|

نسل‌کشی خاموش یا خیانت پنهان؟

قحطی رقت‌انگیز در زمان قاجار؛ راز مرگ میلیون‌ها ایرانی/ گزارش خوردن اجساد در ایران

قحطی و گرسنگی در اواخر قاجار یکی از تاریک‌ترین دوره‌ها در تاریخ معاصر ایران است.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- در میان صفحات تاریک تاریخ ایران، قحطی عظیمی که در واپسین سال‌های سلطنت قاجار به ‌وقوع پیوست، یکی از دردناک‌ترین فجایع انسانی در تاریخ ایران است که کمتر واکاوی شده است. قحطی‌ای که میلیون‌ها نفر را کشت. این قحطی، که اوج آن در سال‌های ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷–۱۹۱۹ میلادی) بود، همزمان با جنگ جهانی اول و ضعف شدید حکومت مرکزی قاجار رخ داد.

زمینه‌های تاریخی و سیاسی

در ابتدای قرن بیستم، ایران تحت حکومت ضعیف احمدشاه قاجار، با ساختارهای متزلزل اقتصادی، ارتشی فاقد انسجام و فقدان اقتدار سیاسی کارآمد، کشوری نیمه مستعمره بود. شمال ایران عملاً تحت نفوذ روسیه تزاری، جنوب در اختیار بریتانیا، و میان این دو، ملتی که مثل همیشه قربانی نزاع قدرت‌های جهانی و بی‌کفایتی زمامداران داخلی شده بود.

در جریان جنگ جهانی اول، با آنکه ایران اعلام بی‌طرفی کرده بود، نیروهای انگلیسی، روسی و سپس عثمانی بدون اعتنا به این بی‌طرفی، وارد خاک ایران شدند. اشغال نظامی سرزمین‌های وسیع ایران نه‌ تنها نظم اقتصادی را برهم زد، بلکه موجب مصادره آذوقه، گندم، چارپایان و حتی سوخت مورد نیاز مردم شد.

ioskgjksjgkldjldlbjlb

وقوع قحطی: فاجعه چگونه آغاز شد؟

از سال ۱۲۹۶ (۱۹۱۷) به بعد، سلسله‌ای از عوامل طبیعی، انسانی و سیاسی در کنار هم قرار گرفتند:

خشکسالی‌های گسترده در برخی نقاط مانند کرمان، همدان و بخش‌هایی از خوزستان.

احتکار و قاچاق غله توسط برخی مالکان و تجار قدرتمند و حمایت ‌شده.

مسدود شدن راه‌های بازرگانی توسط نیروهای اشغال‌گر، به ‌ویژه بریتانیایی‌ها که غله و مواد غذایی را برای تأمین نیاز نیروهای خود ضبط می‌کردند.

از بین رفتن زیرساخت‌های حمل و نقل سنتی مانند کاروانسراها، جاده‌ها و قاطرها در نتیجه جنگ و ناامنی.

بی‌ثباتی دولت مرکزی قاجار که عملاً هیچ کنترلی بر اوضاع نداشت.

در نتیجه، قیمت نان در برخی شهرها تا ده برابر افزایش یافت و حتی طبقه متوسط نیز توان خرید نان را از دست داد.

ابعاد انسانی فاجعه

برآورد دقیقی از تعداد کشته‌شدگان قحطی وجود ندارد اما اسناد تاریخی و نوشته‌های برخی از دیپلمات‌ها و مورخان معاصر حاکی از مرگ قریب به یک چهارم جمعیت ایران است.

برخی منابع تلفات قحطی را تا ۳ میلیون نفر برآورد کرده‌اند.

برخی منابع دیگر این رقم را بین ۱٫۵ تا ۲ میلیون نفر ذکر کرده‌اند.

برخی مورخان نیز کاهش جمعیت ایران از ۱۰ میلیون به ۶ میلیون نفر را نتیجه این قحطی دانسته‌اند.

برخی منابع نیز رقم تلفات را نزدیک به۵۰ درصد جمعیت ایران (۹ تا 10میلیون نفر) تخمین زده‌اند که البته این رقم مورد قبول اکثر مورخان نیست.

fjfjfg_m_m

نقش انگلستان و تئوری «نسل‌کشی خاموش»

بسیاری از پژوهشگران معاصر، به‌ ویژه کسانی که روی اسناد بریتانیایی مطالعه کرده‌اند، انگلستان را متهم می‌کنند که در ایجاد یا دست‌کم تشدید قحطی، نقشی فعال داشته است. نیروهای بریتانیایی که در جنوب و مرکز ایران مستقر بودند، برای تأمین آذوقه و سوخت ارتش خود در جنگ جهانی اول، مقادیر عظیمی از غله، چارپایان، علوفه و حتی سوخت‌های گیاهی (مانند بوته‌ها) را مصادره کردند. همچنین، خطوط حمل‌ونقل اصلی کشور، به‌ ویژه خطوط راه‌آهن تازه‌ساخت یا جاده‌های شوسه، در اختیار کامل نیروهای انگلیسی بود و اولویت انتقال کالا به نیازهای نظامی اختصاص داشت.

