرف کننده و اصلاح ساختاری در حمل و نقل عمومی، این تغییر بیهدف و اجتماعی تحریکآمیز خواهد بود. مسئله پیچیدهتر از آن است که با چنین مقایسههای سطحی بتوان درباره آن قضاوت کرد و تصمیم گرفت.
![]()
از سوی دیگر، مقایسه میان قیمت بنزین در ایران و کشورهای نفتخیز منطقه خلیج فارس اغلب دستمایه توجیه افزایش نرخ از سوی برخی مقامات و کارشناسان حکومتی است. اما این قیاس در خلأ انجام میشود و عملاً گمراه کننده و بی پایه است. کشوری مانند امارات یا قطر نه تنها از سطح درآمد سرانه چندین برابر بالاتر از ایران برخوردار است، بلکه خودروهای در حال تردد در آن کشورها از فناوری بهروزتر، مصرف بهینهتر و استانداردهای زیست محیطی سختگیرانهتری پیروی میکنند. در مقابل، در ایران، خودروهای داخلی از نظر تکنولوژی و بهرهوری سوخت دههها عقبماندهاند و مصرف سوختی چند برابر میانگین جهانی دارند. در نتیجه، منطقی نیست که صرفاً به استناد به تفاوت قیمت منطقهای، نسخهای مشابه برای ایران پیچیده شود.
مشکل عمیقتر، به سیاستهای صنعتی و تجاری دولت بازمیگردد. تعرفه ۱۰۰ درصدی واردات خودرو عملاً مانع ورود خودروهای با کیفیت، کم مصرف و یا برقی به کشور شده است. در حالی که در بسیاری از کشورها دولتها با یارانه و تسهیلات ویژه، شهروندان را به خرید خودروهای هیبریدی و الکتریکی تشویق میکنند، در ایران با توجه شرایط اقتصادی نا به سامان کنونی، تنها گزینههای در دسترس مردم، محصولات ایرانخودرو و سایپاست؛ محصولاتی که نه تنها از نظر کیفیت و ایمنی محل نقد جدیاند، بلکه به طور میانگین مصرف سوخت بسیار بالاتری هم دارند و سهم بزرگی در بحران آلودگی هوا ایفا میکنند. بنابراین، هرگونه سیاست افزایش قیمت بنزین بدون اصلاح ساختاری در صنعت خودرو و رفع موانع واردات، عملاً فقط باری است که بر دوش مردم گذاشته میشود، بیآنکه راه حل واقعی برای کاهش مصرف و اصلاح الگوی انرژی ارائه دهد.
![]()
در این میان، دولت و شخص مسعود پزشکیان، از طرحی سخن گفتهاند که براساس آن یارانه بنزین برای دهکهای پردرآمد کاهش یافته و بخشی از آن به دهکهای کم درآمد تخصیص یابد. به زبان سادهتر، ممکن است بخشی از جامعه بتواند سوخت را با قیمت ارزانتر دریافت کند و بخش دیگری مجبور باشد بهای بیشتری بپردازد. در نگاه نخست، این طرح به ظاهر اقدامی برای عدالت اجتماعی است؛ اما پرسش جدیتر این است که آیا چنین سیاستی واقعاً به بهبود رفاه دهکهای ضعیف و کاهش تورم منجر میشود؟ بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که تجربههای مشابه، چه در حوزه انرژی و چه در بخشهای دیگر، نشان دادهاند که در نهایت آثار تورمی ناشی از افزایش قیمت سوخت به سرعت تمامی دهکهای جامعه را تحت فشار قرار میدهد و هرگونه استراتژی اولیه برای اقشار کم درآمد را بیاثر میسازد. به بیان دیگر، یارانه هدفمند تنها روی کاغذ عادلانه به نظر میرسد، اما در عمل نتیجهای جز گسترش نابرابری و فشار بیشتر بر معیشت عمومی ندارد.
![]()
کسری بودجه؛ بانی اصلی گرانی؟
در نهایت، آنچه از پس همه این استدلالها و توجیهها به عنوان واقعیت برجا میماند، بحران مزمن کسری بودجه در ایران است. دولتهای متوالی، به جای اصلاح ساختاری در نظام مالیاتی، کاهش هزینههای زائد و بهبود بهرهوری بخش عمومی، سادهترین راه را انتخاب کردهاند: انتقال بار مالی به دوش مردم. زمزمه افزایش قیمت بنزین نیز بیش از آنکه ناشی از ضرورت اصلاح الگوی مصرف باشد، پاسخی است به ترازنامهای که با کسریهای کلان روبهروست. پرسش اساسی این است: آیا افزایش بهای بنزین در شرایطی که اقتصاد کشور با رکود، تورم و کاهش توان خرید مردم دست به گریبان است، میتواند راه حلی پایدار باشد یا تنها مُسکنی موقت است که پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن دیر یا زود سربرخواهد آورد؟
دیدگاه تان را بنویسید