توافقی در سایه سکوت رسانهای
توافق ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی؛ از اخمها تا تناقضها!
اعلام خبر توافق ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی در قاهره در حالی اعلام شد که کشور در سکوت خبری فرو رفته است.
شایانیوز- توافق ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در روز سهشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ در قاهره، در حالی صورت گرفت که فضای سیاسی و رسانهای داخل کشور در وضعیتی از سکون و تعطیلی قرار دارد؛ مجلس شورای اسلامی تا پنجم مهرماه تعطیل است، برخی روزنامههای منتقد و جریانساز از جمله کیهان به دلیل تعطیلات رسمی امکان واکنش سریع نداشتند، و افکار عمومی به دلیل حجم اخبار داخلی و اقتصادی به شدت درگیر موضوعات روزمرهاند. همین تقارن باعث شده بسیاری از ناظران معتقد باشند انتخاب این زمانبندی نه یک اتفاق ساده بلکه یک طراحی آگاهانه بوده است؛ طراحیای که هدفش کاهش احتمال جنجال داخلی و کاستن از بار سیاسی یک تصمیم حساس بوده. به بیان دیگر، حاکمیت کوشیده است با انتشار خبر در خلأ خبری و در شرایطی که امکان بروز موج واکنش فوری محدود بود، فشارهای داخلی را کنترل کند و موضوعی که میتوانست در شرایط عادی به یک جدال سیاسی تمام عیار بدل شود را به آرامی از سر بگذراند.
![]()
تناقض در روایتها؛ عراقچی در برابر گروسی
این تفاهمنامه برای از سرگیری فعالیتهای بازرسی پادمانی بین ایران و آژانس امضا شده و به گفته گروسی، «گامی در مسیر درست» است. اما در رسانهها در همان ساعات نخست پس از انتشار خبر، تناقضی جدی در روایتها آشکار شد:
رافائل گروسی گفت که سند فنی تدوین شده، شامل ازسرگیری بازرسیهای آژانس در تمام تأسیسات هستهای ایران و ارائه گزارشهای جامع درباره «مواد هستهای موجود» در آنها است.
اما عباس عراقچی گفت: «هیچ دسترسی تازهای داده نمیشود»، بجز منطقه بوشهر که به دلیل تعویض سوخت، از قبل بازرسی شده است. عراقچی تأکید کرد که همکاریها نمیتواند مانند گذشته ادامه یابد و چارچوب جدیدی ضروری است.
این تضاد آشکار در اظهارات، پرسشهای مهمی را برانگیخت: آیا ایران واقعاً چنین امتیاز بزرگی داده اما برای جلوگیری از واکنشهای تند داخلی، دیپلماتها ترجیح میدهند با روایتی دوپهلو یا حتی انکار، واقعیت را بپوشانند؟ یا اینکه گروسی به دلایل سیاسی، مایل است دستاورد سفر خود را بزرگتر از آنچه بوده جلوه دهد؟ این شکاف روایتی وقتی پررنگتر میشود که به یاد آوریم علی لاریجانی، رئیس پیشین مجلس، در سالهای گذشته بارها به گروسی تاخته و حتی تهدید کرده بود که «به حساب او نیز خواهیم رسید»؛ عبارتی که نشاندهنده سطحی از خصومت نهادی نسبت به مدیرکل آژانس در میان نیروهای محافظهکار ایرانی است. به همین دلیل، تناقض اخیر نه فقط یک اختلاف تفسیری ساده، بلکه بازتابی از کشمکش عمیق میان ضرورتهای تعامل بینالمللی و فشارهای ایدئولوژیک داخلی است.
![]()
به طور خلاصه دلایل محتمل این تناقض گفتاری را در چند محور میتوان بررسی کرد:
ترس از واکنش تندروها:
اعلام رسمی همکاری گسترده و اجازه مطلق یا نیمه مطلق برای بازدید و بازرسی مراکز هستهای میتواند توسط جناحهای مخالف درونی به عنوان تسلیم در برابر فشار خارجی ارزیابی شود و سیاستمداران تلاش کردهاند برای حفظ آرامش داخلی، عجالتاً تصویر محتاطانهتری ارائه دهند.
رسانهای شدن گروسی:
مدیرکل آژانس برای حفظ آبروی سازمان بینالمللی متبوعش، مواضع پررنگتر و آمرانهتری اعلام کرده، در حالی که عراقچی به دنبال پوشش داخلی و پایش واکنشهای سیاسی است.