پروفسور محمدقلی مجد، از جمله پژوهشگرانی است که در کتاب خود با عنوان «قحطی بزرگ ایران: 1917-1919» با تکیه بر اسناد آرشیو ملی بریتانیا، این فاجعه را به عنوان نسل‌کشی خاموش انگلیسی‌ها معرفی کرده و مدعی است که دولت بریتانیا آگاهانه از ارسال کمک غذایی به مردم ایران خودداری کرده و حتی مانع ورود کمک‌های خارجی شده است. این نظریه گرچه با واکنش‌هایی مواجه شده، اما اسناد تاریخی قابل ‌تأملی در حمایت از آن ارائه شده‌اند.

eryeggsgsh

تصویر وحشتناک از جامعه در حال فروپاشی

گزارش‌های متعددی از روزنامه‌نگاران خارجی، تجار اروپایی و حتی کنسول‌های سیاسی در آن دوران وجود دارد که اوضاع اسفناک مردم را توصیف کرده‌اند:

فرانسیس وایت:

«در سراسر جاده‌ها، کودکان لخت دیده می‌شوند که فقط پوست و استخوان‌اند. صورت‌های‌شان مانند پیران ۸۰ ساله تکیده و چروکیده‌ست. همه‌جا کمبود است. مردم مجبورند که علف و یونجه بخورند. حتی دانه‌ها را از سرگین (مدفوع حیوانات) جدا می‌کنند تا نان درست کنند. در همدان چندین مورد دیده شده که گوشت انسان می‌خورند. اجساد قربانیان قحطی در گوشه‌و‌کنار شهرها و جاده‌ها دیده می‌شوند. بعضی از مردم برای غذا، فقط خون گوسفند گیرشان می‌آمد. زنان روزها در صف نان بودند و در انتها چیزی گیرشان نمی‌آمد.»

«ساموئل مارتین جردن» بانی و سازنده‌ دبیرستان البرز و مدرسه‌ دخترانه‌ آمریکاییِ تهران:

«در تهران ۴۰ هزار بینوا وجود دارد. مردم به مُردارخواری روی آورده‌اند. زنان کودکان‌شان را سر راه می‌گذارند. هزاران‌نفر در تهران، مشهد، قم، کاشان و همدان جان داده‌اند. اجساد روی‌هم انباشته می‌شود. در گورستان‌ها به ‌صورت دسته‌جمعی و بدون کفن، دفن می‌شدند. همدان به شهر وحشت تبدیل شده‌بود. قحطی بزرگ، مردم را به آدم‌خواری واداشته بود. هر کجا قحطی تمام می‌شد، شیوع وبا و تیفوئید آغاز می‌شد.»

واکنش حکومت قاجار: سکوت یا تشدید فاجعه؟

در این وضعیت وحشتناک، احمدشاه قاجار یکی از بزرگ‌ترین محتکران بود. خودش و اطرافیانش، غلات را در انبارها احتکار کرده و حاضر به فروش آن به قیمت پایین نمی‌شدند و می‌گفتند که باید به قیمت روز از ما خریداری کنید! مقادیر زیادی از محصولات کشاورزی را هم دولت بریتانیا می‌خرید. ژنرال «لیونل دنسترویل» در نامه‌ای به دولت بریتانیا می‌نویسد: «بر اثر خریدهای ما، قیمت غله بالا رفته و هر افزایش به معنای مرگ بسیاری از افراد می‌باشد.» باز در نامه‌ی دیگری گزارش می‌دهد که: «قحطی در این‌جا اسفناک است… اکنون که بهار شده‌است، مردم بیرون می‌روند و مثل گاو در مراتع می‌چرند و بسیاری نیز در حال چریدن می‌میرند.»

3w4tyeyrueryru

پیامدهای اجتماعی و سیاسی

قحطی ۱۲۹۶–۱۲۹۸ به باور بسیاری، نقطه عطفی در تغییر نگاه مردم به دولت، دین و جامعه بود. از دل این فاجعه، بسیاری از باورهای سنتی مردم نسبت به عدل و حکمرانی عادلانه فرو ریخت. احساس ناامیدی و بی‌اعتمادی به قدرت پدید آمد. نتیجتاً زمینه فکری جامعه برای پذیرش ایده‌های جدید، از جمله مشروطه‌خواهی، ملی‌گرایی و حتی اندیشه‌های مارکسیستی آماده‌تر شد.

چرا از این فاجعه کم گفته می‌شود؟

یکی از پرسش‌های مهم در تاریخ‌نگاری ایران آن است که چرا چنین فاجعه‌ بزرگی در حافظه‌ عمومی و رسمی چندان جایی ندارد؟ دلایل متعددی برای این فراموشی تاریخی ذکر شده است:

شکست و ضعف حکومت قاجار به نحوی بود که رژیم‌های بعدی ترجیح دادند این بخش از تاریخ را به حاشیه ببرند.

اسناد مهم این فاجعه در دست بریتانیاست و به رغم تلاش برخی پژوهشگران، دسترسی به آن‌ها هنوز محدود است.

روایت رسمی تاریخ معاصر ایران تمرکز بیشتری بر موضوعاتی چون مشروطه، رضاخان و نهضت ملی شدن نفت داشته است.

عبرت تاریخی

قحطی بزرگ دوران قاجار، تنها یک حادثه تاریخی نیست، بلکه آینه‌ای است برای بازخوانی رابطه بین حکومت، قدرت‌های جهانی و سرنوشت مردم. این فاجعه نشان داد که بی‌کفایتی داخلی در کنار فشار خارجی، چگونه می‌تواند کشور را به پرتگاه سقوط بکشاند. امروز نیز در جهانی پرتنش، مرور این صفحات تلخ تاریخ نه برای زخم ‌زدن، بلکه برای درس ‌آموختن ضروری است.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

آشپزی

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها