روز دانشجو و ستایش آزادی اندیشه؛ سلاح سرباز امنیت میآفریند و قلم دانشجو توسعه ملی
۱۶ آذر، روز دانشجو در عمل نه نماد آزادی و پرسشگری، بلکه بیشتر نمادی از سلطه و بعضا ایستادن در مقابل تفکر دانشجوست.
شایانیوز- روز ۱۶ آذر، یادآور شهامت دانشجویان در مقابله با اقتدارگرایی و خواست برای آزادی بیان است؛ روزی که در تاریخ آموزش عالی ایران به عنوان سمبلی از ایستادگی علیه سرکوب و دفاع از کرامت دانشگاه ثبت شده است. این روز انتخاب شد تا فداکاری و روح پرسشگری نسل جوان را گرامی بدارد؛ یادآور سه دانشجویی (مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی و مهدی شریعترضوی) که در ۱۳۳۲ در اعتراض به دخالت امریکا، در دانشگاه تهران کشته شدند و به عنوان نماد مقاومت دانشگاهی شناخته شدند. ایده اصلی پشت این روز، پاسداشت استقلال دانشگاه و تقویت صدای دانشجو در عرصه عمومی بود.
اما در عمل، امروز ۱۶ آذر نه نماد آزادی و پرسشگری، بلکه نمادی از تضاد تاریخی میان وعدههای دانشگاهی و بعضا مخالفت سیستماتیک با آنها بدل شده است. دانشجو در ایران امروز نه موتور تحول، بلکه بعضا قربانی یک ساختار سیاسی و ایدئولوژیک است. دانشگاه که باید بستری برای رشد اندیشه و پژوهش باشد، به مکانی برای کنترل ذهن و محدودسازی افق فکری بدل شده است.
![]()
دانشگاه در مقام موتور توسعه: چهارچوب مطلوب برای یک نظام آموزش عالی پویا
در هر نظام آموزشی پیشرو، دانشگاه نه صرفاً مکانی برای انتقال اطلاعات، بلکه فضایی برای تولید دانش، آزاداندیشی ساختاری، گفتگوی انتقادی و پرورش یک «زیستجهان» علمی است. یک دانشگاه پویا تنها زمانی میتواند نیروی انسانی متخصص و خلاق تربیت کند که دستکم چهار ویژگی بنیادی داشته باشد:
۱) استقلال نهادی و آزادی علمی
دانشگاه بدون استقلال از ساختارهای سیاسی و امنیتی، قادر به تولید اندیشه انتقادی و نوآوری نیست. آزادی تدریس، آزادی بیان علمی، و استقلال در انتخاب مدیران، مهمترین شاخصه دانشگاههای موفق جهان است.
۲) رقابت سالم علمی
پویایی علمی هنگامی شکل میگیرد که دانشجو و استاد انگیزه داشته باشند: دسترسی به منابع پژوهشی، امکان انتشار مستقل، شفافیت در ارتقاء و حمایت مالی کافی. کیفیت هر نظام آموزشی نه با شعار، بلکه با نظام رقابت عادلانه سنجیده میشود.
۳) امنیت روانی و اجتماعی دانشگاه
هیچ دانشجویی در فضای تهدید، احضار، کمیته انضباطی، یا رصد سیاسی نمیتواند به پژوهش عمیق بپردازد. دانشگاه باید محیطی باشد که در آن پرسشگری، نه جرم که وظیفه محسوب شود.
۴) حضور مدیران متخصص، نه مدیران امنیتی
مدیریت دانشگاه باید براساس شایستگی علمی، سابقه تحقیق و فهم عمیق از ماهیت دانشگاه انتخاب شود. ورود مدیرانی که نگاه ایدئولوژیک یا امنیتی دارند، روند علمی را مسدود و دانشگاه را به «اداره» تبدیل میکند.
![]()
محمود احمدی نژاد در روز دانشجو، دوران احمدینژاد: چیرگی ملاحظات سیاسی بر فضای علمی
فضای واقعی دانشگاهها در دورههای مختلف ریاستجمهوری
سالهای پس از ۱۳۸۴ دورهای بود که در آن دانشگاه بیش از همیشه در معرض سیاستزدگی و تنشهای بیرونی قرار گرفت. ورود مدیرانی با رویکرد امنیتی و ایدئولوژیک، تعلیق تشکلهای دانشجویی و محدودیتهای صنفی و سیاسی، فضای علمی را دستخوش اختلال کرد. بسیاری از استادان باتجربه کنار گذاشته شدند و دانشجویان احساس امنیت فکری کافی برای مشارکت در مباحث نقادانه نداشتند.
