جنایت آتش زدن جسد داماد بعد از نبش قبر
جسد او را در حمام دفن کردم. من بعد از چند روز جسد را بیرون آوردم و آن را به آتش کشیدم. اما واقعا قصد کشتن شوهر خواهرم را نداشتم و مرگ او…
با ناپدید شدن محمد، تحقیقات پلیس آغاز شد و پلیس دریافت محمد آخرین بار به دیدن برادرزنش رفته بود. به این ترتیب وی به عنوان نخستین مظنون بازداشت شد و به جنایت اعتراف کرد.
وی گفت: وقتی با محمد درگیر شدم یک مشت به سرش زدم که فوت شد.
من از ترسم جسد را در حمام خانه دفن کردم و رویش را با سیمان پوشاندم، اما چند روز بعد، چون بوی تعفن در حمام پیچیده بود به ناچار جسد را به حاشیه ورامین بردم و آتش زدم.
با اعترافهای این مرد بقایای جسد کشف شد، اما کارشناسان پزشکی قانونی نتوانستند علت تامه مرگ را روشن کنند.
در حالی که فرزند بزرگ قربانی از قصاص گذشته بود برادر قربانی که قیم فرزند کوچک وی بود درخواست قصاص را مطرح کرد.
در پایان جلسه قضات فرید را به قصاص محکوم کردند، اما چون اولیای دم برای پرداخت تفاضل دیه نیامدند و پیگیر پرونده نشدند وی ۱۱ سال بلاتکلیف در زندان ماند.
فرید طی نامهای از قضات دادگاه کمک خواست و طبق ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی درخواست تعیین تکلیف را مطرح کرد.
وی دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه برادر قربانی گفت: اگر چه برادرزاده ام که به تازگی ازدواج کرده رضایت داده است، اما من از طرف خودم و فرزند دیگر قربانی قصاص میخواهم. من حاضرم تفاضل دیه را به برادرزاده بزرگم بدهم تا قاتل برادرم اعدام شود.
وی روبه متهم گفت: برادرم به فرید اعتماد داشت، اما او با بی رحمی برادرم را کشت. به همین خاطر نمیتوانم از قصاص صرف نظر کنم.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: من تاسیساتی بودم و و شوهر خواهرم راننده ماشین سنگین بود.. ما پولی را به یکی از دوستانمان داده بودیم تا با آن کار کند و سودش را به ما بدهد، اما محمد پولم را نمیداد. آخرین بار وقتی سر این موضوع با هم درگیر شدیم با مشت به سرش کوبیدم که بیهوش شد. او دیگر نفس نمیکشید. من ترسیده بودم و به همین خاطر جسد او را در حمام دفن کردم. من بعد از چند روز جسد را بیرون آوردم و آن را به آتش کشیدم. اما واقعا قصد کشتن شوهر خواهرم را نداشتم و مرگ او اتفاقی رخ داد. من از ترس آبرویم و برای پنهان مانده حقیقت جسد را آتش زدم. اشتباه بزرگ من سر به نیست کردن جسد بود.
وی ادامه داد: حالا ۱۱ سال است که در زندانم. وقتی فرزند دومم به دنیا آمد بازداشت شدم. من بزرگ شدن فرزندم را ندیدم و او حالا ۱۱ سال دارد. از این وضعیت خسته شده ام و از قضات دادگاه میخواهم تا کمکم کنند. فرزند بزرگ محمد اعلام گذشت کرده و اگر از زندان آزاد شوم رضایت فرزند کوچک او را نیز جلب میکنم.
با پایان اظهارات این متهم، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
دیدگاه تان را بنویسید