|

پوتین کبریت زیر آتش جنگ جهانی کشیده است؛ آیا اروپا برای جنگ با روسیه آماده می‌شود؟

در فضای سیاسی و امنیتی اروپا اخیراً نشانه‌های یک آماده‌باش فراگیر به ‌وضوح قابل تشخیص است و بوی نزدیک ‌شدن به جنگ با روسیه می‌دهد.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- در فضای سیاسی و امنیتی اروپا اخیراً نشانه‌های یک آماده‌باش فراگیر برای رویارویی با روسیه به ‌وضوح قابل تشخیص است؛ از تصمیم به افزایش بودجه‌ دفاعی در اغلب کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ناتو گرفته تا بازگشت جدی بحث سربازی اجباری، گسترش رزمایش‌های مشترک، صدور هشدارهای رسمی و نیمه‌رسمی درباره «سناریوهای پرریسک امنیتی» و تغییر تدریجی لحن رهبران اروپایی از مدیریت بحران و بازدارندگی نرم به ضرورت آمادگی برای بدترین وضعیت ممکن. این مجموعه نشانه‌ها، به ‌ویژه در بریتانیا، لهستان، آلمان و دولت‌های بالتیک، فضایی ایجاد کرده که برای افکار عمومی و حتی بسیاری از ناظران سیاسی، بوی نزدیک ‌شدن به جنگ می‌دهد.

پاسخ به این پرسش، نه در قالب دوگانه‌های ساده «تهدید واقعی» یا «تهدید ساختگی»، بلکه تنها با تفکیک دقیق میان نیت راهبردی، توان عملیاتی، ادراک تهدید و کارکرد سیاسی تهدید قابل دستیابی است؛ تفکیکی که اغلب در روایت‌های رسانه‌ای فدای تیترهای هیجانی می‌شود.

;h;lkmbnjhjh

نیت روسیه: تهاجم نظامی یا فرسایش ژئوپلیتیک؟

این گزاره که ولادیمیر پوتین در پی تضعیف، کوچک‌سازی و در نهایت فروپاشی ناتو است، در سطح هدف راهبردی گزاره‌ای نادرست نیست، اما مشکل دقیقاً از جایی آغاز می‌شود که این هدف راهبردی به ‌طور مکانیکی به نیت حمله نظامی به اروپا ترجمه می‌شود. روسیه ناتو را نه صرفاً یک اتحاد دفاعی، بلکه بازوی تثبیت ‌کننده برتری امریکا در نظم امنیتی اروپا می‌داند؛ نظمی که پس از فروپاشی شوروی بدون مشارکت واقعی مسکو شکل گرفت و به‌تدریج با گسترش ناتو به شرق، به تهدیدی ساختاری برای حوزه نفوذ سنتی روسیه بدل شد. از این منظر، هدف مسکو نه تصرف پایتخت‌های اروپایی و نه ورود به جنگی تمام‌عیار با غرب، بلکه فرسایش تدریجی انسجام سیاسی ناتو، افزایش هزینه‌های امنیتی عضویت در آن، ایجاد شکاف میان اروپا و ایالات متحده و در نهایت تبدیل امنیت قاره اروپا به موضوعی قابل معامله با روسیه است.

ljlhlhlh

در این چارچوب تحلیلی است که جنگ اوکراین، نه مقدمه حمله به اروپا، بلکه ابزاری برای تغییر موازنه قدرت در قاره است. مسکو با کشاندن بحران به یک جنگ فرسایشی بلندمدت، هم توان و اراده اروپا را می‌آزماید، هم میزان وابستگی امنیتی آن به امریکا را برجسته می‌کند و هم نشان می‌دهد که امنیت اروپا دیگر امری بدیهی و کم‌هزینه نیست. اگر روسیه واقعاً به ‌دنبال جنگ مستقیم با ناتو بود، اوکراین بدترین مسیر ممکن برای تحقق این هدف محسوب می‌شد؛ مسیری پرهزینه، فرسایشی و افشاگر محدودیت‌های واقعی توان نظامی روسیه.

واقعیت سخت و غیرقابل انکار این است که هرگونه درگیری مستقیم با ناتو برای روسیه یک سناریوی فاجعه‌بار خواهد بود؛ سناریویی که می‌تواند موجودیت سیاسی، اقتصادی و حتی سرزمینی این کشور را با تهدیدی بی‌سابقه مواجه کند.

هدف مسکو از تقابل با ناتو، فتح پایتخت‌های اروپایی نیست؛ بلکه شکستن انسجام سیاسی ناتو، افزایش هزینه عضویت در آن، ایجاد شکاف میان اروپا و امریکا و تبدیل امنیت اروپا به مسئله‌ای «قابل معامله» با روسیه است.

kgkgkgkgkgkg

بازدارندگی هسته‌ای: خط قرمز واقعی، نه تهدید نمایشی

در قلب این کشاکش، بازدارندگی هسته‌ای نه به ‌عنوان ابزار استفاده، بلکه به‌ عنوان سازوکار مهار متقابل عمل می‌کند. روسیه، بریتانیا، فرانسه و امریکا به‌ خوبی آگاه‌اند که عبور از آستانه هسته‌ای به ‌معنای خروج از کنترل سیاسی و ورود به مسیری غیرقابل بازگشت است. به همین دلیل، لفاظی‌های هسته‌ای، به ‌ویژه از سوی مسکو، بیش از آنکه نشانه تمایل به استفاده از نیروی هسته‌ای باشد، کارکردی تنظیم ‌کننده دارد: تعیین حدود میدان بازی.

به عبارت دقیق‌تر: لاف‌زنی هسته‌ای روسیه که در رسانه‌ها پررنگ می‌شود، بیش از آنکه نشانه تمایل به استفاده باشد، سیگنال محدودسازی میدان بازی است: «تا این‌جا جلو بیایید، نه بیشتر».

تحلیل وال‌استریت ژورنال: تهدید واقعی یا نمادین؟

وال‌استریت ژورنال بر برجسته‌سازی تهدید روسیه به‌ عنوان ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به نظامی‌سازی اروپا تأکید می‌کند، تحلیلی که نه مبتنی بر توهم توطئه است و نه بی‌پایه؛ بلکه بر واقعیت بنیادین سیاست داخلی اروپا انگشت می‌گذارد: قاره‌ای که دهه‌ها بر پایه «صلح پساجنگ سرد» زیسته و افکار عمومی آن به دولت رفاه، هزینه‌های اجتماعی و ثبات اقتصادی خو گرفته، طبیعتاً در برابر افزایش شدید بودجه‌های نظامی، کاهش هزینه‌های رفاهی و احیای سربازی اجباری مقاومت می‌کند. در چنین فضایی، تهدید خارجی به ابزاری کارآمد برای شکل‌دهی به اجماع سیاسی بدل می‌شود و نقش کاتالیزور سیاسی را بازی می‌کند. این به معنای جعلی بودن تهدید نیست، بلکه به معنای بزرگ‌نمایی عامدانه آن است. تهدید روسیه واقعی است، اما فوریت و قطعیت آن به‌ شکلی روایت می‌شود که حداکثر اجماع داخلی را تولید کند. این همان نقطه‌ای است که امنیت و سیاست داخلی به‌ هم گره می‌خورند.

__;[p-mn

توان نظامی؛ عدد، کیفیت و توهم برتری

روسیه با حدود یک میلیون و یکصد هزار نیروی فعال نظامی، یکی از بزرگ‌ترین ارتش‌های جهان را دارد اما جنگ اوکراین نشان داده که برتری عددی به ‌تنهایی نه‌ تنها ضامن پیروزی نیست، بلکه در جنگ‌های مدرن می‌تواند به فرسایش سریع‌تر منجر شود. لجستیک، فرماندهی، کیفیت آموزش، هماهنگی بین نیروها، پشتیبانی اطلاعاتی و توان جنگ الکترونیک، عواملی هستند که می‌توانند برتری عددی را خنثی یا حتی معکوس کنند.

اروپا به‌ ویژه بریتانیا، فرانسه و آلمان اگرچه از نظر عددی ارتش‌های کوچک‌تری دارند اما از نظر فناوری، نیروی هوایی و دریایی، یکپارچگی اطلاعاتی و شبکه فرماندهی ناتو در موقعیت برتری قرار دارند. بریتانیا به ‌طور خاص با تکیه بر توان هسته‌ای مستقل، نیروی دریایی اقیانوسی و پیوند عمیق اطلاعاتی با ایالات متحده امریکا، کوچکترین درگیری را به‌ سرعت به سطحی فراتر از یک جنگ دوجانبه ارتقا می‌دهد.

هرگونه درگیری با لندن، به‌ صورت خودکار بین‌المللی می‌شود.

تفاوت تاریخی قدرت

در تاریخ، روسیه همواره در جنگ‌های فرسایشی زمینی قوی بوده و اروپا در جنگ‌های فناورانه، دریایی و ائتلافی.

روسیه در میدان‌های بسته قاره‌ای قدرت‌مند است؛ اروپا در جنگ‌های شبکه‌ای و چندلایه.

این تفاوت هنوز پابرجاست.

jvfknb

پارادوکس ترامپ

تحرکات دونالد ترامپ برای فیصله دادن به جنگ اوکراین در نگاه نخست با فضای آماده‌ باش اروپا در تضاد به نظر می‌رسد، اما این تضاد تصادفی نیست. بلکه محصول یک شکاف راهبردی است امریکا به‌ ویژه در روایت ترامپی، به ‌دنبال کاهش هزینه‌های جنگ‌های فرسایشی، تمرکز بر رقابت با چین و انتقال بار امنیتی اروپا به خود اروپاست. در مقابل، این قاره دقیقاً به‌ دلیل همین عدم قطعیت صددرصدی نسبت به تعهد بلندمدت امریکا، در حال آماده‌سازی است و به‌ سوی افزایش آمادگی دفاعی و خوداتکایی نسبی حرکت می‌کند. نظامی‌سازی اروپا، واکنشی همزمان به روسیه و به تزلزل در نقش سنتی امریکا است.

اروپا در آستانه جنگ نیست، اما بی‌تردید وارد دوره‌ای جدید از بازتعریف امنیت شده است. روسیه قصد حمله مستقیم به اروپا را ندارد، اما می‌کوشد امنیت قاره را پرهزینه، ناپایدار و وابسته به مصالحه با مسکو کند. تهدید روسیه واقعی است، اما روایت آن در اروپا کارکرد سیاسی دارد.

آنچه امروز شاهد آن هستیم جنگ نیست، بلکه یک کشاکش کنترل ‌شده برای بازنویسی موازنه قدرت در اروپا است.

پیشنهادات ویژه
پیشنهادات ویژه
دانش آراستگی
دیدگاه تان را بنویسید

آشپزی
خانه داری
تفریح و سرگرمی
دنیای سلبریتی ها