همین امر موجب شد خروج نخبگان، کاهش کیفیت پژوهش و انزوای علمی دانشگاهها سرعت بگیرد.
در دولت روحانی انتظار میرفت دانشگاهها به فضای آرامتر و کمتنشتری برسند. تا حدی نیز همین اتفاق افتاد: نظارتها تعدیل شد، برخی تشکلها دوباره فعال شدند، و رفتارهای سختگیرانه در بخشی از دانشگاهها کاهش یافت.
اما مشکل اصلی پابرجا ماند: ساختار مدیریتی و امنیتی دانشگاهها تغییر نکرد، استقلال نهادی تقویت نشد و مسئله معیشت استادان و کمبود امکانات پژوهشی همچنان حلنشده باقی ماند.
به همین دلیل، گرچه فضای عمومی نرمتر شد، اما دانشگاه هنوز با چالشهای بنیادین خود دست به گریبان بود.
![]()
بعد از ۱۴۰۰، روندی مشاهده شد که به باور بسیاری از صاحبنظران، دانشگاهها را دوباره در مسیر محدودیتهای سیاسی و اداری قرار داد.
مدیریت دانشگاهها بیشتر از منظر «هماهنگی سیاسی» سنجیده شد تا کارآمدی علمی؛ برخی استادان با سابقه از تدریس کنار گذاشته شدند و فضای اعتراض دانشجویی با حساسیت بیشتری مواجه شد.
این دوره بیش از پیش نشان داد که دانشگاه بدون استقلال مدیریتی و آزادی علمی نمیتواند نقشی اساسی در تولید دانش و پیشبرد توسعه ملی ایفا کند.
با آغاز دولت پزشکیان و تغییر لحن رسمی نسبت به دانشگاه، امیدهایی شکل گرفته است از جمله
بازگشت برخی استادان اخراج شده و تلاش برای کاهش فضای تنشزا.
اما پرسش این است که آیا اصلاحات در سطح ساختار نیز انجام خواهد شد یا صرفاً در سطح مدیریت محدود باقی میماند؟
![]()
حسن روحانی در روز دانشجو در دانشگاه تهران، دوران روحانی: کاهش تنشها اما بدون تحول ساختاری
هر زمان ساختارگراها و بنیادگراها قدرت را در دست گرفتهاند، از جمله در دوره ابراهیم رئیسی، مدیران و متولیان دانشگاه از میان چهرههای نزدیک به جبهه انقلابیون انتخاب شدهاند. نتیجه، بسته تر شدن فضای فکری آزاد در دانشگاهها بود. دانشجویان و استادانی که سعی در نقد یا ارائه دیدگاههای مستقل داشتهاند، با محدودیت مواجه شدهاند.
فضا در دانشگاه تهران، صنعتی شریف، علامه طباطبایی که نسبت به سایر دانشگاه ها سیاسی تر هستند بسته تر شد. محدودیتهای مستمر، تهدید به اخراج، تعلیق و ممنوعیت فعالیت دانشجویان و استادان، عملاً هر گونه نقد مستقل را از بین برده و جامعه دانشگاهی را به سکوت و انفعال واداشته است.
![]()
ابراهیم رئیسی در روز دانشجو در دانشگاه تهران، دوران رئیسی: بازگشت به تمرکزگرایی سفت وسخت و محدودیتهای گستردهتر
در تمام این سالها، به ویژه در دورههایی که اصولگرایان در دانشگاه مسلط بودهاند، الگوی یکسانی تکرار شده است:
انتخاب مدیرانی که بر نقد علمی و استقلال فکری دانشجو و استاد حساساند.
نظارت سیاسی بر سرفصلها، پایاننامهها و حتی کلاسهای درس و مواد درسی.
تبدیل دانشگاه به فضای احتیاط، نه پرسش و جسارت.