نقش علی لاریجانی:
برخی گزارشها به نقش لاریجانی در تسریع روند توافق اشاره دارند؛ گویی پرونده هستهای از وزارت خارجه به شورای عالی امنیت ملی با دخالت لاریجانی منتقل شده تا تعادل میان امنیت ملی و فشارهای بینالمللی به شکل محتاطانهای برقرار شود. و در همین راستاست که علی لاریجانی گفته: حساب گروسی را بعداً میرسیم! این جمله، یک معنای ضمنی دارد: فعلاً لازم است که توافق کنیم؛ مصلحت فعلی چنین ایجاب میکند. بعداً پاسخ زیادهخواهی و قلدری سیاسی گروسی را خواهیم داد!
![]()
چرا قاهره؟ زیربنای انتخاب مصر و اهمیت این کشور در معادلات دیپلماتیک
بیطرفی نسبی و میانجیگری منطقهای:
مصر به عنوان قدرت منطقهای به ویژه در شمال شرق آفریقا و عضو مؤثر جامعه جهانی اعراب، فضای نسبتاً کمتنشی برای توافق فراهم کرده که هم برای تهران و هم برای آژانس، نوعی فضای معنادار دیپلماتیک ایجاد میکند.
تقویت روابط ایران - مصر:
پزشکیان اخیراً اعلام کرده که به دعوت عبدالفتاح السیسی رییسجمهور مصر، دو کشور در مسیر گسترش روابط هستند. این توافق در قاهره میتواند نمادی از بازتعریف روابط ایران با جهان عرب هم محسوب شود.
پوشاندن فضای سیاسی داخلی:
اعلام توافق در یک مرکز خارجی میتواند کمک کند فشار رسانهای و جناحی داخلی سبکتر شود و خبر بیرون زدهاش جنجالی نشود.
لازم به ذکر است روابط ایران و مصر طی چهار دهه اخیر به شدت سرد و پرتنش بوده، اما در هفتههای گذشته نشانههایی از تغییر مشاهده شده است. انتخاب قاهره برای میزبانی توافق هستهای میتواند حامل یک معنای مهم باشد: ایران میخواهد به غرب و جهان عرب نشان دهد در حال بازتعریف موقعیت منطقهای خود است و از طریق مصر، که هم جایگاه مهمی در جهان عرب دارد و هم روابط نزدیک با ایالات متحده و اسرائیل، پیامی چند وجهی مخابره کند. احتمالاً اسرائیل نیز چنین انتخابی را مغتنم میداند، زیرا مصر سالهاست در پروندههای منطقهای نقش واسطه میان تهران و تلآویو را ایفا کرده و توافق در این بستر میتواند نوعی اطمینانبخشی غیر مستقیم به اسرائیل تلقی شود. علاوهب اینها، دستگاه دیپلماسی ایران ممکن است بهطور آگاهانه تلاش کرده باشد از قاهره به عنوان صحنهای تازه برای خروج از انزوای دیپلماتیک استفاده کند و زمینه گشایش روابط دو کشور را در پوشش یک توافق بینالمللی فراهم کند.
![]()
چه گروههایی راضی و خوشحالاند؟
در نهایت، برندگان واقعی این توافق چه کسانیاند؟ از منظر اقتصادی، جامعه ایران که ماههاست زیر فشار تورم افسار گسیخته و سقوط ارزش پول ملی زندگی میکند، به هر نشانهای از کاهش تنش خارجی و ثبات نسبی بازار واکنش مثبت نشان میدهد؛ حتی اگر در کوتاه مدت اثر ملموسی در سفره مردم نگذارد، صرف امید به جلوگیری از جهش دوباره ارز میتواند بهعنوان یک خبر خوش تلقی شود. در سطح سیاست داخلی، اصلاحطلبان و میانهروها این توافق را فرصتی برای احیای تعامل با جهان میدانند و از آن به عنوان روزنهای برای تغییر در سیاست خارجی کشور استقبال میکنند. در سطح منطقهای و بینالمللی، اسرائیل نیز میتواند از زاویهای دیگر خوشحال باشد؛ زیرا محدودیتهای بیشتر بر برنامه هستهای ایران، حتی اگر در چارچوب همکاری با آژانس باشد، در نهایت حتی به مقدار محدود، امنیت تلآویو را تقویت میکند. برای حاکمیت ایران، این توافق یک پیروزی تاکتیکی است: عقبنشینیای که در ظاهر کوچک جلوه داده میشود اما در عمل فرصتی برای خرید زمان، کاستن از فشارهای بینالمللی، و مدیریت بحران اقتصادی داخلی فراهم میآورد. به همین دلیل است که میتوان گفت این توافق، برخلاف ظاهر سادهاش، در لایههای زیرین سیاست منطقهای و داخلی ایران نقشی پیچیده و چندوجهی بازی میکند و همین چندوجهی بودن، اهمیت آن را فراتر از یک توافق فنی هستهای ساده نشان میدهد.
دیدگاه تان را بنویسید