تعلیق یا اخراج استادانی که تنها سرمایه دانشگاه بودند و با وجود مشکلات معیشتی، عشق به کارشان، آنها را به دانشگاه میکشاند.
![]()
یأس فکری دانشجویان و انفعال اجتماعی و فرار مغزها در سایه سرکوب دانشگاهی
برخوردهای سیستماتیک با دانشجویان نه تنها اثر علمی و اقتصادی دارد، بلکه پیامد روانشناختی گستردهای بر جامعه و نسلهای جوان بر جای میگذارد. دانشجویان با خودسانسوری مداوم، اضطراب و ترس از تعقیب را تجربه میکنند، انگیزه پژوهشی کاهش مییابد و اعتماد اجتماعی به نهادهای علمی تضعیف میشود. جامعهای که نتواند انتقاد و پرسشگری را تحمل کند، به تدریج ظرفیت تفکر انتقادی و تصمیمگیری منطقی را از دست میدهد.
مسئله مهم دیگر آینده اقتصادی مبهم است. دانشجوی امروز افق شغلی روشنی نمیبیند و آینده اقتصادی مشخصی برای خودش تصور نمیکند، بسیاری از استادان با وجود عشق و تعهد حرفهای، با مشکلات معیشتی و نبود حمایت پژوهشی مواجهاند و البته همچنان پابرجا ماندهاند. اما شما همانها را هم راندید و نامه اخراج یا تعلیق از تدریس به دستشان دادید.
![]()
دکتر مسعود پزشکیان در روز دانشجو در دانشگاه تهران، دوران حاضر: افزایش امیدها، اما ساختار هنوز تغییر بنیادین نکرده
در حالی که انتظار میرفت اینها ستونهای اصلی تولید علم باشند، با محدودیت یا حذف مواجه شدند و خانهنشینشان کردید. همین مسئله چرخه توسعه علمی را کند کرده است. هیچ خبر دارید؟
وقتی دانشگاه محل رصد امنیتی است و نه محل تولید دانش مستقل، چگونه انتظار دارید بحرانهایی مثل آب، انرژی، محیط زیست، عمران شهری، پزشکی، فناوری و علوم انسانی حل شوند؟
این سیاستها، خروج نیروی انسانی متخصص را تضمین میکند و در عین حال، مشکلات حیاتی کشور در زمینه انرژی، آب، برق، زیرساختها و محیط زیست را تشدید میکند. جوانان نخبه که میتوانستند معلمان، پژوهشگران و پیشتازان توسعه در ایران باشند، به خارج از این خاک منتقل شده و علم و تکنولوژی را در جای دیگری بارور میکنند، ایران میماند و لشکر بحرانها.
فرار مغزها تنها یک پدیده اجتماعی نیست؛ رویدادی تمدنی است: خروج سرمایه انسانی که باید آینده یک تمدن باستانی را بسازد.
دانشگاه قرار بود سنگر آزادی باشد؛ چه شد که به سنگر انفعال تبدیل شد؟
امروز دانشگاههای کشور تحت نظارت سیاسی، کنترل امنیتی، ضعف اقتصادی، بیانگیزگی استاد و دانشجو، مدیریت غیرتخصصی، حذف نیروهای مستقل و سرکوب آزاداندیشی از کارکرد اصلی خود فاصله گرفتهاند.
در چنین شرایطی، جامعه با یک مثلث بحران با سه ضلع مهم روبهروست:
۱) زوال علوم انسانی و فکری
۲) خالی شدن کشور از متخصصان
۳) فلجشدن توان حل مسائل ملی
![]()
حال که این مثلث، کشور را در حصار خود گرفته و میبلعد، متولیان امر موظفند از نظارت سلطهجویانه بکاهند تا مسیر رشد علمی و به تبع آن توسعه پایدار، هموار شود. توسعهای که هیچ جای دیگری جز دانشگاه کلید نخواهد خورد. هیچ کشوری بدون دانشگاه آزاد، مستقل و پویا توسعه نمییابد.
فردای ایران، بیش از هر چیز، وابسته به این است که آیا دانشگاه دوباره میتواند به سنگر آزادی، اندیشه و آیندهسازی تبدیل شود یا خیر؟
آزادی از جان دانشجو اگر «دانش جو» باشد، جداشدنی نیست....
روز آزادگان و دانشجویان فرخنده باد